بیش از 20 سال پیش، آکیوا گلدزمن، فیلمنامهنویس، فیلمنامهی «ذهن زیبا» را نوشت که برندهی اسکار شد. این فیلم زندگینامهی ریاضیدان و مبتلا به اسکیزوفرنی جان نش بود. در فیلم "ذهن زیبا" برای انتقال تجربه ذهنی نش از وضعیتش، تماشاگر با غافلگیریهای زیادی مواجه میشد. در اوایل فیلم، با هماتاقی نش در دانشگاه آشنا میشویم که تبدیل به دوست مادام العمرش میشود. بعداً مشخص میشود که هماتاقیاش حاصل تخیل نش بوده و غیر از او کس دیگری در اتاق نبوده است. در آن زمان، این چرخش به قدری موثر بود که گلدزمن جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای این ابتکار به دست آورد.
مجموعه مینیسریال «اتاق شلوغ» محصول 2023 که توسط گلدزمن برای "اپل تیوی پلاس" ساخته شده است، دوباره با همین ترفند تلاش میکند ما را بار دیگر غافلگیر کند. یک جستجوی ویکیپدیای ساده نشان میدهد که «اتاق شلوغ» الهام گرفته از زندگی واقعی شخصی به نام بیلی میلیگان است، اولین متهمی که با استناد به یک پرونده اختلال هویت تجزیهای در اواخر دهه 1970 تبرئه شد. اما جالب است قبل از اکران مینیسریال، از منتقدان خواسته شده بود که وضعیت روحی درهمشکسته دنی سالیوان (با بازی عالی تام هالند) را برای تماشاگران فاش نکنند.
مینیسریال «اتاق شلوغ» که عمدتا توسط گلدزمن نوشته شده، در هر یک از 10 اپیزود خود سعی میکند بیماری روانی دنی، و اختلال شخصیت چندگانه او را مانند بمبی از تماشاگر پنهان کند تا برای بیشترین تاثیرگذاری به دقایق نهایی انفجار بمب نزدیک شود. اما بهنظر میرسد که این انتخاب یک اشتباه فاحش است که سریال را نابود میکند و وقتی زمان «سورپرایز» بزرگ فرا میرسد، صدا بهقدری بلند است که عملاً چیزی شنیده نمیشود. «اتاق شلوغ» با همه جاخالی دادنهایش در مورد ماهیت واقعی دنی، به جای اینکه مثل یک قلاب عمل کند، فقط خلاء ایجاد میکند، خلایی که نمیخواهد آن را با زمینی جذاب پر کند. این رویکرد بینندگان را تا انتهای سریال که از زمینه کافی چیزی نمیدانند صرفاً خسته میکند. تام هالند این بار مثل پیتر پارکر نیست که بلافاصله با عنکبوت رادیواکتیوش ملاقات کند.
«اتاق شلوغ» با تیراندازی در مرکز راکفلر آغاز میشود و بعد دنی در جزیره رایکرز است، جایی که روانشناس رایا گودوین (آماندا سیفرید) با او مصاحبه میکند. دنی ادعا میکند که دوست و هم اتاقیاش آریانا (ساشا لین) با اسلحه شلیک کرده است، اما رایا همچنان در داستان او کندوکاو میکند. سریال بیشتر میخواهد درباره اعمال خشونتآمیزی که منجر به آسیب جدی نشده، آموزشهای لازم را به تماشاگران بدهد. اما میدانیم که بیلی میلیگان واقعی یک متجاوز زنجیرهای بوده، جزئیاتی که «اتاق شلوغ» احتمالاً برای دلسوزتر نشان دادن دنی تغییر میدهد. هویت قربانی احتمالی او نیز تا چند ساعت بعد ناشناس باقی میماند.
«اتاق شلوغ» زمانی که گلدزمن حاشیهها را کنار میگذارد و تمرکزش را روی دفاع رایا از دنی میگذارد، سرعت خوبی پیدا میکند. اما این تغییر فقط از نیمه راه سریال اتفاق میافتد و تماشاگر تقریباً تا پایان شش قسمت اول سردرگم و گیج است. استعاره بصری همنام سریال برای اولین بار در قسمت هفتم معرفی میشود و در این قسمت است که ما با نام سریال آشنا میشویم. قبل از آن، «اتاق شلوغ» صرف شرح زندگی خود دنی است که مدت زیادی را طی میکند تا مشخص شود واقعاً چه اتفاقی افتاده است.
دنی با مادر مجرد پرکارش (امی روسوم) و ناپدریاش (ویل چیس) زندگی میکند و با سوگ از دست دادن برادر دوقلویش دست و پنجه نرم میکند. با گذشت سالها، دنی با یک سری دوست جدید آشنا میشود: جانی (لوون هاوک)، بهترین دوست نوجوانیاش که در کار فروش مواد است. اسحاق (لیور راز)، که به دنی وقتی نیاز دارد، مکانی برای ماندن میدهد. جک (جیسون آیزاکس)، بریتانیایی بداخلاقی که قول میدهد دنی را به پدر بیولوژیکیاش برساند. در همه این شخصیتپردازیها و معرفیها، «اتاق شلوغ» هنوز وقتش را تلف میکند و بیخود و بیجهت از داستان اصلی دوری میکند.
سایت نقد و بررسی راتن تومیتوز، بر اساس نظر ۴۹ منتقد به این مینیسریال امتیاز ۳۳٪ با میانگین نمرهٔ ۴٫۸/۱۰ را داد. اجماع منتقدان این وبسایت میگوید: «اتاق شلوغ با استعداد غیرقابل انکاری تدارک داده شده و بر اساس یک پیشفرض امیدوارکننده ساخته شده است، اما داستان بدون دستیابی به نتایج سودمند پیش میرود و منجر به تجربهای خستهکننده و اغلب ناامیدکننده میشود».
متاکریتیک که در نقدها از میانگین وزنی استفاده میکند، بر اساس نظر ۲۶ منتقد، امتیاز ۴۸ از ۱۰۰ را به این مجموعه اختصاص دادهاست که نشاندهنده «بررسیهای مختلط یا عادی» است.