یکشنبه, 03 اسفند 1393 00:25

مباحثه کیانوش عیاری با کامبوزیا پرتوی درباره "شیفت شب"

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
مباحثه کیانوش عیاری با کامبوزیا پرتوی درباره "شیفت شب" مباحثه کیانوش عیاری با کامبوزیا پرتوی درباره "شیفت شب"

سی و یک نما- در ایام جشنواره فیلم فجر، کیانوش عیاری و کامبوزیا پرتوی از "شیفت شب" نیکی گریمی گفتند:

 

پرتوی : تو موفق شدی فيلم را دوباره باپايان بندی جديدش ببينی؟

عیاری : بله.

پرتوی : بااين پايان بندی تازه كه درماشين تمام میشود؟

عیاری: خيلی پايان نيرومندی شده است.

پرتوی: من بازی های فيلم را دوست داشتم. بازیهای خيلی خوبی ديدم، به خصوص خانم زارع. بازی او خيلی خو ب بود. انتخابش انتخاب خوب و هوشمندانه ای بود.نقش خيلی سخت بودكه زارع از پسش به راحتی برآمده بود.

عیاری: من هميشه از مصرف عبارت زير پوستی اكراه دارم، ولی دراينمورد هيچ جايگزينی برايش ندارم . ليلا زارع خيلی زيرپوستی ازپس لحظات خيلی دشوار برٓامده بود. من بازی ايشان را نديده بودم و جداً خيلی غافلگير شدم .

پرتوی: انتخاب اين متن هم كارسختی بو د.من وقتی متن را خواندم فكر نمیكردم گنجايش اين پرداخت را داشته باشد.

بولتن: شما قبلا متن را خوانده بوديد؟

پرتوی: من طرحی را كه از اقای محمود ايدين گرفته بودند را خوانده بودم. خيلی وسيع بود. از آن طرح هر برداشتی امكان پذيربود؛ امااين نگاه از سناريو برایم خيلی جالب بود.

عیاری: من هم اين سناريو را خوانده بودم. سناريو يك امتياز ويژه داشت. درمتن گره ای نبود كه تعليقی ايجاد شود. برای همين نگران بودم . فكرمیكردم به دنبال چنين داستانی رفتن برای خانم كريمی دشواری هايی داشته باشد؛ چون هرگز فرصت نكردم از ايشان كاری ببينم. گمان میكردم فيلمهای قبلیايشان(كه ظاهراًاينطوری هم هستند) فيلمهای تجربی ای باشند. اين سناريو را دشوار میدانستم ولی به نظرم به خوبی از پسش برٓامده بود.

پرتوی : اتفاقًامن برعكس شما از همان اولين فيلم ، كارهاي شان را دنبال كردم. البته به غير از فيلم دومشان. فيلم نامه فیلم اولش راهم با هم كار كرديم .من انتظا ر داشتم به عنوان اولين كار همان متن را انتخاب كند .در كار دومشان ايران نبودم ونتوانستم همكاری داشته باشم. فيلم سومشان «سوت پايان » راهم با هم كار كرديم. آن فيلم يك گام فراتر از فيلم اولشان بود. «شيفت شب» برایم نوعی ديگر بود. در اين فيلم بايك سينماگر حرفه ای مواجه شدم .

من مدتی برای نوشتن فيلمنامه ای سفارشی در پاريس اقامت داشتم .قبل ازاين كه به پاريس بيايم فيلم«يك شب» رادراكران خصوصی 50 نفره ديديم. درست يكماه بعد از ديدن اين فيلم به پاريس رفتم. در ان مدت هر زمان خسته میشدم به كافه ای كه پايين خانه امٓ بو دسر میزدم .آنروز ی كه مربوط به خاطره ام میشود كافه خلوت بود و يك خانم وٓ اقا دركافه نشسته بودند .خود به خود جلب حرفهايشان شدم . وسط حرفهايشان به كلمه ی كن،اسكار وفستيوال اشاره میكردند.بعد ازمدتیكه فهميدند من ايرانیام سر صحبتمان باز شد. بعد از مدتی مرد گفت امسال يك فيلم درفستيوال كن وجود دارد كه بینظير است. سينمای ايران يك ستاره دارد كه اولين فيلمش را ساخته و اين فيلم بی نظير است.اسمش نيكی كريمی است. با خوشحالی از من پرسيد میشناسی اش؟گفتم: بله. نه تنها میشناسمش، بلكه اين فيلمنامه راهم باهم نوشته ايم.

عیاری : اين اتفاق برای چندسال پيش بود؟

پرتوی : برای ده سال پيش بود. همان سالی كه فيلم «يك شب»ساخته شد .وقتی برگشتم ايران به خودش هم گفتم باورم نمیشود يكی در كافه ای در پاريس با من از فيلم توصحبت و تعريف كند .

بولتن: فيلم «شيفت شب» چطور؟ از نظر شما چطور است؟

پرتوی: به نظر من فراتر از كارهای قبلی ايشان است و به شكلی سعی كرده به سينمای بدنه هم توجه كرده باشد، سينمای بدنه به معنای عام تر و فراگير تر با بار مثبت منظورم است . داستان «يكشب» به نوعی شخصی بود، ما اين فيلم فراتر ازاين است.

عیاری : بعضی از فيلمسازها ممكن است فيلمهای موسوم به بدنه هم بسازند ودرعين حال فيلم شخصیشان هم باشد. يعنی فيلمی كه رضايت خود كارگردان وعده ای را هم جلب كند.اين خيلی هم خوب است.«شيفت شب» اين ويژگی رادارد.حس هم ذات پنداری یكی از ويژگی های اين فيلم است. ضمن اينكه فيلم وقار خودش را هم حفظ كرده و درٓان تماشاگر با يك موضوع بغرنج رو به رو نمی شود و با موضوع بسيار ساده، عام و قابل دركی برخورد میكند كه هرجغرافيايی نه لزومًا كشور ماايران میتواند اتفاق بیافتد .

پرتوی: نكته ی ديگری برای من بعد از انتخاب طرح جالب بود قبل از شروع فيلمبرداری خانم كريمی به من گفت: میدانی دكوپاژم چيست؟ میخواهم دوربين فقط روی دستم باشد.» پرسيدم: «چقدر برای اين كار لزوم داری؟» گفت: «داستان اين را می طلبد.» وقتی سرفيلمبرداری رفتم متوجه شدم خانم كريمی خوب میداند چه كارمیكند.

عیاری: فيلم از گذرگاه خطرناكی با موفقيت عبور میكند، به هرحال اگر دراين فيلم فشار يا بار روانشناسانه رها شود؛ خودنمايی و سنگينی میكند. چون ما به روان دو نفر میپردازيم، ولی خوشبختانه فيلمنامه و ساختار با فاصله گرفتن ازاين نگرش روانكاوانه سربلند عبورمیكند.داستان ساده اين خانه مهم ترين محملی است كه فيلم را پيش می برد . از اینحیث باید به کارگردان افرین گفت.

منبع : بولتن جشنواره فیلم فجر

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید