فیلمسازان از زمان اختراع مدیوم سینما خدمه نخبگان بوده اند. آنها در فیلمسازی شان بیشتر توجه داشتند تا بتوانند در فیلم معانی متعدد و بسیاری از اشارات معنایی را در لایه های فیلمشان بگنجانند و لذت معنایی خاصی به فیلم بدهند.
در این فهرست، 14 فیلمساز بزرگ فیلسوف مشرب را که در فیلم هایشان می توان بارقه های فلسفی را سراع گرفت را معرفی می کنیم.
ترنس مالیک
ترنس فردریک مالیک کارگردان آمریکایی و استاد فلسفه دانشگاه ام آی تی است.فیلمسازی گوشه گیر و به شدت منزوی که فیلمهای طبیعت گرایش از او یک شاعر سینمایی استعلایی ساخته است. "شوالیه جام ها" آخرین ساخته وی است که دارای مضامین عرفانی و فلسفی خاصی است.
آندره تارکوفسکی
کارگردان و فیلمساز برجسته روسی که پنج فیلم نخست خود را در شوروی ساخت. دو فیلم آخر او به ترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری شدند. از مشخصههای فیلمهای او میتوان به معنا گرایانه بودن، با زمینهای متافیزیکی به همراه برداشتهای بلند، نامتعارف بودن در ساختار داراماتیک و استفاده هنرمندانه از تکنیک فیلمبرداری اشاره کرد.
اینگمار برگمن
برگمان تا قبل از آن که خود را بازنشسته کند ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. برگمان اکثر فیلمنامهٔ فیلمهایش را خودش مینوشت؛ او قبل از نوشتن ماهها و حتی سالها به یک موضوع فکر میکرد.
کارل تئودور درایر
وی یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ محسوب میشود و در طول ۵۰ سال حیات حرفهایاش تنها ۱۴ فیلم ساخت. دریر در زمره فیلمسازان معناگرا و مذهبی محسوب میشود. در فیلمهایش به مضامین سختیهای مسیحی بودن در جامعه نابسامان معاصر میپردازد، همچنین مسائلی همچون تعصب و تحجر مذهبی را نیز مورد نکوهش قرار میدهد.
لوئیس بونوئل
در آگهی ترحیم او در نیویورک تایمز از او با صفاتی همچون «تابوشکن، معلم اخلاق، و انقلابی که در جوانی رهبر جنبش سورئالیسم آوانگارد بود و برای نیمقرن بعدی هم کارگردانی چیرهدست بود»، یاد شده بود. منتقد سینما، راجر ابرت، از نخستین فیلم بونوئل، «مشهورترین فیلم کوتاهی که تا به حال ساخته شده» یاد میکند. اکتاویو پاز، نویسنده مکزیکی، آثار بونوئل را «پیوند تصور فیلمی با تصور شعری که یک واقعیت جدید از نوع ویرانگر و فروپاشانه ایجاد کرده» توصیف کرده است.
ژان لوک گدار
داوری کارهای گدار آسان نیست. گستاخی او در کنار گذاشتن فیلمنامه و بردارش درآوردی مرزهای سینما را به پیرامونی فراختر گسترش دادهاست. بینش اندیشمند و عقلگرای او و پرسش های ژرف و عمیق او بنیانهای تازه ایی در جنبش نووایی جهان افکندهاند؛ و فرهنگ انگاشت را در پندارهای تازه و سترگ پدیدآوردهاند.
وودی آلن
آلن فعالیت حرفهای خود را به عنوان یک نویسنده کتابهای طنز و سپس یک کمدین روی صحنه آغاز کرد و سپس در دههٔ ۶۰ میلادی فعالیت فیلم سازی خود را آغاز کرد. آنی هال (۱۹۷۷)، منهتن (۱۹۷۹) و نیمه شب در پاریس (۲۰۱۱) از مشهورترین فیلمهای وودی آلن اند.
