جمعه, 10 آبان 1392 16:59

طنز و رابطه ی آن با برادران قاسمخانی

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

محمد حسین روانبخش* - مرحوم کیومرث صابری،نه فقط «گل آقا»، که معلم و ادیب هم بود. او خیلی تلاش کرد که این نکته نه چندان پیچیده را بیاموزاند که «طنز» نوعی بیان ادبی است؛ یعنی وقتی ما با «متن» طرف هستیم، می توانیم عنوان طنز را به کار ببریم اما زمانی که متن یا نمایشنامه ای به نمایش، فیلم یا سریال تبدیل می شود، باید عنوان «کمدی» را به کار برد و اطلاق طنز به تئاتر یا فیلم و سریال غلط است.

 

دریغ و افسوس که این حرف ساده و منطقی، در گوش صداوسیما فرو نمی رود و این سازمان عریض و طویل، همچنان اصرار دارد که عبارت غلط «سریال طنز»را به جای «سریال کمدی» به کار گیرد. این نکته را باید همین اول می گفتم والا ممکن بود خفه ام کند!

نگاه یک –  اصلا «طنز» چیست؟ متاسفانه خیلی ها خیال می کنند طنز، محدوده بی در و پیکری است که از لودگی و تمسخر یا فحش و جوک را در بر می گیرد ؛ در حالی که طنز با شوخی هم فرق می کند، چه برسد به فحش و هجو!
نظریه پردازان و منتقدان ادبی غرب، طنز را شگرد یا نوعی بیان ادبی عنوان کرده اند که اشتباهات یا جنبه های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی یا سیاسی، یا تفکرات فلسفی را به شیوه ای ظریف به چالش می کشد. الکساندر پوپ(Pope) به نقل از یان جک، طنز را زاده غریزه اعتراض می دانست؛ اعتراضی که به هنر تبدیل شده است. جان درایدن (John Dryden) نیز هدف غایی طنز را اصلاح شرارت ها عنوان کرده است.
زیگموند فروید(sigmund ferud) در تبیین نظریه های خود درباره طنز می گوید: « طنز اجتماعی ترین فعالیت روانی است. این نوع ادبی همیشه محتاج وجود شخص سوم است تا آن را درک کند چون هیچکس آن را برای خود به وجود نمی آورد. طنز باید معترض نیز باشد و فقط در صورتی به نتیجه می رسد که با تمایلات مخالف، تصادف کند».

روش طنزپرداز در رویارویی و اعتراض به آنچه در نظرش، ناپسند، منفی یا غیر انسانی است، چنین است که این موضوعات یا مصادیق آنها را به صورتی اغراق آمیزتر از آنچه هست تصویر می کند تا صفات و مشخصات آنها، جلوه نمایانتری داشته باشد و تضاد عمیق وضعیت موجود با وضعیت متعادل و معمول آشکار گردد. اما طنز تنها تصویرگر مشخصات اخلاقی و اجتماعی جامعه خود نیست بلکه به شیوه خود، آن را تحلیل و تفسیر هم می کند وبه ریشه یابی، آسیب شناسی و داوری هم می پردازد. به این ترتیب، هر چه شناخت نویسنده و مخالفت و کینه او نسبت به حوادث و رویکردهای اجتماعی،شدیدتر و قوی تر باشد،به همان نسبت طنز، کاری تر و دردناکتر می شود و از شوخی و خنده ساده و سبک به مرتبه اعلای طنز نزدیکتر می شود.

از سوی دیگر می توان طنز را بر اساس تفاوتهایش با فکاهه (یا به تعبیر سنتی اش: مطایبه)، هجو و هزل شناخت. هزل، شوخی و لودگی در محدوده ای شخصی و خصوصی است، به قصد تفریح و خنده بیان می شود و عموما زبان دریده ای دارد، اما اگر از جنبه خصوصی خارج شود و زبان پوشیده تری داشته باشد، فکاهه نام می گیرد.
اگر مهمترین ویژگی هزل و فکاهه را ضدیت با «جد» و هدف آن را شوخی بگیریم، مهمترین ویژگی هجو و طنز را باید ضدیت با «مدح» و هدف آن را انتقاد بدانیم. هجو، انتقادی در محدوده ای شخصی، به قصد انتقام بیان می شود و عموما زبان دریده ای دارد، اما اگر از جنبه خصوصی خارج شود، عمومی و اجتماعی شود و قصد اعتراض و اصلاح داشته باشد، طنز می شود. اما به این سخن باید افزود که الزاما هر طنزی، هجو اجتماعی شده و به قصد اصلاح نیست. به عبارت دیگر، هجو از جمله امکانات ادبی است که می تواند در خدمت طنز قرار بگیرد.

درباره این تقسیم بندی،سه نکته دیگر نیز شایان توجه است :الف طنز با فکاهه قابل جمع است. یعنی می توان متنی نوشت که هم طنز باشد و هم فکاهه، هم هدف شوخی داشته باشد و هم هدف انتقاد. با این وصف اگر متن طنزی،خنده آور باشد، آن متن فکاهه هم هست.ب طنز نه تنها الزاما خنده آور نیست، بلکه بر اساس مقصود و هدفی که دارد نمی تواند آن چنان با فکاهه جمع شود که قهقهه آور باشد. طنز، عموما تبسم درونی پدید می آورد و حتی به تبسم بیرونی هم منتهی نمی شود. عمران صلاحی، خنده ناشی از طنز را «خنده ای درونی و پنهان و بدون استفاده از لب و دندان» می داند و این تبسم یا خنده درونی عموما به این علت شکل می گیرد که اعتراض و انتقاد در قالبی ظریف، هنرمندانه و ادبی بیان می شود. ج جمع طنز و فکاهه در یک متن،طنز را جذابتر می کند اما الزاما طنز را موثرتر و ارجمندتر نخواهد کرد.

نگاه دو – همه اینها را نوشتم که بگویم علت فاصله بسیار متنهای برادران قاسم خانی با بسیاری از کارهایی که با عنوان طنز در صداوسیما تهیه و تولید می شود، چیست و چرا این کارها این همه دیده و پسندیده می شود؟ واقعیت این است که نوشته های پیمان و مهراب قاسم خانی «طنز» است و به نظرم این بهترین تعریفی است که می توان از کارهای ارزشمند این برادران داشت، در حالی که بسیاری از برنامه ها و سریال هایی که مثلا بر اساس متنهای طنز ساخته شده، در واقع طنز نیستند یا در بهترین حالت از فقر طنز رنج می برند و باید ضعفهای متن را با بداهه ها، شوخی های تکراری و گاهی لودگی های نه چندان دلچسب بازیگران پرکنند!
یک نکته آخر هم باید بگویم : نمی دانم چرا بدون هیچ سندی، دلم می خواهد ادعا کنم که بعضی عزیزان در صداوسیما خیلی هم دوست ندارند از کارهای این برادران استفاده کنند اما قوت و قدرت کار به حدی است که مجبور به استفاده از این متون هستند و این خود طنز جالب و جذابی است!

روزنامه نگار ، طنز پرداز و سر دبیر روزنامه مردم سالاری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید