«پسری از بهشت» ساخته طریق صالح که به کشاکش قدرت در بالاترین سطوح دانشگاه مهم اسلامی مصر الازهر و رابطه پیچیدهاش با دولت میپردازد. صالح پیش از این فیلم همین امسال فیلمی را برای آمازون منتشر کرد، فیلمی اکشن و هیجانی «توطئه گر» با بازی کریس پاین. قبل از آن نیز، یک فیلم ولرم را با عنوان «حادثه نیل هیلتون» در ساندنس به نمایش گذاشت.
فیلم «پسر از بهشت» از صالح فیلم بدی نیست و تماشایی است. یک فیلم مهیج جاسوسی که در مصر مسلماننشین اتفاق می افتد. کشوری که در آن کلیسا و دولت مدام با هم برخورد می کنند و هر دو نقش مهمی در زندگی روزمره مردم دارند.
فیلم صالح داستان بسیار پیچیده ای دارد. داستان در الازهر، معتبرترین دانشگاه اسلامی جهان، حول محور مرگ ناگهانی یک امام، جستوجوی جانشین او، تندروهای احتمالی اخوانالمسلمین در بدنه دانشجویی و قتل مرموز یک دانشجو میچرخد. در مرکز این توطئه پیچیده، آدم (توفیک برهم)، پسر ماهیگیر خجالتی است که در الازهر پذیرفته می شود.
آدام پس از اینکه شاهد کشته شدن دوست مدرسه ای جدیدش در محوطه مدرسه بود، توسط یک افسر اطلاعاتی ایالتی (فار فرس) استخدام می شود تا مردانی را که این کار را انجام داده اند پیدا کند. معلوم می شود که دوست مرده آدام یک خبرچینی بوده که توسط دستگاه امنیتی دولتی "هدایت" می شده و به طور مخفیانه نظرات سیاسی رادیکال ائمه را به دولت گزارش می داد. اکنون آدام باید به عنوان جاسوس کار کند تا مطمئن شود که جانشین امام کسی مورد علاقه دولت مصر باشد.
آدام باید بیشتر در جناح اخوان المسلمین دانشگاه نفوذ کند، اعتماد آنها را جلب کند و از آنها اعتراف یا جرمی را اثبات کند. او با پیوستن به نمازخانه آنها شروع می کند، جایی که بحث در مورد جهاد، کافران و آنچه که یک مسلمان "واقعی" باید انجام دهد، مطرح می شود. این دسته رادیکال هستند و اگر دانشگاه در دست آنها بود، دانشگاه را با ایدئولوژی های افراطی خودشان تغییر می دادند.
صالح در خلق صحنه های فشرده، پرتنش و فوق العاده در هنر جاسوسی مهارت دارد. البته گاهی اوقات فیلم ممکن است در میان پیچ و تاب های بی شماری که هر چند دقیقه یک بار اتفاق می افتد، گم شود. صرف نظر از این مورد، شما هرگز از داستان خارج نمی شوید.
بهتر است بدون اینکه چیز زیادی درباره «پسر از بهشت» بدانید وارد دنیای این فیلم شوید. این فیلم ماجرای ساده ای را به تصویر می کشد که برخی از بهترین فیلم های جاسوسی آمریکایی دهه 90 را به یاد می آورد. صالح می داند چگونه پیچ های کششی داستان را تا حدی بچرخاند.
"مثلث غم": آخرین ساخته روبن اوستلوند
آخرین ساخته روبن اوستلوند یک طنز پوچگرایانه است که درست اجرا شده است. نویسنده-کارگردان بار دیگر ثابت کرده که صدایی منحصر به فرد در سینماست، صدایی که در حال حاضر بسیار مورد نیاز است.
با این حال، نویسنده سوئدی زیاد پایبند فیلمهایش است. قبلاً آنچه در فیلمهای درخشان «فورس ماژور» و «میدان» اتفاق افتاده، دوباره اینجا تکرار میشود. 3/4 فیلم کاملاً جدید و درخشان است.
اوستلوند در «مثلث غم» دوباره به بازیهای جنسیتی و سیاسی-اجتماعی میپردازد. به طور خلاصه، در این فیلم چند میلیونر تصمیم می گیرند تعطیلات خود را در یک قایق تفریحی بگذرانند.
هر چه کمتر درباره «مثلث غم» بدانید، تماشایش لذت بخش تر است. فقط باید بدانید که خنده در گلوی شما می ماند، این فیلمی خنده دار است و غرق در مدرنیته اجتماعی مطلق. شخصیتها میآیند و میروند، و احساس کلی فیلم اینطور است که تنفر اوستلوند از فضای فرهنگی امروز پر از خشم است.
142 دقیقه فیلم بیش از حد طولانی و اپیزودیک است، اما غنای واقعی در طنز فیلم هست، به سخره گرفتن سیاستمداران و نخبگانی است که ادعا می کنند برای مردم هستند. مسلما آنها از تماشای این فیلم احساس ناراحتی خواهند کرد، و این خیلی خوب است.
اوستلوند سعی میکند به ما بگوید، اگر فشار بیاورد، این افراد نمیتوانند آشکارا ریاکاری و تصنعی بودن خودشان را علنی نشان دهند. کوستا گاوراس، وودی هارلسون، ایتن هاوک، فلورین زلر بازیگران این فیلم هستند و از یاد نبردی که روبن اوستلوند برندۀ نخل طلای جشنوارۀ کن در سال 2017 برای فیلم «مربع» است.
پیتر برادشاو از گاردین (دو ستاره):
فیلم تازه روبن اوستلوند یک فیلم اروپایی علیه ابرثروتمندان است که ظرافت فیلم قبلی اوستلند، "فورس ماژور" و قدرت فیلم برنده نخل طلایش" مربع" را ندارد.
جاناتان رامنی از اسکرین:
اگرچه تحلیل سیاسیِ فیلم به طرز غیرقابل انکاری در مسیر درست قرار دارد، موتور فیلم برای رسیدن به بهترین اثر، کمی با زحمت میچرخد.
رافائل موتامایر از اسپلش فیلم ( هشت از ده):
مثلث غم، یک فیم خندهدار است که در سه پرده روایت میشود که هر پرده خندهدارتر از قبلی است. روبن اوستلوند در اولین فیلمش به زبان انگلیسی، گروه فوقالعادهای از بازیگران را کنار هم گرده آورده تا داستانی را با تفسیری گزنده تعریف کنند که در هرج و مرج، منفجر میشود. اگرچه این فیلم کمی طولانی است و در پرده دوم به اوج میرسد، فیلمی است که میتواند تفسیر اجتماعی بزرگی امسال باشد که توسط نوع هالیوودی، به طرز وحشتناکی نادرست برداشت شود، هرچند اوستلوند در طول دو و ساعت و نیم فیلمش، بارها و بارها پیامش را اعلام میکند.