یکی از مهمترین اولویتهای سازمان سینمایی در دولت سیزدهم، رونق گیشه و افزایش فروش فیلمها بود. سینمایی که به دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل بود، با خطر نابودی و محو کامل روبرو بود. یکی از مهمترین چالشهای مدیریتی محمد خزاعی در این دوره، رونق بخشیدن به سینما و چگونگی آشتی مردم با فیلمها بود. اگر دوران او، رونق اقتصادی کامل و مهیا بود، دولت میتوانست روی آثار فرهنگی سرمایه گذاری کند، اما از این منظر، کمبود بودجه وجود داشت و تولید آثار ارگانی، خاص و محدود شد. بنیاد سینمایی فارابی، طبق رسالت بیش از چهل ساله خود، مانند هر دوره به تولید آثاری پرداخت که وجه استراتژیک داشتند، اغلب این فیلمها با وجود برنامهریزی و حمایت ارگانها، در اکران توجه زیادی برنیانگیختند. به عنوان مثال فیلم خوب «غریب» در اکران عمومی و آنلاین، توجهی جلب نکرد، اما در کارنامه لطیفی، یکی از بهترینها به شمار میرود و تولید آن در چارچوب سیاستهای بنیاد فارابی (و سازمان سینمایی) است. حالا پس از رکوردشکنیهای فراوان در سالنهای سینما و در حالی که خطر تعطیلی سینماها، یک سره از بین رفته، جدول فروش در خدمت آثار کمدیست و با توجه به فضای اجتماعی، مشخص است که مردم ترجیح میدهند فیلمهای راحت الهضمی را انتخاب کنند که سرشان را گرم کند.
اما مشکل اینجاست که در حالی که اغلب کشورها، نماینده شان را به اسکار معرفی کردهاند، دست سینمای ایران خالیتر از همیشه است. گزینههایی همچون «مست عشق» (حسن فتحی) را جدی نباید گرفت که نه در حد و اندازه اسکار است و نه حتی نماینده شایستهای برای سینمایی که اصغر فرهادی، مجید مجیدی و عباس کیارستمی چهرههای نامدار بینالمللی آن هستند. فیلم خوب و سرخوشانه «چرا گریه نمیکنی؟» (علیرضا معتمدی) با وجود ارزشهای داخلی، بختی برای دیده شدن در اسکار را ندارد. بقیه آثاری که امسال روی پرده رفته هم حتی روی کاغذ گزینه جدی نیستند. مسئله این نیست که هر سال سینمای ایران شانس دریافت اسکار ندارد و «جدایی» و «فروشنده» بیش از آنکه محصول سیستم سینمای ایران باشند، به استعداد فردی فیلمساز مربوطند، مسئله این است که تولید نشدن فیلم خوب و کم اثر شدن بخش خصوصی در تولید، حالا دارد خودش را نشان میدهد. بی انصافیست اگر همه این بحران را به پای سازمان سینمایی دولت سیزدهم بنویسیم، این مسیری است طولانی که امروز نتیجه آن عیان شده است. دولت بعد و سازمان سینمایی، یک چالش جدی و اساسی پیش رو دارد: چگونه بدنه سینما و بخش خصوصی را با خود همراه سازد و چطور، به سینمای جدی ایران، گرما و رونق بدهد؟
مستند خوب «در جستجوی فریده» در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار ۲۰۲۰ معرفی شد و البته که تندیس اسکار را برای سینمای ایران به ارمغان نیاورد، اما به نظر میرسد امسال هم، این سینمای مستند است که میتواند نماینده شایسته ایران برای حضور در اسکار باشد، سینمای مستند با توجه ویژه سازمان سینمایی در سه سال اخیر، از نظر تولید و اکران رشد غیرقابل کتمانی داشته است. در این سینما، هنوز میتوان استعدادهای نو را کشف کرد و به آثاری برخورد که در فرم و روایت، تازه و مبتکرانهاند. فیلمهایی که تن به پسند مخاطب ندادهاند، اما برای تماشاگر حرفی برای گفتن دارند. کمیته انتخاب نماینده، امسال به سراغ سینمای مستند برود، از «قویدل» که جذاب و تماشایی است تا «رویاباف و قاضی» که در جشنوارههای مختلف روی پرده رفته، از «آخرین کوسه نهنگ» که اثری خاص در سینمای مستند حیات وحش است تا «خانواده خلج» و «پورزال»، چشماندازی وسیع گسترده شده، فقط کافی است این بار هم به سینمای مستند، توجه کنیم.
منبع: حالا مستند
محمد حیدریپور