چهارشنبه, 11 مرداد 1396 17:50

نگاهی به نمایش " گفت و گوی برجای ماندگان" / تئاتری که شبیه هیچ تئاتری نیست

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نگاهی به نمایش " گفت و گوی برجای ماندگان" / تئاتری که شبیه هیچ تئاتری نیست نگاهی به نمایش " گفت و گوی برجای ماندگان" / تئاتری که شبیه هیچ تئاتری نیست

سی و یک نما* - ايده ها نقش مهمي در خلق يك اثر هنري دارند، خيلي از ايده ها در سطح ذهن باقي مي مانند و هيچگاه به يك اتفاق تبديل نمي شوند و به همين ميزان بعضي از ايده ها هستند كه ناب و شسته و رفته مي شوند و گاهي به يك استثنا بدل خواهند شد، اين كه يك كارگردان يا نويسنده چه طوري بتواند يك ايده خالص را به يك نمايش يا فيلم تبديل كنند كه براي مخاطب باور پذير باشد و حرفي براي گفتن داشته باشد، مي شود تكنيك و هوشمندي....

 

تکنیک و هوشمندی، موضوعي كه در توليد محتوا يك اثر هنري ناديده گرفته مي شود و در بعضي از موارد الويت دستِ چندم كارگردانان خواهد شد، اين كه يك ايده به ذهن نويسنده مي رسد و چطوري به آن پرداخته خواهد شد، موضوع به شدت مهمي است و همانند راه رفتن بر روي لبه تيغ است كه هر لحظه امكان سقوط وجود دارد به خصوص زماني كه خالق يك اثر مي خواهد به سراغ موضوعي برود كه فرا واقعيت است و مصداق عمومي ندارد
" محمد زارعي" متن نمايشنامه اي را با عنوان گفت و گوي برجاماندگان نوشته است كه از همين قاعده تبعيت مي كند، يك ايده خوب كه به مرور زمان بارور شده و با كارگرداني درست و منسجم به يك اثر قابل قبول تبديل شده، #ميلاد_شجره در مقام كارگردان اين اثر نمايشي، كار دشواري داشته است اما با هوش و درايت كافي اش، در مسير هدايت قصه اش و طراحي ميزانسن هاي استثنايي، موفق عمل كرده است، فواصل و جزئيات صحنه و چينش و تركيبٌ طراحي او براي روايت اين قصه سخت و نفس گير، مهمترين كاري است كه به عنوان كارگردان اين نمايش انجام داده و اين امر اتفاق بزرگي در حوزه آثار نمايشي است، ممكن است در وهله اول مخاطبي كه با اين قصه همراه مي شود، فقط محسور تكنيك هاي بازيگر آن شود و در عٌمق فضاسازي و اتمسفر آن غرق نشود، اما كمي كه فاصله مي گيرد و قصه و شيوه روايت جذاب آن در ذهنش ته نشين شود،شايد به ظرافت هاي كارگرداني در اين اثر سخت پي ببرد و پيامي كه در لايه هاي پنهان آن وجود دارد را دريافت كند، شايد هم ساده از كنار آن عبور كند، اين يك تكنيك است كه جريان سيال ذهن مخاطب بر اساس آنچه به چشم مي بيند و دريافت مي كند، چگونه عمل كند، اگر هدف كارگردان همين از انتخاب اين موضوع همين نكته باشد كه به خوبي كار خودش را تميز و درست انجام داده است كه مخاطب در يك جهان متفاوت رها كند و قضاوت را به او واگذار كند.

براي روايت اين قصه ملتهب و دشوار اگر بازيگراني را انتخاب كني كه نتوانند براي مخاطب مصداق داشته و در جان دادن به هويت كاراكترها لكنت داشته باشند، يك ضلع اين مثلث ابتر خواهد ماند، اما در نمايش ميلاد شجره اين انتخاب ها هم هوشمندانه است و از روي خِرد و تعقل صورت گرفته است، "رضا بهبودي" به عنوان يكي از نقش هاي اصلي فارق از تكنيك هاي شخصي و منحصر به فردش، بازي ارائه مي كند كه ناب است و در خدمت اثر و از سمتي ديگر باران كوثري به عنوان تنها بازيگر زن اين ماجرا به روي صحنه، قدِ سهمي كه براي خلق نقش اش دارد، يكه تازي مي كند و حضورش اعجاب انگيز است و بيرون نمي زند. مهمترين نكته اي كه در خصوص اين بازيگر وجود دارد اين است كه هيچ وقت بعد از اين همه سال حضور، به ورطه تكرار نيفتاده است و "باران كوثري" كه بر روي صحنه تئاتر مي بينيم متفاوت تر از هر مديوم ديگري است كه در مقام بازيگر تجربه كرده است، اما درست ترين انتخاب مربوط به محسن نوري است، استعداد جواني كه به شدت خوب و بازيگري در عرصه تئاتر را بلد است، حضورش مفيد و به اندازه و بدون حواشي است، كارش را بر روي صحنه انجام مي دهد و مي رود.
نمايش گفت و گوي بر جاي ماندگان شبيه هيچ تئاتري نيست، كارگردانش از عنصر موسيقي و صداها به عنوان يك كاراكتر بهره برده و در موقعيت قصه اش، از اين شخصيت اصلي (موسيقي خارجي) بهره مي گيرد.
اگر مي خواهيد براي يك ساعت و ٢٠ دقيقه در جهان ديگري زندگي كنيد و با سرنوشت كاراكترها همراه شويد، لذت تماشاي اين نمايش را از دست ندهيد.
*منبع : یادداشت های سام بهشتی#

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید