فیلم سینمایی «کجا میروی آیدا؟» (Quo Vadis, Aida) یک درام جنگی از سینمای بوسنی و هرزگوین به نویسندگی و کارگردانی یاسمیلا ژبانیچ است که یکی از بهترین کارگردانان بوسنی و اروپای جنوب شرقی است. یاسمیلا ژبانیچ پیش از این در سال ۲۰۰۶ برای «گرباویتسا» برنده سه جایزه از جشنواره برلین، از جمله خرس طلایی شده بود.
«کجا میروی آیدا؟» امتیاز نادر ۹۷ از صد را از چهارده منتقد در «متاکریتیک» گرفته، اولین نمایشش در جشنواره ونیز بود و حالا هم نامزد اسکار بهترین فیلم بینالمللی شده است.
یاسنا دورچیچ، بوریس ایزاکوویچ، یوهان هلدنبرگ، ریموند تیری، امیر حاجیحافظ-بگوویچ و ادیتا مالوچیچ در این فیلم بازی میکنند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: آیدا مترجم نیروهای سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است که ارتش صربها شهر را اشغال میکند و خانواده آیدا هم یکی از هزاران شهروندی است که میخواهند در اردوگاه سازمان ملل پناه بگیرند.
عنوان فیلم به ماجرایی در سنت مسیحی اشاره دارد که در آن پیتر یکی از حواریون، مسیح را در خواب می بیند که عازم روم است. پیتر از مسیح میپرسد کجا میروی و مسیح در جواب میگوید به روم میروم تا دوباره به صلیب کشیده شوم. آیدا هم دو بار به صلیب کشیده شد. یک بار در جریان کشتار و یک بار پس از آن، به شکلی دیگر.
فیلم «کجا میروی آیدا؟» درامی تلخ و تراژیک است که با حالتی کند شروع و رفته رفته ریتم آن تند و تندتر می شود. این درام به کشتار 1995 سربرنیتسا می پردازد. کشتاری که در آن بیش از هشت هزار غیرنظامی در پناهگاه سازمان ملل به عنوان مکانی بیطرف کشته شدند. این کشتار بزرگترین کشتار در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم بود. سربازان سازمان ملل هم نتوانستند مقابل نیروهای صرب بایستند. بعد از این کشتار نیروهای ناتو برای مقابله با ارتش راتکو ملادیچ وارد عمل شدند. حالا بعد از بیست و پنج سال، آیدا دوباره به محل این جنایت میآید. ژبانیچ این رویارویی را با شفاف ترین حالت به تصویر میکشد.
فیلم «کجا میروی آیدا؟» با وجود اینکه فیلم پرخرجی نیست و بودجه فراوانی صرف ساخت و ساز لوکیشنهایش نشده، به کمک بازیهای خوب و کارگردانی دقیق، التهاب موقعیت را ساخته و شرایط اضطرابآور چند روز واقعه را بهنحو باورپذیری تعین بخشیده. این یکی از نمونه فیلمهایی است که با وجود التزام به روایت یک حادثهی واقعی، توانسته از این فراتر برود و داستان «آدم»ها را تعریف کند. دغدغهی فیلمساز، صرفاً مستند کردن یک جنایت تاریخی نیست، بلکه میخواهد کاراکترها را بشناسیم و درکشان کنیم، خصوصاً زن اصلی داستان، یعنی آیدا را.