زندگی دیوید گِیل (The Life of David Gale) به کارگردانی آلن پارکر ۲۰۰۳
درام «زندگی دیوید گِیل» با بازی کوین اسپیسی پروفسور فلسفه در دانشگاه هاروارد و از مخالفان سرسخت مجازات اعدام در ایالت تگزاس است، او با همکارش کنستانس (لورا لینی) اعتقاد دارند که ممکن است بیگناهان، به خاطر اشتباهات قضایی به اشتباه اعدام شوند تا اینکه پس از قتل کنستانس، دیوید گیل را به جرم تجاوز و قتل او دستگیر و محکوم به اعدام میکنند. اکنون پس از ۶ سال حبس، ۴ روز تا زمان اجرای حکم باقی است. دیوید گیل ، اعلام میکند در صورت دریافت ۵۰۰ هزار دلار ، حاضر است مصاحبهای با خبرنگار زن نشریه نیوز به نام بِتسی (کیت وینسلت) انجام دهد. در مدت چهار روز، دیوید گیل، بیگناهیاش را بر خبرنگار ثابت میکند. اکنون تنها خبرنگار میتواند مدارک بیگناهی گیل را پیش از اجرای حکم اعدام، برملا سازد.
مسیر سبز (The Green Mile) به کارگردانی فرانک دارابونت ۱۹۹۹
این فیلم مشهور و پربیننده براساس رمانی از استیون کینگ ساخته شده که در آن تام هنکس در نقش پل اجکام و مایکل کلارک دانکن در نقش جان کافی بازی میکنند. در مراسم اسکار سال ۲۰۰۰ این فیلم نامزد چهار اسکار شد، اما جایزهای نبرد. داستان فیلم در یک زندان در آمریکا میگذرد و دربارهٔ پل اجکام (تام هنکس) است که به علت کهولت سن در خانه سالمندان است، او پس از دیدن صحنهٔ رقص فیلمی به گریه میافتد و پس از این اتفاق او به بیان بخشی از خاطرات خود برای دوستش الین در زمان خدمت در گروه اعدام زندان میپردازد. اجکام در سال ۱۹۳۵ در زندان مسئول گروه اعدام کنندگان بوده و در آنجا با یک سیاهپوست درشت اندام و خوش قلب به نام جان کافی (مایکل کلارک دانکن) آشنا میشود که قدرتی خارقالعاده دارد و به واسطه آن اجکام را از درد و بیماری رها میکند. این زندانی متهم به قتل فجیع دو دختر بچه بود، پل به تدریج دریافت که جان نه تنها سنگدل نبوده بلکه از نیرویی عجیب و شفابخش نیز سرشار بودهاست.
راه رفتنِ مردِ مُرده (Dead Man Walking) به کارگردانی تیم رابینز ۱۹۹۵
این فیلم درام بر اساسِ کتابی با همین نام نوشتهٔ خواهر هلن پریجین ساخته شد. "هلن پری جین" یک راهبه است که از زندگی خود بسیار خوشحال است و با همه رابطه خوبی دارد. او در محله سیاه پوستان زندگی میکند و به آنها کمک میکند. او مخالف خشونت است و بچهها را بسیار دوست دارد. برخلاف سایر راهبهها او با توجه به سخنان پاپ ژان پل دوم به این نتیجه رسیده که پوشیدن لباس راهبهها واجب نیست. روزی نامهای به دست وی میرسد که در آن یک زندانی اعدامی از او خواسته که به دیدنش برود. او به زندان ایالتی لوئیزیانا میرود و با "متیو پانسلت" آشنا میشود. تیم رابینز، نویسنده و کارگردان فیلم سوالات زیادی در فیلم مطرح میکند؛ سوالاتی مانند «آیا جهان با اعدام فرد محکوم جای بهتری خواهد شد؟» یا «آیا ما به عنوان یک جامعه، این حق را داریم تا جان کسی، حتی ظالمترین قاتلان را بگیریم؟». هیچ کس با خوی یک قاتل به دنیا نمیآید و متیو با بازی شان پن یکی از بهترین نمونههای این موضوع است. او شش سال است که در زندان به سر میبرد و برای قتل دو نوجوان، منتظر اجرای حکم اعدامش است.
میخواهم زنده بمانم! (I Want to Live!) به کارگردانی رابرت وایز ۱۹۵۸
درام حقوقی با مدت زمان ۱۲۰ دقیقه با بازی سوزان هیوارد در نقش باربارا گراهام تصویر تمامعیار یک زن بد است: دروغگو، خیابانگرد و دزد. باربارا به سن فرانسیسکو میرود و بلافاصله بهدلیل شهادت دروغ برای کمک به دوستش، به زندان میافتد. پس از آزادی با دو قمارباز بهنامهای پرکینز (کولیج) و سانتو (کروگمن) همکاری میکند؛ در دست طرفهای قمار آنان سرک میکشد و پول خوبی به جیب میزنند. باربارا تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد. او با هنری، ازدواج میکند و این مرد، باربارا را با مواد مخدر آشنا میکند. وقتی بچهدار میشود، معتاد شده و شوهرش آخرین دلارهایش را هم میگیرد. باربارا او را رها میکند تا دوباره با پرکینز و سانتو همکاری کند، او به اتهام قتل بازداشت و محکوم به اعدام در اتاق گاز میشود.
فیلمی کوتاه درباره کشتن (A Short Film About Killing) به کارگردانی کریشتوف کیشلوفسکی ۱۹۸۸
پسر جوانی (باکا) بیهدف دور شهر میگردد. یک راننده تاکسی (تسارس)، اتوموبیلش را تمیز میکند. دانشجوئی (گلوبیش) خود را برای امتحانات و اخذ مدرک وکالتش آماده میکند. پسر، عکسی قدیمی از یک دختر را میدهد تا بزرگ کنند. سپس به نوشگاه یک هتل میرود و قهوه میخورد. دانشجو نیز در همین نوشگاه درباره امتحاناتش با محبوبهاش صحبت میکند. راننده تاکسی به دنبال مسافر دور شهر میگردد ولی مستها را سوار نمیکند چون نمیخواهد اتوموبیلش کثیف شود. راننده بیرون هتل نگه میدارد. پسر سوار تاکسی میشود و به او آدرسی در خارج از شهر را میدهد. در آنجا، کنار یک رودخانه، راننده را میکشد. در دادگاه، هیأت منصفه رأی خود را صادر میکند و وکیل جوان (همان دانشجو) تقاضای تجدید نظر میکند. جواب قاضی منفی است. در زندان، مأمور اجرای حکم، وسایل اعدام را بازبینی میکند؛ او میخواهد کارش بینقص باشد. وکیل با پسر صحبت میکند؛ چندین سال قبل یک راننده تراکتور مست، خواهر پسر را زیر گرفته و کشته است. مأمور اجرای حکم کارش را خوب انجام میدهد. پسر طبق قانون اعدام میشود. این اثر نشان میدهد که مجازات اعدام هم نسبت به قتل اول چندان قابل دفاع و توجیه پذیر نیست.
رقصنده در تاریکی (Dancer in the Dark) به کارگردانی لارس فون تریه ۲۰۰۰
درام موزیکالی که به قول لارس فون تریه برخلاف نظر همگان، در فیلمی موزیکال میتوان شاهد غم هم بود. درست هم است یکی از تلخترین و در عین حال بهترین فیلم های درباره اعدام است که تا مدتها سکانسهای تلخ و شیرین آن در ذهنتان ماندگار خواهند شد. داستان درباره زنی خیالباف به نام سلما است که در یک کارخانه به کارگری مشغول است. این زن که از چکسلواکی به آمریکا مهاجرت کرده است، زندگی فقیرانهای دارد و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند.
فقط رحمت (Just Mercy) به کارگردانی دستین دنیل کرتون ۲۰۱۹
فیلمی درام و قانونی-قضایی که با اقتباس از کتاب نوشتهٔ برایان استیونسون ساخته شدهاست؛ برایان استیونسون، وکیل و فعال اجتماعی و سیاسی آفریقایی-آمریکایی، در این کتاب نگاهی به خاطرات دوران فعالیت حرفهای خود و بی عدالتیهای سیستم قضایی آمریکا میاندازد. دستین دنیل کرتون، با به تصویر کشیدن بخشی از تکان دهندهترین تجربیات استیونسون بهعنوان نمونه، سعی دارد ضمن تقدیر از تلاشهای بی مشائبهٔ این وکیل بزرگ، که لقبی همچون ماندلای آمریکا را به دوش میکشد، توجهات را به سوی نبرد بزرگ اقلیتها در ایالات متحده با نابرابری اجتماعی ببرد و تصویری واقع گرایانه و متفاوت را از حال و هوای بند اعدام زندانها به نمایش بگذارد.
زمانی برای کشتن (A Time to Kill) به کارگردانی جوئل شوماخر ۱۹۹۶
در این فیلم بازیگرانی همچون متیو مککانهی، ساندرا بولاک، ساموئل ال. جکسون، کوین اسپیسی، اشلی جاد، برندا فریکر، دونالد ساترلند، چارلز اس.داتون، اولیور پلات، کیفر ساترلند، جان دیهل، دوگ هاتچیسون، نیکی کت، کریس کوپر، کرتوود اسمیت و ام امت والش ایفای نقش کردهاند. شهر کوچکی در میسی سیپی «جیک بریگانس» (متیو مککانهی)، وکیلی تازهکار، دفاع از مردی سیاه پوست به نام «کارل لی هیلی» (ساموئل ال. جکسون) را به عهده میگیرد. «کارل» دو جوان سفید پوست را به خاطر اذیت و آزار دختر ده ساله اش کشته و این در شرایطی است که کوکلوکس کلانهای محلی به رهبری «فردی لی باب» (کیفر ساترلند) محبوبیت دوبارهای پیدا کردهاند.
پیرپوینت (Pierrepoint) به کارگردانی آدریان شرگولد ۲۰۰۵
این فیلم با بازی تیموتی اسپال، جولیت استیونسون و ادی مارسن، زندگی یک مامور اجرای حکم اعدام را به تصویر میکشد. این اثر بر اساس زندگی آلبرت پیرپوینت، مامور اعدام انگلیسی ساخته شده که در طول ۲۵ سال دوره کاریاش، حکم اعدام ۴۳۵ تا ۶۰۰ نفر را اجرا کرده است.
جرم واقعی (True Crime) به کارگردانی کلینت ایستوود ۱۹۹۹
فیلم معمایی، جنایی و درام درباره یک گزارشگر میانسال به نام استیو اورت با بازی کلینت ایستوود است. استیو اورت (با بازی ایستوود)، گزارشگر پا به سن گذاشته، پس از اخراج از «نیویورک تایمز» به ساحل غربی اقیانوس آرام نقل مکان میکند. او به کمک دوست قدیمی اش، آلن مان (وودز)، سر دبیر روزنامهٔ اوکلند تریبیون کاری پیدا میکند. اما این تمام مشکلات او را حل نمیکند. تا این که از او خواسته میشود آخرین مصاحبه را با یک قاتل یک زن حامله که به اعدام محکوم شده به نام فرانک بیچم (واشینگتن) انجام دهد.
۱۲ مرد خشمگین (12 Angry Men) فیلمی به کارگردانی سیدنی لومت ۱۹۵۷
درام حقوقی که بر اساس داستانی تلویزیونی به همین نام نوشته رجینالد رز ساخته شده، داستان این فیلم درباره یک هیئت منصفه متشکل از 12 مرد است که باید رأی خود نسبت به گناهکار یا بیگناه بودن یک نوجوان که متهم به قتل پدرش است را اعلام کنند. این 12 مرد با زندگیها و بکگراندهای مختلف باید به بحث و گفتوگو با یکدیگر بنشینند و درباره سرنوشت این نوجوان تصمیم بگیرند. در صورتیکه آنها رأی به گناهکاری این نوجوان بدهند، او اعدام خواهد شد. بازیگران در ۱۲ مرد خشمگین نامی ندارند و از ابتدا تا به انتها آنها را براساس شماره ایی که دارند صدا میکنند. در این بین تنها هنری فوندا و جوزف سویینی هستند که در انتهای فیلم تماشاگران را آگاه میکنند که نامشان به ترتیب دیویس و مک کاردل است.