سی و یک نما - زن میانسال با موهای آشفته و بطری آبی در دست وسط زمین پرید. لابد با هر ضربهی پنالتی، جرعهای آب سر کشیده بود.
فریاد میزد: "لیو! لیو، ما بُردیم" صدایش در هیاهو گم میشد. کسی هم به او توجهی نداشت.
مسی در میان آن همه سر و صدا، بالاخره صدای مادرش را شنید. برگشت و او را در آغوش کشید.
هیچ عکسی جز اسکرین شات از ویدیویی کوتاه از این لحظه وجود ندارد. هر چه گشتیم نبود.
همه عکاسان منتظر شکار تصاویری از همسر زیبا و خوش استایل و پسران دوست داشتنی مسی بودند.
عکسهایی که با کمی دقت هم می شود متوجه شد که برای تک تک این ژستهای چشمنواز از قبل برنامهریزی شده که خب طبیعی هم هست و بخشی از زندگی سلبریتیها و خانوادهشان در رویدادهای خاص و بهخصوص جهانی.
اما....حتما شکار لحظهها از یک صحنهی احساسی واقعی ماندگارتر خواهد بود مثل رقص مادرِ مراکشی و پسر قهرمانش در مستطیل سبز که در تاریخ جام جهانی میماند.
تصویرحضور مادر مسی هم در تاریخ میماند؛ تار و پیکسل شده و بدون کیفیت. اما چیزی از ارزش آن کم نخواهد شد.