جمعه, 09 مرداد 1394 14:40

مردی که برای بوییدن گلی ناشناس چه سفرها کرده بود

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
مردی که برای بوییدن گلی ناشناس چه سفرها کرده بود مردی که برای بوییدن گلی ناشناس چه سفرها کرده بود

فریبا شکورصفت صدیقی(سی و یک نما)- امروز سالروز درگذشت خواننده ای است که موسیقی را زبانی جهانی و از آن تمام اقوام و ملت‌های روی زمین می‌دانست، چهره ماندگاری که طنین صدایش هرگز از ذهنمان بیرون نمی شود: محمد نوری.

طنین صدایش هرگز از ذهنمان بیرون نمیشود طنین صدای  مردی که میخواند:

"گل سرخ و سفیدم کی میایی،

بنفشه برگ بیدم کی میایی،

تو گفتی گل برایت من میارم،

گل عالم تموم شد کی میایی"

در گوش تک تک ما نجوای عشق و باران و گل سرخ سر داد.رسایی صدا و شخصیت والای استاد محمد نوری پنجاه سال در میان ما درخشید و هیچگاه کهنه نشد. چه صدایی که از  خموشیهای ساحل  می گفت.

با صدایش می شد سوار بر بال خیال شد و از این دنیای خاکی پرواز کرد به بی کرانها حتا به فراسوی اوهام و به فراسوی حقیقت  .

می توانستیم پاهایمان را آهسته درون رویایی که او برایمان می ساخت فرو بریم زمانی که  میخواند:

"می تراود عطر بوسه

از گل سرخ لبانت،

می گشایی پرده راز

با نگاهی پر ز تشویش

من به گوشت می سرایم

نغمه ای از غم خویش"

روحش شاد، یادش عزیز و ترانه هایش ماندگار ؛ بیا بار سفر بندیم از این دشت، زمستون باز توی این خونه برگشت, بیا تا قصّه ها گویُم برایت ، که دوران جدایی دیر بگذشت ، . . .

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید