شنبه, 23 مرداد 1400 19:51

نگاهی به فیلم بادبادک باز به بهانه روزهای سخت افغانستان

نوشته شده توسط سی و یک نما
این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)
نگاهی به فیلم بادبادک باز به بهانه روزهای سخت افغانستان نگاهی به فیلم بادبادک باز به بهانه روزهای سخت افغانستان سی و یک نما

سی و یک نما - فیلم سینمایی «بادبادک باز» گر چه نامزد اسکار نیز شد، اما اقتباسی چندان موفقی از کتاب خالد حسینی نیست و صرفا به بهانه ی فجایع این روزهای افغانستان بخصوص در شهر هرات و تصرف این شهر و بخش اعظم از افعانستان و شیعه نشین ها این کشور توسط طالبان، نگاهی خواهیم داشت به این فیلم ساخته ی مارک فورستر محصول سال ۲۰۰۷. البته دلیل اینکه بادبادک باز را اثری مهم نمی دانیم ویژگی خاص کتاب در قدرت روایت است.

خالد حسینی در نوشتن کتاب «بادبادک باز» به اندازه ای متبحرانه تمام تصاویر را پیش چشم ما عیان کرده که تک تک شخصیت ها را می شناختیم و حتی چهره آنها را در ذهن ترسیم می کردیم. فضا را، حتی بوی خون و باروت یا عشق را. جاده ها را می شناختیم و امارت ها را تک به تک بالا و پایین میرفتیم و همین موجب شد تا با دیدن فیلم، توی ذوقمان بخورد و شاید اگر فیلم اقتباسی از یک کتاب خواندنی، به دور از واقعیت ها و تخیل ها نبود مورد تحسین مان قرار می گرفت.

و مورد مهم دیگر اینکه در سریال های اقتباسی دست سازنده از نظر تایم بازتر از فیلم است و فیلمسازی که از یک کتاب وام می گیرد باید به اندازه ی کافی در از دست ندادن خرده پیرنگ های داستان هوشیار باشد.

جالب است که بدانیم بعد از ساخت این فیلم، استقبال از کتاب بادبادک باز نیز کم شد.

The Kite Runner (2).jpg

فیلم داستان جوانی است افغان به نام امیر كه در سانفرانسیسكوی سال 2000‌ میلادی زندگی می‌كند و پس از دریافت تماس تلفنی از یكی از آشنایان و هموطنان قدیم خود به نام رحیم‌خان، گذشته، كودكی، نوجوانی و جوانی خویش را به یاد می‌آورد. به خاطر می‌آورد كه چگونه با پدر در كابل زندگی می‌كردند. او كه از نژاد پشتون است از همان كودكی به خاطر دوستی با حسن كه كودكی هزاره است مورد توهین و تحقیر همسالان هم‌نژاد خود از جمله آصف (ضد قهرمان فیلم) قرار گرفته است و به چشم خود دیده است كه دوستش حسن به سبب وفاداری در دوستی او مورد تجاوز و تعدی آصف و دوستانش قرار گرفته است.

The Kite Runner (1).jpg

امیر و پدرش كه انسان‌های متمولی بودند با حمله‌ی نظامی روس‌ها به افغانستان، كابل را ترك نموده، به سانفرانسیسكو مهاجرت می‌كنند. امیر در آنجا ازدواج می‌كند، پدرش از دنیا می‌رود و پس از سال‌ها، دوستی به نام رحیم‌خان به او تلفن می‌زند و از او دعوت می‌كند كه به خانه برگردد. امیر پس از این گفت‌وگو و به یاد آوردن خاطرات گذشته برای دیدار رحیم‌خان به پاكستان می‌رود. در پاكستان می‌فهمد كه هم‌بازی و دوست وفادار كودكی‌اش یعنی حسن، برادر نامشروع او بوده، اكنون به دست طالبان كشته شده است و از او فرزندی به نام سهراب باقی مانده است. بنابراین، برای یافتن برادرزاده‌ی نوجوان خود به كابل می‌رود و پس از جست‌وجوی بسیار او را اسیر طالبان می‌یابد. سهراب را از چنگال طالبان می‌رهاند و با خود به پاكستان و از آنجا به امریكا می‌برد و به عنوان عضوی از خانواده‌ی خویش می‌پذیرد.

فیلم «بادبادک باز» رمانی پرفروش و فیلمنامه‌ای اقتباسی دارد اما آنچنانی كه از كارگردان و فیلمنامه نویس آن انتظار می‌رفت موفق نبوده است! این فیلم در مقایسه با دیگر فیلم‌های هالیوودی در جایگاه متوسط قرار می‌گیرد و اگر منتقدانی چون راجر ایبرت از آن استقبال می‌كنند به خاطر ساختار فرمیك آن است. دلیل سرمایه گذاری هالیوود برای این فیلم نیز اگرچه امید تهیه‌كنندگان آن به فروش و موفیقت تجاری است ولی انگیزه سیاسی نیز پشتیبان آن بوده است.

واکنش خالد حسینی به بحران افغانستان

خالد حسینی نویسنده سرشناس اهل کشور افغانستان که با آثاری چون «بادبادک باز» و «هزار خورشید تابان» شناخته می‌شود به بحران این روزهای کشور افغانستان در صفحه اینستاگرامش واکنش نشان داد.

حسینی روز جمعه ۱۳ آگوست در یک پست ویدیویی در صفحه اینستاگرامش که همراه با تصاویر مربوط به کودکان آواره این کشور بود، نوشت: به عنوان یک آواره و پناهنده سابق، از اینکه صدها هزار هم وطن افغان من از ماه می گذشته به این طرف، به دلیل خشونت های بوجود آمده خانه های خود را ترک کردند، غمگین هستم، اخبار افغانستان ویران کننده است،

حسینی که اکنون ساکن ایالات متحده است، در ادامه این پست نوشت: مردم مقیم افغانستان، آرزوی صلحی را داشته اند که پس از چهار دهه همچنان از آن محروم هستند.

خالد حسینی در پایان این پست از مردمی که قصد کمک به آواره های کشور افغانستان را دارند، خواست تا از لینک اینستاگرام پناهنده ها دیدن کنند و با نحوه کمک‌رسانی به این افراد آشنا شوند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید