صداها، بوها و مزه ها معمولن کار "ماشین زمان " رو برای ما آدمها انجام میدن. شاید با چشیدن طعم یه غذای خاص یاد مادربزرگی بیفتیم که سالهاست از پیشمون رفته. بوی نم بارونی که شب گذشته تموم پیاده رو ها رو خیس کرده، یاد روزهای پاییزی مدرسه یا دانشگاه رو برامون زنده کنه و اما صدا ها ...
شنیدن چند صدای خاصه که میتونه تاکسی دربست من بشه برای رفتن به روزهای بی خبری کودکی و نوجوونی. صداهایی نوستالژیک که به خاطر تلاش اونها، من و خیلیهای دیگه تونستیم بهترین فیلمهای تاریخ سینما رو دوبله شده ببینیم.
صداهایی جادویی. مخملین. محزون. گیرا . اعجاب انگیز و جاویدان. با حنجره هایی از جنس طلا.
اولین صدا متعلق به دوبلوریست که فعالیت حرفه ایش رو از دهه ی سی شروع کرد. اون تونست سالها به جای بسیاری از هنرپیشه های موفق و سرشناس ایران و جهان گویندگی کنه. "شرلی مک لین" و "الیزابت تیلور" یا "فریماه فرجامی" در فیلم به یادموندنی (مادر)... اما چه کسی ممکنه فیلم "بانوی زیبای من "رو دیده باشه و بتونه اون صدای افسانه ای رو که از دختری ولگرد به بانویی واقعی تبدیل میشه ، فراموش کنه؟
" اسم ما هرچی باشه هیچ مربوطیتی به شوما نره" یا اون سکانس انتهای فیلم که مثل یه بانوی واقعی وارد میشه، گرامافون رو خاموش میکنه و میگه : "این بار شسته رفته خدمت رسیدیم."
بانوی زیبای من نوشته ی "جرج برنارد شاو" و ساخته ی "کیوکر" از شاهکارهای موزیکال به سبک امریکایی دنیاست. فیلم صاحب ستاره هایی است چون : "آدری هپبرن" و "رکس هریسون". این فیلم در ایران با مدیریت مرحوم "علی کسمائی" دوبله شد. نسخه ای شاهکار که به زعم من از نسخه ی اصلی فیلم هم یک سر و گردن بالاتره. به ویژه با صدای دلنشین و استثنایی که به جای شخصیت "الیزا دولیتل" ولگرد و دستفروش حرف میزنه. "مهین کسمائی" که تونست با زبردستی لهجه ی جنوب شهری و لمپن گونه و پرخاشگری های هپبرن رو با اصطلاحات و تکیه کلامهای شیرین فارسی به تصویر بکشه.
دومین صدا ، صداییست از جنس پنبه و آتش. صدایی که در اوج لطافت میتونست خشن باشه. او در ابتدای سالهای جوانی و اواخر دهه ی سی وارد حرفه ی دوبله شد. در هجده سالگی رفت ایتالیا. اونجا به کار صداپیشگی پرداخت. کنار قدیمیهای این حرفه، نصرت کریمی و حسین سرشار و ... در دهه ی چهل و سالهای طلایی دوبله به اوج موفقیت حرفه ای خودش رسید. یکی از گویندگان طراز اول آن سالها . او به جای "الیزابت تیلور" در " گربه روی شیروانی داغ" و ... "اینگرید برگمن" فیلمهای " زنگها برای که به صدا در می آیند" و " ژاندارک"و... "ویون لی" در " اتوبوسی به نام هوس". سوفیا لورن در " ال سید"و... . " نیکول کیدمن" ساعتها و دیگران، حرف زد. که این آخری یکی از بهترین هنر نمایی های او در عرصه ی دوبله و تقریبن آخرین یادگاری های او درین هنر بی بدیل است. من اما صدای اونو با یک فیلم و تنها یک نقش به خاطر میارم. نقش "ماریا" در فیلم جذاب و موزیکال " (اشکها و لبخندها). تو این فیلم به جای (جولی اندروز) حساس و شاعر مسلک چنان نقش خوانی میکنه که اگه این فیلم رو به زبان اصلی ببینین انگار نه انگار این همون جولی اندروز نسخه ی دوبله شده است. فیلم به زبان اصلی نه اینکه جذاب نباشه اما بی شک جذابیت و تاثیر گذاری نسخه ی دوبله شده رو نداره. تمامی صداهایی که تو این فیلم نقش خوانی کردن به یاد موندنی و جاویدان هستن اما این اثر جادویی فقط و فقط مرهون یک چیز و یک نفره. صدایی رویایی. لطیف همچون شعر. با احساسی سرشار. صدایی زنانه از آن او. " ژاله کاظمی" .
