سه شنبه, 10 آذر 1394 17:24

دوباره پرویز، دوباره ابراهیم و دوباره حاج کاظم

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
دوباره پرویز، دوباره ابراهیم و دوباره حاج کاظم دوباره پرویز، دوباره ابراهیم و دوباره حاج کاظم

سی و یک نما-در باشگاه خبرنگاران جوان، مطلب مفصلی درباره پرویز پرستویی و ابراهیم حاتمی کیا  به قلم میلاد جلیل زاده کار کرده که بخشی از آن توجه مان را جلب کرد و بی مناسبت ندیدیم تا با شما مرور کنیم:"بعد از «به نام پدر»، حاتمی‌کیا هم روزهای غریبی داشت. او در این مدت «دعوت» را ساخت که همه را متعجب کرد؛ یک فیلم اپیزودیک درباره زنان بارداری که برای سقط کردن یا نکردن کودک‌شان دچار تردید هستند.این فیلم را مقایسه کنید با کارهای قبلی حاتمی‌کیا. دیدن این فیلم مثل آن می‌ماند که از حنجره شهرام ناظری صدای یک موزیک پاپ به سبک کارهای محسن یگانه را بشنویم".

حاتمی‌کیا سپس «به رنگ ارغوان» را ساخت که به نوعی خبر از به روز شدن و غنی‌سازی سبک سینمایی‌اش را می‌داد اما توقیف پنج ساله و پرحاشیه‌ این فیلم ابراهیم را از نفس انداخت.

بعد نوبت به «گزارش یک جشن» رسید که باز هم حاشیه‌هایی داشت و شاید تا ابد توقیف بماند.

اما این فیلم هم سوای حواشی‌اش، از نظر فنی و زیبایی‌شناسانه سرسری گرفته شده بود و حاتمی‌کیا در پاسخ به پرسشی در این باره گفت؛ کوراساوا هم در آخر عمرش ساده فیلم می‌ساخت!

این جمله نشان می‌داد که ابراهیم حاتمی‌کیا خود را در آخر راه می‌داند، در حالی که اولا همه کوراساوا را به خاطر آن فیلم‌هایی می‌شناسند که ساخت‌شان اصلا ساده گرفته نشده بود و اتفاقا خیلی هم پر زحمت بوده‌اند و در ثانی؛ حاتمی‌کیا وقتی این حرف‌ را می‌زد که هنوز پنجاه سالش نشده بود حال آنکه کوراساوا در سن 80 سالگی فیلم‌های ساده‌اش را ساخت.

حاتمی‌کیا فکر می‌کرد زود تمام شده، اما بالاخره تصمیم گرفت که سراغ یکی از ایده‌های قدیمی و ساخته‌نشده‌اش برود. «چ» فیلمی بود خوب یا بد، نشان می‌داد کارگردان برایش به جد مایه گذاشته و حتی از هیچ نقطه کوچکی در گوشه قاب آن نگذشته است.

شخصیت چمران، حاتمی‌کیا را دوباره سرحال آورد و هواداران را امیدوار کرد تا در ادامه، دوباره بتوانند همان ابراهیم  را در روزهای اوجش ببینند.

حاتمی‌کیا بعد از بازگشت دوباره اش با فیلم «چ»، سراغ یک دوست قدیمی رفت، سراغ کسی که هم خود حاتمی‌کیا بود، هم خود پرستویی.

حاج کاظم حالا «بادیگارد» یکی از شخصیت‌های نظام می‌شود که دیپلماتی هسته‌ای است. این کهنه سرباز نمی‌تواند مثل ماشین زندگی کند. او شورش مداوم آرمان‌گرایی در مقابل سنگ‌دلی واقعیت است.

حاج کاظم اگر ببیند که کسی از معیارهای اصولی و آرمان‌خواهانه‌اش عدول می‌کند، این وضع ناسالم را تاب نمی‌آورد، حتی اگر شخص خاطی کسی باشد که او محافظ شخصی‌اش شده است.

دو سال پیش رضا میرکریمی سعی کرد سرنوشت آینده حاج کاظم 16 سال پیش را در «امروز» به ما نشان بدهد؛ یک راننده تاکسی آرام  و بی‌نهایت کم‌حرف که به زنی باردار کمک می‌کند.اما این خوانش روشنفکرانه از شخصیت حاج کاظم، اصلا مطابق طبیعت واقعی او نبود.

حاج کاظم را فقط دو نفر می‌توانند زنده کنند، اگر با هم باشند و حالا قرار است آن رزمنده جوشش‌گر را با مرام خاصی که فقط مخصوص خود اوست، دوباره ببینیم؛ دوباره او را می‌بینیم وقتی این دو نفر دوباره کنار هم قرار بگیرند؛ دوباره پرویز، دوباره ابراهیم و بالاخره بعد از هیجده سال، دوباره حاج کاظم.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید