یکشنبه, 05 دی 1395 17:43

پنجم دی ماه، یکی آمد و ... یکی رفت

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
پنجم دی ماه، یکی آمد و ... یکی رفت پنجم دی ماه، یکی آمد و ... یکی رفت

سی و یک نما- پنجم دی ماه روز مصادف با دو واقعه بزرگ برای ادبیات نمایشی – سینمایی ایران است. روزی که بهرام بیضایی بزرگ پا به عرصه وجود نهاد و روزی که اکبر رادی عزیز از منزل جانان محمل بست. هر دو اسم به اندازه ای بزرگ و قابل افتخار هستند که نیازی به حاشیه رفتن ندارند، نام هایی که رسم های ماندگاری را در نمایش و سینمای ایران ثبت کرده اند و تا سینمایی در ایران است این نام ها بر سر لوحه آن خواهد درخشید.


بهرام بیضایی (زادهٔ ۵ دی ۱۳۱۷ در تهران) فیلم‌ساز، کارگردانِ تئاتر، نمایشنامه‌نویس، تدوین‌گر، تهیه‌کننده و پژوهشگر ایرانی است. وی از فیلم‌سازانِ صاحب‌سبک و معتبر سینمای ایران و از نویسندگان برجسته ادبیات نوین فارسی به شمار می‌رود. برخی از نمایشنامه‌های بیضایی به انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و عربی و زبان‌های دیگر درآمده و در آسیا و اروپا و آمریکای شمالی چاپ و اجرا شده است.

ده فیلم بلند، چهار فیلم کوتاه، کمابیش هفتاد کتاب و نمایش‌هایی بر صحنه‌های شهرهای مختلف ایران و گاه جهان از سال ۱۳۴۱ به بعد کارنامهٔ هنریِ بیضایی را تشکیل می‌دهد. او جز این کارها به استادی و آموزش نمایش و سینما و امور مربوطه در دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های گوناگون در ایران و بیرون از ایران پرداخته است.

بهرام بیضایی از چهره‌هایی است که با کسانی چون اکبر رادی در نویسندگی و ناصر تقوایی در سینما و دیگران در دگرگونی نمایش و سینما در ایران نقش مهمّی داشت. باشو، غریبه کوچک - که در رأی‌گیری منقّدان ایرانی همراهِ با گوزن‌ها کارِ مسعود کیمیایی برترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شده. و سگ‌کشی که پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۸۰ ایران شد دو تا از مهم‌ترین فیلم‌های بیضایی است. در نمایش نیز اغلب او را مهم‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخ ادبیات فارسی گفته‌اند، که با نمایشنامه‌هایی مانند هشتمین سفر سندباد و ندبه و مرگ یزدگرد و همراه کسانی چون غلامحسین ساعدی و اکبر رادی گونهٔ نمایشنامه را در ایران استوار کرده و به سطحی جدّی‌تر رسانید. رگبار اولین ساخته بلند بیضایی است. نسخه کاملا ترمیم‌شده اولین فیلم بلند وی که مراحل ترمیم آن توسط بنیاد تحت مدیریت مارتین اسکورسیزی انجام شده، در جشنواره‌ سینما ریترواتو ایتالیا در سال ۲۰۱۳ بر روی پرده رفت.

اکبر رادی (زادهٔ ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در رشت - درگذشتهٔ ۵ دی ۱۳۸۶ در تهران) نمایشنامه نویس و داستان‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی به گفته خودش با دیدن تئاتر خانه عروسک هنریک ایبسن در دهه ۳۰ به عرصهٔ تئاتر و نمایشنامه نویسی علاقه‌مند شد. در سال ۱۳۳۸ نخستین نمایشنامهٔ خود را باعنوان «روزنه آبی» نگاشت، اما سه سال طول کشید تا توانست آن را منتشر کند. این نمایشنامه موردِ توجه احمد شاملو قرار گرفت. پیشتر قرار بود جلال آل احمد چاپ این نمایشنامه را به عهده بگیرد، اما چون قائل به تغییراتی در متن اثر بود، رادی با آن موافقت نکرد. در سال ۱۳۴۳ نمایشنامهٔ افول را با سرمایهٔ گروه ادبی طرفه منتشر کرد که رویداد مهمی در عرصه تئاتر ایران محسوب شد. خسرو هریتاش از فیلمسازانی بود که به ساخت فیلمی براساس نمایشنامه‌های رادی علاقه‌مند شد و حتی فیلمنامه‌ای هم برمبنای نمایشنامهٔ افول نوشت ولی ازسوی وزارت فرهنگ و هنر پروانهٔ ساخت نگرفت.

