"مسخره باز" در فضایی کوچک میگذرد درست به اندازهی یک پلاتو؛ مانند زمانی که میخواهیم یک نمایش اجرا کنیم یا یک نمایش ببینیم. همه چیز تئاتری است در این نمایش، ما یک صاحب سلمانی(علی نصریان) داریم که سلمانیاش هم مانند خودش پیر شده اما هر چه هست "سلمانی" است، آرایشگاه نیست. آرایشگاه فقط برای زنهاست!
وقتی که همایون غنی زاده میخواهد برای اولین بار تصویر را تجربه کند و فیلم بسازد، این طبیعی ست که فضا را بیشتر داخلی ببینیم و بدانیم که او اشرافِ بیشتری به فضاهای جمع و جور همچون صحنه دارد؛ اما این باعث نمیشود که او به همین فضا بسنده کند و به جای اینکه دوربین را از داخل این لوکیشن به بیرون ببرد، کاری نکند که ما در همین فضا به بیرون برویم.
مثلاً او سعی دارد از فیلمبردار ماهرش بخواهد که در میزانسنها و قاب ها، جایی قرار بگیرد که معمولاً مرسوم نیست و پیش از آن ندیده ایم و به همین دلیل است که بیشترین نماها از بالا گرفته شده . از شستن موها گرفته تا اصلاح پشت سرِ چین خورده ی یک مشتری.
مسخره باز شاید یک فیلم جنایی باشد اما یک فیلم جنایی فانتزی. جنایتی که مثل موی داخل تُن ماهی میتواند از خودمان باشد.
خبر میرسد که مدتیست زنانِ گدای شهر یکی یکی کشته میشوند و هیچ دلیلی برای کشتن این افراد که پیش از این هم مرده بودند وجود ندارد؛ شاید ارزش آنها به اندازهی موی بلندشان باشد و دلیل کشته شدنشان هم همین.
مخاطب فیلم مسخره باز را دو گروه تشکیل میدهند، آنها که فیلم را بسیار دوست دارند یا بالعکس به هیچ عنوان فیلم را دوست ندارند. کسی نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. اما آنچه که مسلم است این که مسخره باز یک فیلم متفاوت است که پیش از این در سینمای ایران تجربه نکردهایم.
فیلمی که شوخیهایش و دیالوگهای به جایش همراه خاطرهبازی با فیلمهای کلاسیک، میتواند برای بسیاری از دوستداران سینما جذاب باشد تا از لا به لای آنها برداشتهایی داشته باشند که برایشان لذتبخش است.
هیچ چیزی در فیلم اتفاقی نیست، نه تنها ممکن است اسم بازیگری را اشتباه بشنویم بلکه گاهی صحبت از فیلمهایی میشود که نام کارگردانش نیز به عمد اشتباه برده شده و فکت های پرت و پلایی که هرگز به یاد نداشته ایم. درست مثل نقل قول هایی که امروزه به مشاهیر نسبت می دهند و تنشان را در قبر می لرزانند
یکی از ویژگیهای مطرح مسخره باز گریم "ایمان امید امیدواری" است که در سکانس های انتهایی به اوج می رسد.
در صحنهای از فیلم که بازسازیِ قسمتی از فیلم پاپیون با بازی استیو مک کویین و داستین هافمن است؛ گریم به قدری خوب بر چهرهی صابر ابر و بابک حمیدیان نشسته که ما فکر میکنیم دوباره در آن جزیرهی متروک، این دو دوست زندانی ابدو یک روز، با سرنوشت خود میجنگند و یا کنار می آیند.
درجای دیگر،مخاطب در یک نکته میتواند به خوبی با فیلم، همدلی داشته باشد و آن هم شباهتهایی است که گاهی با آن مرغ دریایی پیدا میکند که هر بار میداند، آن چیزی که برای او رسیدن به مطلوب( ماهی) است، واقعی نیست اما باز هم خود را با اشتیاق به آن میرساند و زخمی میشود و هر بار دوباره به سمت مقصدی و مقصودی میرود که واقعیت ندارد
مسخره باز صرفاً داستان پیرمردی که خودش و سلمانیاش رو به انقراض است، نیست. حتی داستان بچهای که نمیخواهد باور کند که شاید آن زن گدایی که در آغوش جان داده، او را ندزدیده و مادر واقعیِ او بوده هم نیست.
داستانِ کسی است که برای رسیدن به اهدافش، راه غلطی را انتخاب میکند؛ مثل اینکه محکم است تا چند دسته موی بلندتر از پنجاه سانت زنانه باج بدهد تا ثابت کند که میتواند هنرپیشه باشد و چه کسانی باید قربانیِ این باج دادنها شوند تا او بتواند ثابت کند که "من یک بازیگرم".
چهقدر میشود یک مکانِ کوچک( سلمانی) را استریل کرد تا کسی که با اشتیاق میخواهد غذا بخورد و هر بار از درون کنسرو تن ماهی اش یک تار مو بیرون میکشد، ثابت کند این تار مو در خود آن کنسرو بوده و از بیرون نیامدهاست.
اینقدر که صاحب سلمانی داد بزند "مو از خودمونه شاپور، مو از خودمونه"
و چه میشود که شاپور (بابک حمیدیان) به این تَن میدهد که هر کنسروِ تُن ماهی یک مو هم درونش هست. هر لذتی با چیزِ زائد و مشمئزکنندهای همراه است که ما را از لذتِ کامل بردن از آن منع میکند.
بازیهای یکدست و روان در فیلم مسخره باز به رغمِ تکرار شدنهایِ به عمد، که میتواند برخی از مخاطبان را خسته کند یقیناً از ویژگیهایِ خاص این فیلم است. البته میشود افسوس خورد که ای کاش از وجود و پتانسیل هنر بازیگریِ هدیه تهرانی بیشتر از این استفاده میشد.
چرا که یکی از ظرافتهای این فیلم، حضور هدیه تهرانی به عنوان نمادی از زن، معشوق و دوست داشتن است.
چه در عکسی با چادر گلدار، وقتی که تصویر بی قاب عشق مرد سلمانی است و چه در نقش هما، هنرپیشه ای که همه عاشق او هستند.
و نکته ی آخر که حتما یکی از مهمترین نکات مثبت فیلم است تدوین مثل همیشه خوب هایده صفی یاری است که اگر نبود، مسخره باز حتما کم می آورد.