اشکها و لبخندها یکی از فیلمهایی است که نه تنها فیلم بلکه ترانه هاش هم به زبان مادریمان ترجمه و اجرا شده است. شعرهایی که هنوز بعد از گذشت سالها گاهی زمزمه میکنمشون زیر لب.
دو ... دو شب نخوابیدم ... ر ... روی ماهت ندیدم ... می ... میخوام بیاد بارون ... فا ... فال میگیرم اکنون ... سل... سل خیلی بهتره ... لا ... لادن دل میبره ... سی ... سیرم دیگر از تو ...
صدای دیگر. صدایی است بی مانند. شنیدن دیالوگ گوییش در بعضی فیلمها لرزه به تن تماشاگر می اندازه. صدایی که نه فراموش میشه و نه تکرار.
شاید این همه خلاقیت " رفعت هاشم پور" در زمینه ی دوبله به خاطر علاقه و تحصیلاتش در زمینه ی بازیگریست. هاشم پور هم اواخر دهه ی سی وارد کار دوبلاژ میشه. به خاطر صدای بسیار خاص و استعداد عجیب و غریبش خیلی زود شروع میکنه به گفتن رل اول فیلمها. صداش بر روی بعضی از بازیگران خارجی خیلی خوب میشینه. مثل "سوزان هیوارد" در فیلمهای (می خواهم زنده بمانم) و ... "اینگرید برگمن" در (قتل در قطار سزیع السیر شرق) و ... "ایرنه پاپاس" در فیلمهای (زوربای یونانی) و (محمد رسول الله) که دراین فیلم به جای شخصیت هند حرف میزنه و الحق که با صدای جادوییش این نقش را جانی هزار باره بخشیده ... او به بازی بازیگران چیره دست ایرانی و خارجی چون آذر شیوا ، فخری خوروش، لارا ترنر، اوا گاردنر، لیلیان گیش، کیم نوواک، الیزابت تیلور، سوفیا لورن و خیلیهای دیگه روح بخشید. او صاحب صدایی است که در عین قدرت شکننده است. در اوج شکوه میتونه بشکنه . در اوج جوانی پیر شه. در نهایت گریه بخنده و ...
"برباد رفته" ی فلمینگ ، فیلمی درباره ی زندگی زنی به نام " اسکارلت" در جریان جنگهای انفصال آمریکا از روی رمان معروفی به همین نام نوشته ی "مارگارت میچل "ساخته شده بود. در ایران دوبار دوبله شد. دوبله ی دوم همان نسخه ایست که بسیاری از ما اون رو دیدیم. جالبه که در هر دو نسخه یک نفر به جای "اسکارلت" شخصیت اصلی فیلم حرف زده. رفعت هاشم پور.
هاشم پور با خلاقیت و توانایی از پس نقش پیچیده و پر راز و رمز و چند وجهی اسکارلت به خوبی برآمده. در طول فیلم با وجود بلاها و سختی هایی که سر این کاراکتر میاد هاشم پور همیشه اون لحن باشکوه و اشرافی اسکارلت رو حفظ میکنه. حتا زمانی که او در اوج ذلت و گرسنگی تو اون سکانس شاهکار و تک گویی طولانیش عهد میکنه که هیچوقت مزرعه ی "تارا" رو از دست نده. یا زمانی که در سکانس پایانی درست در لحظه ای که با صدایی گریه آلود به رت باتلر التماس میکنه که ترکش نکنه به محض دور شدن رت و بسته شدن در با قدرتی زنانه که فقط از صدای هاشم پور بر می آد میگه : " حتمن راهی هست. فردا، فردا بهش فکر میکنم".
نازآفرین کاظمی (مربوط به ستون سکانس، ستون سمت چپ)
*بازیگر و نویسنده