شنبه, 23 خرداد 1394 01:34

وقتی که استاد صدا، طنازی می کند / هزار تبریک به این دکترا

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
وقتی که استاد صدا، طنازی می کند / هزار تبریک به این دکترا وقتی که استاد صدا، طنازی می کند / هزار تبریک به این دکترا

سی و یک نما – در جامعه ی هنری "عمو نظام" صدایش می کنند. همه دوست دارند این استاد صدابردار هفتاد و دو ساله را که هنوز صدای فیلم "دونده" اش در گوش ها طنین انداز است. عمو نظام کیائی خوشرو و طناز، گاه در نوشته هایش هم طنازی می کند. امروز از او اجازه خواستیم تا یادداشت شیرین صفحه ی شخصی اش را که به بهانه ی  اعطای مدرک دکترا به هجده هنرمند عرصه سینما نوشته، روی  سایت سی و یک نما بگذاریم و متواضعانه پذیرفت.

نظام الدین کیائی: اين روزها هر جا رو نگاه ميكنى صحبت از مراسم باشكوه و ميهمانى هجده هنرمند سرشناس و لايقى است كه مفتخر به مدرك درجه يك هنر و دكترا شده اند.هزار تبريك ....

يادم آمد ده دوازده سال قبل خونه بودم در زدند ،جوانكى با يك بسته گفت آقاى كيائي گفتم بله،،گفت مدرك درجه يك هنري شما را آوردم ،،گفتم ممنون بدهيد،،گفت اول شما بدهيد،،گفتم چى بدهم،،گفت رسيد،،دادم،گفتم بدهيد،،گفت موشتولوق بديد ،،گفتم موشتولوق ديگه چيه ،،گفت شيرينى، گفتم مگه اين چيه گفت اين مدرك دكتراى شماست،،برق دو فاز از كله ام پريد.گفتم پس چرا بيخبر،،گفت مدرك درجه يك هنري آدم هاى درجه يك رو با مراسم رسمى و عكس با وزير و معاون و جناب رضا داد و ميهمانى و بزن و بكوب و جار و جنجال ميدن و مدرك درجه يك هنرى آدم هاى درجه دو را در سكوت كه باعث ناراحتى براشون نشه گفتم چه ناراحتى،گفت شما الان دشمن نداريد ولى اگر اعلام بشه شما دكترا گرفتى واى واى هر چه بدو بيراه نثار شما خواهند كرد و حتى مورد توهين دوستان هم قرار خواهيد گرفت و صد تا مدرك بى لياقتى برايتان در مياورند،،تشكر كردم و قاب دكترا را گذاشتم روى پيانوى سالن پذيرائي،،لباس شيك پوشيدم و كراوت زدم كه چشمتان روز بد نبينه،،فروغ بانو كه تشريف آوردند گفتند اين چيه،،گفتم من دكتر شدم،،،فرمودند تو غلط كردى بردار اينو يكى مياد آبرومون ميره،،دخترا كه آمدند ،آوا به بهاره و كيانا گفت پدر دكتر شده،يك لبخند هم اونا زدند.

خلاصه مرديم و زنده شديم همسرمون كه خودش اونموقع داشت دكترا ميگرفت بچه هامون رفقاى گرمابه و گلستانمون،خلاصه يكى تو خانه سينما درو همسايه تو انجمن صدا كه خبر مرگمون مسئول بوديم يكى بفهمه و بگه آقاى دكتر تبريك عرض ميكنم.

تا شش سال پيش يك شب ساعت سه بعد از نيمه شب ،تلفن زنگ زد،آنچنان پريدم كه سرم خورد به آباژور و آباژور كه جهازى خانم بود شكست،،گفتم الو..گفت خواب بودى؟ گفتم نه تو آشپز خونه داشتم گلف بازى ميكردم،گفت من يك بيمارى دارم از تو بپرسم،خوشحال شدم پيش خودم گفتم بالاخره يكى فهميد من دكترم،،گفت مزاحم كه نشدم ؟ گفتم مرحمت فرموديد گفت نظام جان مدتى است موقع ادرار مشکل دارم،بنظرم مثانه ام سنگ مي سازه با اينكه چيزى حاليم نشده بود گفتم چطور شد عقلت رسيد كه بمن زنگ زدى؟گفت پيش خودم فكر كردم تو اين سن و سال تو هم حتما مشکل سنگ مثانه  دارى بپرسم با اين سنگ چيكار كنم...عصبانى گفتم هيچى سنگ وردآر بزن به كله كچل من.خيلى ناراحت شد و قطع كرد و ديگه هيچوقت جواب سلام مارو هم نداد..اما حال كه به يمن مسئولان فهيم و با كلاس سينمائي هجده نفر از دوستان بحق دكترا گرفته اند با ما چند نفر دكتر قديمى يك كلنيك پزشكى در شهرك غرب ،،(من جاشو دارم ) بزنيم،چون بحد كافى همكاران سينمايي كه حالشان خوش نيست داريم كه بما مراجعه كنند .

هم خدمتى به آنها ميكنيم و هم بدون رانت خوارى وضعمون توپ توپ ميشه.چون كسى درد بيدرمان اين سينما را بهتر از ما دكتر هاى هنرى نميداند....      دكتر عمو نظام

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید