بوردول روز پنجشنبه ۲۹ فوریه پس از مدتی طولانی بیماری چشم از جهان فروبست. خبر را دانشگاه ویسکانسین-مدیسون اعلام کرد. دانشگاهی که بوردول از سال ۱۹۷۳ تا زمان بازنشستگی در ۲۰۰۴ در آنجا به تدریس مشغول بود و استاد تمام مطالعات سینما بود. بوردول در دورانی که تحصیلات خود در مقطع دکتری را در دانشگاه آیوا داشت کامل میکرد به دانشگاه ویسکانسین-مدیسون پیوست .او پس از بازنشستگی به همکاری با گروه سینمای دانشگاه ادامه داد.
دیوید بوردول، استاد بازنشستهی فیلم از دانشگاه واشنگتن-مَدیسون، علاوه بر تدریس، با فعالیتهای پژوهشی و نگارش آثار مکتوب، نقشی پررنگ در عرصهی نظریه و تاریخ سینما ایفا کرد. رویکرد تحلیلی و علمی او به سینما، در آثارش به خوبی مشهود است.
یکی از مهمترین آثار دیوید بوردول، کتاب «هنر سینما» است که به همراه همسرش کریستین تامسون نوشته شده است. این کتاب که به عنوان یکی از منابع درسی مقدماتی در بسیاری از دانشکدههای سینمایی در سراسر جهان به شمار میرود، به بررسی عناصر و جنبههای مختلف فیلم، از روایت و فرم تا سبک و محتوا، میپردازد.
اثر دیگر او، «تاریخ سینما»، نیز منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به تاریخچهی سینما محسوب میشود. بوردول در این کتاب، با رویکردی تحلیلی، به سیر تحول سینما در ادوار مختلف پرداخته است.
دیوید بوردول در سال ۱۹۳۹ در شهر بوستون آمریکا متولد شد. او پس از گذراندن تحصیلات خود در رشتهی ادبیات انگلیسی، به تدریس در دانشگاههای مختلف پرداخت.
شهرت جهانی بوردول، بیشتر به واسطهی فعالیتهای او در زمینهی نظریه و تاریخ سینما است. او با نگارش مقالات و کتابهای متعدد، در تبیین و ترویج نظریههای سینمایی و تحلیل فیلمها، نقشی برجسته ایفا کرد.
دیوید بوردول با رویکردی علمی و دقیق به سینما، به عنوان یکی از نظریهپردازان برجستهی نسل خود شناخته میشود. او با تمرکز بر تحلیل فرم و سبک فیلم، به درک عمیقتر از زبان و ساختار سینمایی کمک کرد.
آثار بوردول، علاوه بر جامعهی دانشگاهی، در میان فیلمسازان و علاقهمندان به سینما نیز از جایگاهی ویژه برخوردار است. کتابهای او به عنوان منابعی مرجع، در بسیاری از دانشکدههای سینمایی در سراسر جهان تدریس میشود.
خبر درگذشت دیوید بوردول، با انعکاس گستردهای در رسانهها و جامعهی سینمایی جهان همراه بود. بسیاری از سینماگران، منتقدان و اساتید دانشگاه، با انتشار پیامهایی، به مقام علمی و خدمات او به دنیای سینما ادای احترام کردند.
ـــ عدهای تصور میکنند که «فرم» مفهومی است متضاد با چیزی به نام «محتوا». معنیاش این است که شعر یا موسیقی یا فیلم مثل کوزه است؛ شکلی بیرونی است، و محتوا چیزی است که میتوان به آسانی داخل فنجان یا سطلی خالیاش کرد. بنا بر این فرض، فرم از چیزی که فرض شده محتوی آن است، کم اهمیتتر به نظر میآید. اما ما این فرض را قبول نداریم. اگر فرم سیستمی کلی است که ببینده به فیلم نسبت میدهد، داخل و خارجی در کار نیست. هر جزیی در داخل الگوی کلی کارکرد دارد. در نتیجه ما با خیلی از چیزهایی که مردم محتوا مینامند، همچون عناصر فرمی برخورد میکنیم. از دید ما، موضوع فیلم و مفاهیم نظری همه داخل سیستم کلی اثر هنری جای میگیرند و میتوانند توقعات خاصی را در ما به وجود بیاورند یا به استنباط خاصی منجر شوند. ادراک کننده، عناصر مختلفی را به هم ربط میدهد و میگذارد با پویاییِ تمام بر هم تأثیر گذارند. در نتیجه موضوع و مفاهیم نظری از آنچه ممکن است بیرونِ اثر باشند متفاوت میشوند.
کریستین تامسون، عباس کیارستمی و دیوید بوردول ــ شیکاگو ــ مارس ۱۹۹۸
ــ از میان فیلمهای دهه 90، فیلمی که بیشتر از همه عمیقا تکانم داد و به لحاظ شکل و فرم، ماجراجویانه به نظرم آمد «زیر درختان زیتون» عباس کیارستمی بود.