کریستف کیشلوفسکی
اگرچه او میگفت که پس از ساخته شدن سه رنگ (آبی، قرمز، سفید) میخواهد بازنشسته شود، ولی روی سهگانهای جدید با فیلمنامهای از پیسویچ درباره بهشت، دوزخ، برزخ برپایه کمدی الهی اثر «دانته» کار میکرد. فیلمنامه همانند «ده فرمان» برای کارگردانی شخص دیگری نوشته شده بود اما با مرگ نابهنگام او مشخص نشد چه زمانی او این بازنشستگی خودخواسته را پایان خواهد داد.
دیوید لینچ
اگر چه فیلمهای لینچ موفقیت بزرگی در گیشه کسب نکردهاند، ولی همیشه محبوب منتقدان و فیلمدوستان بودهاند. در سال ۲۰۰۳ در یک نظر سنجی که از منتقدان فیلم در سراسر دنیا توسط روزنامه گاردین انجام گرفت، دیوید لینچ به عنوان بزرگترین فیلمساز زندۀ دنیا برگزیده شد. فیلمهای وی پر است از نمادهای سورئالیستی، سکانسهای رویاگونه و نظایر آن. وی در نقاشی و مجسمهسازی نیز آثاری دارد.
مارتین اسکورسیزی
در بسیاری از ردهبندیهای سینمایی اسکورسیزی را به عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا پس از جنگ جهانی دوم و یکی از سه کارگردان برتر تاریخ سینما میدانند. کارگردانی که پس از گذشت نزدیک به ۵ دهه، همچنیان نامی بزرگ، مطرح و مهم در عرصه کارگردانی سینما میباشد که اکران هر فیلم جدیدش را اتفاق مهم سینمایی دانسته و به وفور مورد ستایش منتقدین واقع میشود.
استنلی کوبریک
فیلمهای کوبریک معمولاً جنجالی و همینطور مورد ستایش منتقدان واقع شدهاند. او در طول ۴۸ سال فعالیت در حیطه کارگردانی تنها ۱۳ فیلم بلند ساخت. سبکهای گوناگون فیلمهایش و انزوای او چه در روش فیلمسازی و چه در مورد شخصیت فردی وی، او را مشهور ساختهاست. استنلی کوبریک یکی از معدود کارگردانان کمالگرا در تاریخ سینما به شمار میآید.
برادران کوئن
بطور کلی میتوان گفت سینمای کوئنها چندان به سبک و سیاق خاصی پابند نیست، چرا که آنها انواع مختلفی از فیلم ساختهاند،در مورد این که آیا فیلمهای کوئنها عمیق و بامعنی هستند یا فقط نوعی جک و شوخی ساده محسوب میشوند نمیتوان به راحتی قضاوت کرد. با توجه به این که ایتن در رشتهٔ فلسفه درس خوانده نباید وجه فلسفی آثارشان را فراموش کرد.
دارن آرنوفسکی
فیلم های آرنوفسکی سبکی سورئال بیشتر در بر میگیرند و اکثرا به جز " پی " شخصیت محور هستند، در آن ها یک نوع تیرگی و افسردگی و انسان گریزی دیده می شود و انگار او تز دانشجویی خود را به خوبی در رابطه با انسان شناسی اجتماعی در فیلم هایش نشان می دهد.
لارس فون تریر
او را به عنوان محرک اصلی و احیاکننده فیلمسازی در دانمارک میشناسند و معتقدند که تاثیر بسزایی در پیدایش نسل نوی کارگردانان دانمارک و سراسر جهان داشتهاست. اهمیت فیلمهای فون تریر فقط به خاطر نقش محوری او در شکل گیری پیمان دگما ۹۵ نیست، فیلمهای او از نظر گونه دامنهای بسیار وسیع دارند و از آونگارد گرفته تا بازسازی کلاسیکهای قدیمی را شامل میشوند.
ترجمه : عادل متکلمی آذر
دیدگاهها