مشخص است که علی حضرتی یک عاشق سینماست، سینما را می شناسد و سینمای جهان را هم خیلی جدی دنبال می کند و این در نگرش او معلوم است. اما خیلی از عاشقان سینما در ایران، دچار رویاپردازی از توانایی های خود می شوند.
اینکه بخواهیم بگوییم فیلم "شهرک" برای مخاطب خاص ساخته شده است زمانی قانع کننده می شود که لااقل مخاطب خاص بفهمد این فیلم چه می خواهد بگوید! اما حتی یک نظر و یا نقدی را نخواندیم که بتواند فیلم را قانع کننده توضیح دهد و اوج خوش بینانه گی اینکه همه سر در گم به لباس پادشاه نگاه می کنند.
اطمینان دارم که علی حضرتی مثل همه ی ما فیلم "بازی" دیوید فینچر را دوست دارد و بارها و بارها دیده است اما ای کاش یک بار هم قبل از پرداختن به فیلم شهرک دوباره این فیلم را موشکافانه تر می دید تا متوجه شود که "بازی" با تمام پیچیدگی هایش در آخر به همه ی پرسش ها، پاسخ می دهد و حتی به درستی با فلش بک صحنه ها را مرور می کند. برای اینکه نگرش فیلمنامه ی "بازی" دلیل دارد و برای پایانبندی هدف مشخص. اما در شهرک چه اتفاقی می افتد؟ هدف چیست؟ آیا بازیگران این فیلم هم در حقیقت وجه دوم بازی جلوی دوربین علی حضرتی هستند؟ سر در گمی کلامشان در گفتگو ها که چنین می گفت، حتی ساعد سهیلی که می خواست بگوید کاملا فیلم را فهمیده است.
پسری به نام "نوید" انتخاب می شود تا در یک پروژه سینمایی نقش اول را بازی کند. اما حضور در این فیلم شرطی دارد. نوید در مدت فیلمبرداری باید در یک "شهرک" زندگی کند با هویت جدید که در حقیقت کاراکتر او را در فیلم قرار است بسازد و نمی تواند از آن لوکیشن خارج شود.
نقشی که اول از او هویتش را می گیرد و بعد به او هویتی متزلزل میدهد و نقطه ضعف بزرگ فیلم در هم تنیده شدن هویت هایی است که منطق ندارند.
و به این ترتیب فیلم، از همه مهمتر گستاخ می شود و بد نیست در کنار فیلم "بازی" سازنده ی شهرک، نیم نگاهی هم به فیلم "نمایش ترومن" پیتر ویر بیاندازد. البته مسلما برای چندمین بار.
شهرک
نویسنده و کارگردان: علی حضرتی
تهیه کننده: علی سرتیپی
بازیگران: ساعد سهیلی ، مهتاب ثروتی، کاظم سیاحی ، شاهرخ فروتنیان ، رویا حاوید نیا، همایون ارشادی ،مرتصی ضرابی ، ساقی حاجی پور
فیلمبردار: علیرصا برازنده
تدوین: ژیلا ایپکچی