اکبر رادی در جوانی داستان کوتاه هم می‌نوشت و جالب اینکه نخستین اثری که از او چاپ شد «موش مرده» بود که در هفده سالگی اش در روزنامه کیهان به چاپ رسید (۱۳۳۵). مهمترین داستان او «باران» نام داشت که در اطلاعات جوانان انتشار یافت و توانست مقام نخست مسابقهٔ داستان نویسیِ همان نشریه را از بین بیش از ۱۰۰۰ شرکت کننده به خود اختصاص دهد (۱۳۳۸). در سال ۱۳۴۹ مجموعه داستان‌های کوتاه وی با عنوان «جاده» منتشر شد.

او در زمینهٔ یادداشت‌های ادبی و مقاله نویسی نیز چیره‌دست بود و نقدها و تحلیل‌های بسیاری بر نویسندگان ایرانی و خارجی (از صادق هدایت و آخوندزاده تا چخوف و آرتور میلر) نوشت. نامه نگاری، قالب ادبی دیگری به شمار می‌رفت که دلمشغولی رادی محسوب می‌شد. اهمیت نامه‌های رادی به حدی بود که گاه همچون تکانه‌ای فضای فرهنگی و گفتمانیِ تئاتر ایران را متأثر می‌ساخت. در این خصوص می‌توان به «نامهٔ سرگشاده به آدینه» اشاره کرد که در کتاب «انسان ریخته» انتشار یافته است.

محمد رضایی راد دربارهٔ او می‌نویسد: «درام نویسی که در هیچ ادباری قلم خود را بر زمین ننهاد. نه نان به مظلمه فروخت و نه به دام سخافت مضحکه نویسی برای جعبه جادوی سیما افتاد. بدین رو او تنها کسی است که به تمامی شایسته عنوان نمایشنامه نویس است. ما می‌توانیم آثار او را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، برخی را بپسندیم و برخی را نپسندیم - به هر حال این حق ماست - اما نمی‌توانیم او را به عنوان تنها کسی که پاس حرمت نمایش را داشته است بزرگ و عزیز نداریم.»

افراد سرشناسی مثل بهرام بیضایی، خسرو گلسرخی، محمود دولت‌آبادی، جلال ستاری، محمد علی جمالزاده، جلال آل احمد، جمشید ملک پور، منصور کوشان، جواد مجابی، بهزاد قادری، مسعود کیمیایی، محمود طیاری، محمد علی سپانلو، جعفر والی، نغمه ثمینی، چیستا یثربی، رضا براهنی، محمود استاد محمد، عطا الله کوپال، قطب الدین صادقی، علیرضا نادری، محمد یعقوبی، محمد چرمشیر، نادر ابراهیمی، بهزاد عشقی، محمد رحمانیان، حسن میرعابدینی، مجید دانش آراسته و شهرام خرازی‌ها در یادداشت‌ها و مقالاتی به تحلیل آثار و تمجید از سبک نوشتاری، منش و نگرش اکبر رادی پرداخته‌اند. از کارگردانان آثار رادی باید از شاهین سرکیسیان، علی نصیریان، عباس جوانمرد، رکن الدین خسروی، هادی مرزبان، آربی آوانسیان، میکائیل شهرستانی و مسعود دلخواه نام بُرد.

رادی را اغلب به رئالیسم انتقادی منتسب می‌کنند اما برخی از آثار او در قالب‌های دیگری می‌گنجند؛ ازجمله «از پشت شیشه‌ها»، «هاملت با سالاد فصل»، «خانمچه و مهتابی» و «شب به خیر جناب کنت». او نمایشنامه را یک واحد کامل ادبی (در کنار شعر و داستان) می‌دانست و از این رو به خودبسندگی متن باور داشت و این نظریه را که «متنْ خرج اجراست» نادرست می‌انگاشت. زبان در نوشته‌های رادی اصالت ویژه‌ای دارد و گاهی بی رحمانه و خودآگاه، جنبه‌های دیگر اثر را زیر سیطره می‌گیرد. کاربرد زبان در نمایشنامه‌های وی بسیار گوناگون است و به زمان و اقلیم و ردهٔ اجتماعی خاصی محدود نمی‌شود؛ از روضه خوان تا بازاری، از جرّاح تا مقنّی، از لمپن تا دلقک، از روشنفکر تا کشاورز، از زبان فاخر و متکلّف دربار ناصری تا زبان استیلیزه و آرگوی تهرانی؛ سرشار از کنایه و استعاره و تمثیل و متل.

رادی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان ایران است. او در شکل گیری تئاتر متفکرانه و هویت مند پیشگام بود و همچنان مصداق تمام عیار یک «درام نویس سترگ معاصر» قلمداد می‌شود.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید