دوشنبه, 02 شهریور 1394 12:51

به بهانه جنجالی شدن تغییر نام بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر به "ایران" /"فجری" که در "ایران" دمید

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
به بهانه جنجالی شدن تغییر نام  بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر به "ایران" /"فجری" که در "ایران" دمید به بهانه جنجالی شدن تغییر نام بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر به "ایران" /"فجری" که در "ایران" دمید

فریبا شکور صفت صدیقی (سی و یک نما)- خبری این روزها جنجالی شده است. اینک جنگ میان واژه هاست، میان دو واژه ای که هر کدام به تنهایی بار معناییه زیادی با خود حمل میکند و بزرگی هیچکدام، خللی به اعتبار دیگری وارد نمی سازد. اما ما همیشه حاشیه هایمان پررنگ تر از متنهایمان می باشد.

واژه فجر از سپیدی صبح و از سپیده دم میگوید، از روشنایی و از بودن،  داد سخن سر میدهد. واژه  ایران نیز از سرزمینی میگوید که فجر را بر ذره ذره خاکش تابانیده و بزرگانی در بطن خویش پرورانده است، بزرگانی همانند فردوسی که وقتی از رستم و سهراب میگوید ،در واقع از بزرگترین غمنامه کشته شدن پسر به دست پدری میگوید که در سرتاسر جهان به رشته تحریر در آمده است . همچنین بزرگانی چون "محمد جهان آرا " را در خود پرورانده است که اینک نیست  تا ببیند چگونه فجر بر شهر آزاد گشته اش تابیده است.

فجر یک حقیقت است. ایران یک حقیقت است و در هر حقیقتی دیگر روی آن نیز حقیقت است. حقیقت را نمیتوان در واژه گنجاند و بر آن جامه واژه پوشاند. ایران حقیقتی است که از شهیدان سرزمینش میگوید ، از شاهدانی که در بستر امن آن آسوده آرمیده اند . بستری که امنیت را خود با خون خود در فجری به یاد ماندنی به همراه آورده اند.

می گویند خرد رساندنی نیست. نمیتوان مانند دانش آن را از دیگری فرا گرفت.میتوان آن را یافت. می توان در آن زیست. می توان با آن کارهای شگفت کرد اما نمیتوان  آن را به دیگری آموخت. ایران جایگاه خردمندانی است که شاید نظیرشان را در هیچ کجای این پهنه  عالم هستی  نتوان دید .

وقتی صحبت از معتبرترین جشنواره بین المللی سینمائی ایران می شود ، همیشه در این سالها در کنار نام "فجر"، جای خالی نام  ایران را حس می کردیم. چرا که "ایران" وطن ما، یک موقعیت جغرافیائی است، یک کشور که با نامش در جهان شناخته می شود و در همه جای دنیا، جشنواره های مختلف  کشور ها، وام دار نام کشورشان بوده اند.

علی حاتمی کیا وقتی در سینمای ایران از " چ" میگوید در واقع از ابر مردی میگوید که جان خود را فدای نام ایران کرد. مردی که حتا از قربانی کردن گوسفندی دلش به درد می آمد و مرثیه ای برای آن مینوشت. اما با جان خود از نام ایران پاسداری کرد.

کوه عارف ترین موجود عالم هستی است. کوهها میخ های زمین هستند. و ما مردانی همچون شهید کشوری، شهید لشکری، شهید آوینی و بسیار مردانی داشتیم که همچون کوهها به سان میخهایی برای نام ایران بودند.مردانی از جنس نور و عشق که به دنبال فجر برای سرزمینی به نام ایران بودند.

قبرستانهای ایران هر سپیده دم آواز جوانان خفته اش را؛ جوانانی از اقلیت های قومی - مذهبی سراسر ایران که در کنار مسلمانانی که در خط مقدم جبهه های نبرد جنگیدند و  کشته شدند را با تلالوی فجری که بر آسمان ایران تابیده است پیوند میزنند و به گوش ماندگانی میرسانند که برای نام ایران ارزش قایل هستند و فجر را جزیی از آن میدانند .

نام ایران در طول تاریخ سفرهای بسیار کرده است. از «اَئیریَه‌نا»، به «آریانام خَشَترام» و به معنای «سرزمین آریاییان» سفر کرده، به  ایریو دئینگهونام یعنی «مساکن آریائیان» رسیده باز هم از آن سفر کرده و  به  ایریانو خْشَثْرُ یعنی «پادشاهی ایرانیان» رسیده و از آن نیز گذشته و به  اِئران شَتْر و «ایران شَهر» رسیده و باز هم گذر کرده و در نهایت به «ایران» که کوتاه شده همین نام است رسیده است.و به همین دلیل است که نام ایران باید بر سینمایی که آن نیز سفرهای بسیار کرده بنشیند. زیرا  سینمای هر کشور بیانگر فرهنگ آن کشور می باشد و نام ایران بیانگر سینمایی میباشد که فرهنگ کشورمان را به جهانیان معرفی میکند.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید