دونده ۱۳۶۳
دونده بهکارگردانی امیر نادری، اولین فیلم ایرانیِ ساختهشده پس از انقلاب ۱۳۵۷ است که توانست توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کند.
امیرو نوجوان تنهایی است که رؤیایش سفر به آن سوی خلیج فارس و آزادی است. او بطریهای خالی، قوطی و چیزهایی از این دست را از میان زبالهها جمع میکند و میفروشد و با واکسزدن کفش خارجیهای مقیم آبادان روزگار میگذراند. امیرو کمکم به کلاس درس شبانه میرود و الفبا را یادمیگیرد.
آن سوی آتش ۱۳۶۶
آن سوی آتش به کارگردانی کیانوش عیاری و بازیگری خسرو شجاع زاده. سیامک اطلسی. عاطفه رضوی . نعمتالله لاریان .مهرداد وفادار. کاظم وفادار و پروین سلیمانی ساخته شد. این فیلم به بخشی از پیامدهای اجتماعی نفت میپردازد.
نوذر پس از آزادی از زندان به سراغ برادر خود، عبدالحمید، میرود تا سهم خود را از پولی که شرکت نفت بابت تصاحب خانه آنها پرداخته بگیرد. عبدالحمید نگهبان شرکت نفت است. نوذر به عنوان کارگر حفاری در شرکت نفت مشغول کار میشود و به آسیه، دختر لال شیر فروش، دل میبندد. عبدالحمید از علاقه نوذر به آسیه خبردار میشود و برای آن که از شر نوذر خلاص شود، از مادرش می خواهد که دختر را برای نوذر خواستگاری کند. نوذر از غیبت برادر استفاده می کند و اتاقکش را به هم میریزد. عبدالحمید با نوذر گلاویز می شود و به تلافی، النگوهایی را که نوذر برای آسیه خریده است به میان تالابی در کنار شعلههای آتش پرتاب می کند. آسیه به دنبال النگوها به میان تالاب می رود و آن ها را می یابد.
آبادان ۱۳۸۱
آبادان فیلمی است ساخته مانی حقیقی کارگردان ایرانی. این فیلم که اولین ساخته این کارگردان بود، از جمله فیلمهای توقیف شده سینمای ایران است.
پیرمردی قصد ترک تهران و سفر به آبادان را دارد. او میخواهد بسته امانتی را پیش از سفر به دوستی قدیمی که نشانی خاصی از او ندارد، تحویل دهد. در این میان خانواده اش در جستجوی او هستند. او سفری شهری را آغاز میکند و با سرهنگی بازخرید شده از دوران قبل از انقلاب آشنا میشود. این دو تصمیم میگیرند که به آبادان سفر کنند...اما مشکلات بین راه بسیارند.
جهیزیه برای رباب ۱۳۶۶
جهیزیهای برای رباب فیلمی به کارگردانی سیامک شایقی و نویسندگی اصغر عبداللهی است.
رباب نامزد پسرعموی خود، کامل است. پدر رباب، علی ویس، صیاد مروارید است و به بیماری تنگی نفس دچار است. مادر کامل از خانواده عروس خواستهاست که دخترشان را با جهیزیه خانه داماد بفرستند. علی ویس به منظور تهیه جهیزیه برای صید صدف و یافتن مروارید تلاش میکند، فرزند او خادم نیز به دور از چشم پدر به کمک دوستش خدر به صید میرود تا جهیزیه خواهر را فراهم کند. تلاش آنها نتیجهای نمیدهد. مادر داماد به خانه علی ویس میرود و شرط خود را تعدیل میکند. مراسم عروسی برگزار میشود. خادم شب عروسی صدفی به رباب میدهد. رباب صبح روز بعد صدف را میگشاید و مرواریدی در آن مییابد.
عروس آتش ۱۳۷۸
عروس آتش فیلمی به کارگردانی خسرو سینایی است که فیلمنامه آن را خسرو سینایی و حمید فرخنژاد نوشتند و در جنوب ایران فیلمبرداری شد. عروس آتش جایزههای سینمایی بسیاری کسب کرد. عروس آتش به سنتهای عشیرهای در جنوب ایران، ازدواج اجباری و خودسوزی میپردازد که نام فیلم نیز برگرفته از همین صحنه است.
احلام (با بازی غزل صارمی)، دختری عرب خوزستانی که از کودکی زادگاهش را ترک کرده و به اهواز آمده، اکنون سال آخر پزشکی را در دانشگاه سپری میکند. او که به حکم قوانین عشیره اش باید به همسری پسر عمویش فـَرحان (با بازی حمید فرخنژاد)درآید، عاشق استادش پرویز (با بازی مهدی احمدی)ـ است و استاد نیز دل در گرو عشق او دارد. احلام گرچه تفکر عشیرهای را غیرقابل انکار میشمارد، نمیخواهد با پسرعموی ماهیگیر و بی سوادش که به قاچاق کالا مشغول است ازدواج کند. او که از دو سالگی پس از مرگ پدر همراه مادرش به شهر آمده، تصمیم میگیرد برای صحبت کردن در این مورد به زادگاهش برود. احلام و فرحان که تاکنون همدیگر را ندیدهاند یکدیگر را میبینند و احلام طی گفتگویی صریح با فرحان به او میگوید که قادر نیست در شرایطی که کس دیگری را دوست دارد، همسر او شود. فرحان که از گفتگوی احلام سخت رنجیده، همچنان احلام را نامزد خود میداند و در صورت عدم تمکین، حکم قتل او را براساس سنتی دیرینه در قبیلهاش، تکلیف خود میداند. احلام همچنین با خاله هاشمیه (با بازی سلیمه رنگزن) صحبت میکند و او را متقاعد میکند که این سنت قدیمی در دوران حاضر دیگر معنایی ندارد. خاله به حمایت از او برمیخیزد ولی خانواده فرحان در ازدواج آنها اصرار دارند. پرویز با کمک وکیلی (با بازی سعید پورصمیمی) تلاش میکند تا راهی برای این معضل پیدا کند ولی با موجی از مخالفتها روبرو میشود. فشارهای عشیره باعث میشود تا احلام به اجبار با ازدواج موافقت کند. در شب عروسی آن دو، خاله با کارد، فرحان را از پای درمیآورد و احلام نیز در آتشی که خود در اتاق حجله اش برافروخته، میسوزد.