پنج شنبه, 17 ارديبهشت 1394 15:37

به بهانه ی تولد اصغر فرهادی / مردی که در سرکار گذاشتن مخاطبان نابغه است

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
به بهانه ی تولد اصغر فرهادی / مردی که در سرکار گذاشتن مخاطبان نابغه است به بهانه ی تولد اصغر فرهادی / مردی که در سرکار گذاشتن مخاطبان نابغه است

حمید لازمی (سی و یک نما ) – اصغر فرهادی می تواند بر صورت مخاطبش با مشت محکم ضربه بزند بدون اینکه دردی احساس شود و می تواند با پنبه هم سر ببرد بدون اینکه خونی ریخته شود.

هنرمند افتخار آفرین و تاثیر گذاری که توجه اغلب سینمایی های داخل و خارج را به خود معطوف کرده است. رقص در غبار – شهر زیبا – چهارشنبه سوری – دایره زنگی – درباره الی – جدایی نادر از سیمین و گذشته را می توان کارنامه سینمایی ساخته و پرداخته وی دانست .

مسلما او پدیده است . پدیده ای با هنر پخته شده و به استادی رسیده همراه با سیاست کاری شدیدا قابل توجه . نویسنده قهاری که یگانه اسکار گرفته ایرانی لقب گرفته به همراه چندین جایزه معتبر دیگر.

او بدون سیاه نمایی های ابلهانه جشنواره ای شد....جهانی شد . فرهادی در حین قصه گویی و ساخت فیلمهایی از جنس مردم ایران ، طیف موسوم به روشنفکر و غرب گرا و اغلب اپوزیسیون خارج نشین را هم راضی کرد .

او تربیت یافته صدا و سیماست . به مرور و گام به گام مراحل تکامل خود را گذراند . درام نویس تئاتری و سریال سازرسانه ملی (از جمله سریال کم نظیر داستان یک شهر ) با مرارت ها به جایگاه اکنونش رسید .

گر چه بعضی رفتارهای جوگیرانه اجازه نمی دهد تا کاملا تحلیل منصفانه ای از این هنرمند داشته باشیم  ولی مسلم اینکه هنرمند تاثیر گذار و بزرگی شمرده می شود که می داند چه کند و تا الان توانسته خوب پیش برود .

برخی فرهادی را بازیگر و شعبده بازی می دانند که پشت پرده هایش را با خطای دید پنهان کرده است . در حین سیاسی رفتار کردن سیاسی هم نیست . در حین ایدئولوژیک بودن با ایدئولوژی مبارزه می کند و در حین  سنتی بودن خود را روشنفکر  نشان داده است

او مرموز است . رگه های تعهد در اثارش دیده می شود . برخی او را فیلمساز حکومتی می دانند . در حالی که کد های حکومتی بودن ارائه نمی دهد . اسکارش را نتیجه لابی حکومتی می دانند ولی نظریه ای کل صورت مسئله را پاک می کند و با دلایل دقیق این مقولات را کتمان می نماید . پشتوانه مالی دو فیلم مطرحش درباره الی و جدایی نادر از سیمین دولتی اند . ولی آثارش بوی دولت و نفت نمی دهد .

کاری با جبهه غصب کرده امروزش نداشته باشید . او بر خلاف سخنانی که می زند عمل می کند . او در سر کار گذاشتن مخاطبان هم نابغه است. اصولا هم کار هنرمند نوعی سرکار گذاشتن مخاطب است (استنلی کوبریک فقید هم همین را می گفت .(

در این متن قصد ندارم تفتیش عقاید کرده و فرهادی را به جریانی منتسب کنم چون فرهادی جریانات سیاسی را هم سر کار گذاشته است . مسلما آرمانی دارد که شدیدا در حال پیگیری آن است .

اگر دقیق فیلمهایش را تحلیل کنید فرهادی زیر لایه های عجیب و غریبی گنجانده است همچون رمزهایی که به رمز گشای قهار نیاز دارد . در همین درباره الی و جدایی نادر از سیمین و گذشته با وجود رعایت ظواهر روشنفکری ، شدیدا روشنفکری را نقد کرده و در قسمتهایی حتی بی رحمانه آن را کوبیده است . آنان که از نزدیک با او آشنایند می دانند که عملا فرهادی روشنفکر نیست . خیلی سنتی تر از آن است که فکرش را بکنید . ولی روشنفکران را خوب می شناسد . اصولا قشرهایی که مد نظرش هست را از خودشان بیشتر می شناسد و به این دلیل است که اثارش به دل می نشیند .

اما دلیل مخالفت حاتمی کیا با سینمای فرهادی چیست ؟حاتمی کیا فیلمساز مولفی است که تمام فیلمهایش را خودش نوشته است و خودش اعلام می کند فیلمنامه نویس نزدیک به خودش ندارد تا با او بنویسد . تنها فیلمی که مشترک نوشته ارتفاع پست است آن هم با اصغر فرهادی . ( فیلم اپیزودیک دعوت که از نوشته چیستا یثربی استفاده شد استثناء است (

فرهادی کار سینما را با حاتمی کیا شروع کرده است . نزدیک به او فکر می کرده است و هنوز هم افکار حاتمی کیایی و ضد جشنواره ای را دارد ولی خودش به جریان سینمای جشنواره پسند پیوسته است . حاتمی کیا هم از روی صداقت اشتباه می کند که فکر می کند فرهادی به جریان جشنواره پسندی پیوسته است . اصغر فرهادی جشنواره های جهانی را هم سر کار گذاشته است . در حین فریب دادن آنها و مورد پسند قرار گرفتنشان ، خودش را ارائه کرده است . مثلا برای فیلم گذشته از فرانسه پول گرفته و فرانسه را به لجن کشیده است . این همه ظاهر اپوزیسیون به خود گرفت و بعد از جایزه اسکار ملی ترین حرف ممکن را زد . با خانمی شوهر دار دست می دهد و با خانمی معلوم الحال دست نمی دهد . بلد است طوری رفتار کند که هیچ آتویی هم نداده باشد .

