بررسی هایی که تا کنون درباره فیلم «باردو» آلخاندرو گونزالس ایناریتو بعد از اولین نمایشش در جشنواره فیلم ونیز انجام شده نشان می دهد که فیلم چندان موفق نبوده است. راتن تومیتوز امتیاز ۳۸٪ ، تلگراف ۲ ستاره و منتقدان ورایتی، ددلاین و اندی وایر به فیلم امتیازهای کم رمقی داده اند. آیا نتفلیکس از این یکی جان سالم به در میبرد یا خیر.
دیوید ارلیچ از اندی وایر نسبت به فیلم ایناریتو کمی مهربان تر بوده و به آن نمره C+ مودبانه داده است. پیتر بردشاو از گاردین با نقدی نیمه مثبت (۳/۵) سعی کرده فیلم را خوب ارزیابی کند. تنها کارلوس آگیلار هموطن مکزیکی ایناریتو آن را "استادانه" خوانده است.
ریچارد لاوسون ونیتی فیر نوشته است: «در نهایت، ایناریتو بیهوده ترین خیالاتش را برای سرگرم کردن ما به کار گرفته است. غرور و تظاهر از سر و روی فیلم می بارد، گویی ایناریتو فقط سعی کرده اشتباهاتش را فیلم کند. البته در نهایت باید از او تجلیل کرد!.»
شب گذشته فیلمی از "باردو" الخاندرو گونزالس اینیاریتو در توییتر پخش شد که خیلی زود حذف شد. این مونتاژ کوچک سکانس ها بسیار جاه طلبانه بود.
قطع ها شبیه ترنس مالیک بودند، اما امانوئل لوبزکی، فیلمبردار پیشین ایناریتو، با داریوش خنجی با استعداد جایگزین شده بود.
گلیبرمن از ورایتی نوشته است: «باردو، سرگذشت نامه جعلی یک مشت حقایق و فیلمی طولانیتر از عنوانش و یا حتی متظاهرانه و پرمدعا است. این اولین فیلم ایناریتو است که بعد از ۲۲ سال در زادگاهش مکزیک ساخته و شما در هر صحنه از فیلم شیرینی و شوق و ذوق بلندپروازی او را حس می کنید. او می خواهد یک بیانیه حماسی درباره مرگ و زندگی، واقعیت و افسانه، تاریخ و تخیل بسازد. او قصد دارد یک زندگینامه اعترافی درباره ترس ها و رویاهای نهفته در پس چهره خود به عنوان یک فیلمساز تحسینشده بسازد. بیش از همه اینها ایناریتو میخواهد قهرمانی روی پرده خلق کند که کمتر یک شخصیت دراماتیک معمولی است و بیشتر تمهیدی برای بیان منظور کارگردان است، تمثالی که به بازنمایی از هر چیزی که فیلمساز میخواهد باشد بدل میشود.
ایناریتو به بخش اعظم این اهداف دست پیدا میکند چون یک تکنیسین شگفتانگیز است، یک شاعر-رویاپرداز سینمایی که استاد تغییر دادن چشماندازهایی است که بیشترشان داخلی هستند. اما چرا باردو بهرغم تمام مهارتهایی که در ساخت آن به کار گرفته شده و رفت و برگشتهای شکوهمند آن تا این اندازه گزافهگو و گیجگننده است؟
این فیلم پر از چیزهای خوب است اما سه ساعت طول میکشد و بیش از هر چیز پٌر از خودش است. عنوان فیلم واژهای تبتی است که به یک مفهوم بودیستی از حالت شناور انتقالی بین مرگ و تولد دوباره اشاره میکند.
باردو جدیدترین فیلمی است که از فرم ½ 8، فلینی تقلید کرده. دلیلی که فکر میکنم این فیلم موفق نمیشود یک اثر جذاب و گیرا باشد این است که چیزی در ستاره آن، دنیل خیمنز کاچو وجود دارد که برانگیزاننده نیست. کاچو بازیگر خوبی است اما نقش سیلوِریو را به شیوهای آشتیجویانه و در برخی از موارد با رقتی آزاردهنده ایفا میکند.»