نکته مهم در فیلم «ماده» (The Substance) این است که فارژات نه تنها از تأثیرات بصری قوی بهره میگیرد، بلکه بهطور مداوم به منابع سینمایی بزرگان ارجاع میدهد. از فیلمهای استنلی کوبریک و دیوید کراننبرگ تا اشارات مستقیم به آثار کلاسیکی مانند تصویر دوریان گری، فیلم بهگونهای ساخته شده که سینما دوستان بهخوبی این تأثیرات را درک کنند. با این حال، این تأثیرات گاه بهشدت آشکار هستند و باعث میشوند فیلم از اصالت خود فاصله بگیرد و بیشتر به ترکیبی از «بهترینهای» سینما تبدیل شود، تا یک اثر منحصربهفرد و نوآورانه.
فیلم «ماده» داستان الیزابت اسپارکل، یک ستاره هالیوودی (با بازی دمی مور)، را روایت میکند که در تلاش برای حفظ جوانی و شهرت خود، به محصولی مرموز و درخشان روی میآورد. این ماده جادویی به او اجازه میدهد که نسخهای جوانتر و بهتر از خود به نام "سو" (با بازی مارگارت کوالی) را از بدنش بیرون بکشد. بر اساس قوانین سختگیرانه محصول، الیزابت و سو باید هر ۷ روز یکبار جای خود را با یکدیگر عوض کنند؛ در حالی که یکی از آنها به زندگی ادامه میدهد، دیگری در حالت خواب و ناتوانی کامل باقی میماند.
سو به سرعت نقش فعالتر زندگی الیزابت را به عهده میگیرد و شروع به پیگیری حرفهای جدید بهعنوان ستاره برنامههای ورزشی میکند، در حالی که الیزابت در انتظار روز انتقال بعدی روی زمین حمام باقی میماند. با این حال، سو متوجه میشود که میتواند با نقض قوانین، مدت بیشتری در بیرون بماند، که این مسئله به تدریج الیزابت را ضعیف و پیر میکند. این سرپیچیها باعث ایجاد تنش و رقابتی خطرناک بین دو نسخه از الیزابت میشود و در نهایت به نتایج وحشتناکی منجر میگردد.
داستان فیلم به صورت نمادین به نقد استانداردهای غیرواقعی زیبایی، فشارهای اجتماعی برای حفظ جوانی و پیامدهای روانی و جسمی این فشارها میپردازد.
از منظر داستانی، فیلم «ماده» بر روی چرخه تکراری نسخههای جوانتر و مسنتر شخصیت تمرکز دارد، که هر یک به نوبت جای دیگری را میگیرد. این چرخه نمایانگر چرخه بیپایان تلاش برای دستیابی به استانداردهای غیرواقعی زیبایی است. اما فیلم در سطحی فراتر از این ایده ساده حرکت نمیکند و این تکرار مفاهیم باعث میشود فیلم در نهایت کمی خستهکننده شود. تکرار قوانین و هشدارها درباره عدم نقض چرخه، و نهایتاً شکستن آن، بدون ارائه پیچیدگیهای بیشتر به داستان، باعث میشود که مخاطب زودتر از انتظار متوجه پیام نهایی فیلم شود.
یکی دیگر از نکات قابل توجه فیلم، انتخاب بازیگران است. دمی مور در نقش الیزابت اسپارکل، نماد روشنی از شخصیتی است که در صنعت سرگرمی برای جوانی و شهرت میجنگد. مور که خود در دوران حرفهایاش با فشارهای رسانهای برای حفظ ظاهر جوان مواجه بوده، بهخوبی این فشارها را به تصویر میکشد. نقشآفرینی او به عنوان بازیگری که در تلاش است تا با استفاده از محصولی جادویی جوانیاش را حفظ کند، به نظر میرسد که بازتابی از چالشهای واقعی زنان در دنیای هالیوود باشد.
در کنار مور، مارگارت کوالی به عنوان نسخه جوانتر او (سو) نیز بهخوبی بازی میکند. کوالی با نمایش قدرت و سرکشی سو، تضادی جالب با ضعف و شکنندگی الیزابت ایجاد میکند. این تضاد به مخاطب نشان میدهد که چگونه جامعه، نسخه جوانتر افراد را بهعنوان «بهتر» میپذیرد و نسخه مسنتر را به حاشیه میراند.
همچنین، انتقادهای فراوانی به نگاه فیلم به زیبایی زنان وارد است. اگرچه فیلم در تلاش است تا استانداردهای ناعادلانه و سطحی زیبایی را نقد کند، اما گاهی این نقد خود به ابزاری برای تأکید دوباره بر این استانداردها تبدیل میشود. دوربین فارژات گاهی بهجای نقد این دیدگاهها، خود درگیر ستایش بدن و ظاهر شخصیتها میشود، که این مسئله ممکن است باعث سوءتفاهم برخی مخاطبان شود. بهعنوان مثال، صحنههای طولانی از تمرینات بدنی سو و توجه مداوم دوربین به ظاهر او میتواند بهجای نقد، بیشتر به تحسین تبدیل شود.
یکی از نقاط ضعف اصلی فیلم، کمبود شخصیتهای فرعی است. «ماده» شخصیتهای زیادی را در داستان خود معرفی نمیکند و تمرکز اصلی آن بر رابطه بین الیزابت و نسخه جوانتر اوست. عدم حضور شخصیتهای دیگر، مانند دوستان، خانواده یا دستیاران، باعث میشود که فیلم فاقد تعاملات انسانی بیشتر و عمق عاطفی باشد. این مسئله میتواند منجر به کاهش احساس همدلی مخاطب نسبت به شخصیتهای اصلی شود.
از نظر جلوههای بصری، فیلم با استفاده از تکنیکهای خلاقانه، صحنههای وهمآلود و روانپریشی را به نمایش میگذارد که به خوبی تنش و وحشت موردنظر کارگردان را منتقل میکند. صحنههای تزریق ماده و تغییرات بدنی شخصیتها بهگونهای فیلمبرداری شده که حالت عجیب و فراواقعی فیلم را تقویت میکند.
در مجموع، «ماده» (The Substance) فیلمی است که به لحاظ بصری جسور و پر از تمثیلهای قوی است، اما از نظر روایتی و شخصیتپردازی نمیتواند به انتظارات مخاطبان پاسخ دهد. این فیلم بیشتر بر تأثیرات بصری و مفاهیم کلی تمرکز دارد تا ارائه یک داستان عمیق و چندلایه. کورلی فرژا در تلاش است تا استانداردهای غیرواقعی زیبایی را نقد کند، اما گاهی به جای زیر سوال بردن این استانداردها، به شکلی ناخودآگاه آنها را تأیید میکند. با این حال، این فیلم همچنان بهعنوان اثری که به بررسی اثرات روانی و جسمی استانداردهای زیبایی میپردازد، قابل توجه است.