در فیلمنامه دایره زنگی که به قول خودش سخت ترین نوشته اش تا به امروز است یک کمدی ایرانی خلق کرده با موسیقی برگرفته از تم شوشتری ابوالحسن صبا که ایرانی ترش کرده است . فرهادی موسیقی را هم می شناسد و بلد است به کار ببرد ولی در اثار بعدی برای ساخت جریان ایده آلش از آن فاصله می گیرد . چون می داند برای روشنفکری کردن و اروپایی کردن فیلمش نیاز به موسیقی ندارد .

تا فیلم دایره زنگی دوربین فرهادی کلاسیک است و بعد از این فیلم که مرتضی پورصمدی روی دست فیلم می گیرد اثارش را به تدریج ترکیبی روی دست و روی سه پایه و بعد کاملا روی دست می کند و البته در گذشته دوباره به کلاسیک می رسد .

بد نیست در اینجا برای بهتر آشنا شدن با سینمای فرهادی نگاه ریزتری به فیلم "دایره زنگی" داشته باشیم :

ظاهرا داستان "دایره زنگی " در مورد ماهواره است و اعتراضی که مردم از محدودیت های دایره زنگی مدرن دارند . حتی نام ماهواره را هم ایرانی کرده است .

آپارتمانی جالب و پر ماجرا با شخصیت ها و خانواده های کاملا ایرانی و قابل باور به تصویر کشیده ودر درامی درست و تقریبا بدون غلط ارتباط های عجیب و غریبی ایجاد کرده و نهایتا لذت و دیالوگ های تروتمیز به مخاطب هدیه می دهد و البته پایان باز معروف که امضای کارهایش می شود .

دایره زنگی خیلی متعهدانه و غیر روشنفکرانه است . مانیفست عقاید اصیل فرهادی را می توان در آن دید .

اگر دقت کنید تنها اپوزیسیون ، برانداز ، دائما به فکر سقوط نظام را یک پیرمرد حواس پرت و متوهم قرار داده ( اردشیر کاظمی ) که دیالوگ های خارج نشینان مخالف انقلاب را به زبان می گوید .

در سکانسی اوج بلاهت و خنگی و عقب افتادگی اپوزیسیون را نشان می دهد . آنجا که شعله ( بهاره رهنما ) در حال رانندگی شعر می خواند و راهنمایی رانندگی به موبایل صحبت کردنش گیر می دهد و تلویزیون ماهواره ای این قطع شدن را نشانه دیکتاتوری و ضد انسانیت بودن رژیم می خواند و خطاب به شعله می گویند : به مبارزه ادامه بده

همانطوری که حاتمی کیا در آژانس شیشه ای به عباس کیارستمی انتقاد می کند (با نمایش شخصیت نابینای بی خبر از همه جا ) در اینجا نیز اصغر فرهادی با کیارستمی شوخی می کند .

همایون فیلمی ( رامین راستاد ) برای خسرو ( نیما شاهرخ شاهی ) فیلم های جدید ایرانی و خارجی می آورد .

خسرو : فیلم 10 کیارستمی رو آوردی ؟

رامین راستاد : فیلم 5 اش رو دارم . بدم ؟

خسرو : نه . دهش رو می خوام

رامین : همین 5 رو دوبار ببینی می شه ده

و بالاتر از همه اینها شدیدترین موضع گیری فرهادی را در قبال سینمای جشنواره ای می بینیم که در هیچ اثر هنری دیگر و یا در گفتمان های اصولگراهای تابلو دار ضد غربی نه دیده و نه شنیده شده است

خسرو فیلمساز کوتاه است و فیلمی ساخته برای جشنواره های خارجی و دو میلیون تومانی هم از پدر ارزشی و وصل به بالای سنتی اش سلفیده است و به بهانه ای همسایه ها دعوت می شوند در اتاق مخصوصش تا فیلم را ببینند . فیلمی در مورد فحشا که نتیجه فقر و نکبت و ... است و اصطلاحا سیاه نمایی کرده و صرفا برای دریافت جایزه جهانی ساخته شده است .

خسرو برای مصاحبه با یک فاحشه خیابانی ، اصل سوژه را پیدا نکرده و مجبور شده بازسازی کند . برای این منظور خواهرش لیلا ( ملیکا شریفی نیا ) را با صورت شطرنجی بازی داده تا به جهانیان بگوید که ما در خیابان هامان فاحشه داریم و ...

پدر از دست پسرش عصبانی می شود و از اینکه خواهر خود را به عنوان فاحشه ، بازی داده ناراحت است و خب از همینجا می توان نتیجه گیری جالبی کرد .

فیلمنامه نویسی که چنین طراحی می کند و بدون سفارش نهادی و جایی اعتقاد خودش را نسبت به سینمای جشنواره ای اینگونه مهندسی می کند نمی تواند عشق خارج و اپوزیسیون باشد . ولی می تواند با همین هنرش هم جایزه بگیرد و هم سرکارشان بگذارد . چون هنرش را دارد .

در کل می توان اینگونه گفت که فرهادی مثل هر هنرمندی عقاید خودش را دارد و همینکه همزمان برای یک فیلم موفق به کسب جایزه فجر و برلین و اسکار می شود که نشان از نبوغی است که دارد و مهمترین خصوصیتی که اثارش دارد این است که به درجه ای از مهارت در درام پردازی رسیده است که هر گونه پیامی را به درستی می تواند القا کند .

تولدش مبارک

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید