شنبه, 12 خرداد 1397 04:30

نگاهی به سریال «بچه مهندس» / بزرگ بازیگران کوچک

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)
نگاهی به سریال «بچه مهندس» / بزرگ بازیگران کوچک نگاهی به سریال «بچه مهندس» / بزرگ بازیگران کوچک

هما گویا(سی و یک نما سریال تلویزیونی "بچه مهندس"به سفارش سازمان صدا و سیما  یک سریال مناسبتی نیست و بعدا در اتاق فکر سازمان برای ماه رمضان در نظر گرفته شده والبته قرار بود در این ایام از  شبکه پنج سیما پخش شود که روی آنتن شبکه دو جا خوش کرد و به عبارتی جای "پدر" را گرفت که به نظ میرسد ساعت مناستری برای کنداکتور پخش است.

 

 برخلاف دو سریال دیگری که این روزها از دوکارگردان صاحب نام از شیکه یک و سه پخش می شود ،بچه مهندس قصه تازه ای برای گفتن دارد.قصه ای از دهه 60 که دنیا ی قصه های تمام نشدنی است.

بچه مهندس برخلاف اسمش ، طنز نیست بلکه ملودرامی قصه گوست که از زبان دو شخصیت اصلی آن خاطرات سه دهه از زندگی پسر بچه ای را روایت می کند که کودکی اش را در پرورشگاه گذرانده است. پسر با هوشی به نام جواد است که مدت هاست به انتظار پدر و مادرش جلوی در پرورشگاهی چون "خانه خورشید" نشسته و در این خانه نیز "مامان صدیقه ای" هست که چشم امید دارد تا روزی مادر جواد باشد. صدیقه ای که شوهرش در جنگ کشته شده بدون اینکه بتواند برای آخرین بار بازی همیشگی "یادم تو را فراموش " را عاشقانه تکرار کن.

.قدرت شوهر صدیقه جواد را از مادرش در نوزادی به امانت گرفته و به او قول داده که پرورشگاه سرپرستی پسرش را به کسی واگذار نکند. اوپایبند این قول است اما شهید می شود و حالا بعد از شش سال مردی با صورت زخمی پیدا شده که شاید پدر جواد باشد.

 جواد،بازیگوش و کنکاش گر ، با هوش و با استعداد با صدها سوال بی پاسخ در سرش، قهرمان این داستان شنیدنی است.

تا به اینجای سریال ویژگی های زیادی است که می توانیم برای ، دیدن و لذت بردن از آن وقت بگذاریم و خوش بین باشیم.از کارگردانی تا فیلمبرداری، از طراحی صحنه و لباس تا بازی های درست و به اندازه.

 بهره نگرفتن از شعارهای گلدرشت و شخصیت های خاکستری که واقعی ترین شخصیت های باورپذیرهر قصه ای هستند و در سریال های کلیشه ای ما گم می شوند هم ویژگی مثبت دیگر این سریال است و امابازی خوب بازیگران خیلی خیلی جوان بچه مهندس  که کاملا نقش خود را باور کردند و ما نیز با آنها حس خوبی داریم که نشان می دهد روی هدایت آنها به خوبی کار شده است، گر چه نویسنده می توانست از همین ویژگی استفاده کند و برای هر یک از این کارآکترهای کوچک قصه ای فرعی بنویسد و گیرایی سریال را چندین برابر کند حتی اگر تایم سریال بالا برود. می توانست قصه ای در دل قصه  نظیر " بچه های مدرسه آلپ" اما جمع و جورتر داشته باشد تا ما بتوانیم از زوایای مختلفی با شخصیت های بیشتری از این بچه های رها شده در دالان سرنوشت آشنا شویم ، بخصوص "بهرام" بچه ناآرام این پرورشگاه که باید داستانیخوب برای تعریف میداشت.

 اما اینطور که به نظر می آید قرار است قهرمان قصه همانطور که از اسم مجموعه معلوم است (بچه مهندس)، جواد باشد که از کودکی در همان پرورشگاه عاشق می شود. عاشق" مژگان" دوست داشتنی با آن چهره و فیزیک ظریف که عروسک بازی را دوست ندارد و عاشق کتاب خواندن است و مشوق جواد برای نگاه به آینده

 

31namamohandes.png

 

 به قدری رابطه این بچه ها در سریال درست درآمده که گرچه هر یک از کارآکترهای بزرگسال و حتی پیشکسوت به درستی در نقش خود قرار دارند اما باز هم این بچه ها ما را در خوابگاهشان با تخت های دو طبقه اسیرخود می کنند.

 تهیه کننده این سریال سعيد سعدي است ، کسی که میشود به راحتی به انتخاب سوژه ها و عواملش در یک فیلم یا سریال اعتماد کرد، کارگردانی آن را هم  علي غفاري،  عهده داشته و سجاد ابوالحسنی نیز در وهله اول،آن را نوشته است

  

بازیگران این سریال، ساناز سعیدی، بهناز جعفری، بهاره رهنما، برزو ارجمند، سوگل طهماسبی، هاله گرجی، نفیسه روشن، مریم خدارحمی،عباس جمشیدی فر، افشین سنگ چاپ، افشین نخعی، مهرناز بیات، سلمان فرخنده، فرخنده فرمانی‌زاده، حمید شریف زاده، سیاوش چراغی‌پور، فرزین محدث، شیدا یوسفی به همراه پرویز پورحسینی ، اندیشه فولادوند و محمد کاسبی هستند.

عباس جمشیدی فر در نقش "کریم"  نظافتچی این پرورشگاه یکی از بازیگران خوب این سریال است که توانسته با بار طنزی که به فضا می دهد تلخی لاجرم قصه را تا اندازه ای تلطیف کند که اصولا اگر چنین کارآکترهایی در این نوع ملودرام از قلم بیفتند حتما به ارتباط با مخاطب لطمه وارد می شود و نقش او چنین است.

بهناز جعفری نیز گرچه قبلا هم چنین نقش هایی را تجربه کرده اما باز هم بازی وی درنقش خانم جاهد مدیر پرورشگاه  ستودنی است. بازی که دقیقا همانی است که نوشته شده و کارگردان می خواد به تصویر کشیده شود.

 زنی سخت با چهره ای بی نفوذ که طبق باورهایش مدیریت می کند و به هیچ عنوان بدجنس و بی محبت نیست و شاید در ادامه ببینیم که زندگی او هم دستخوش ناملایماتی بوده که نهایت سعیش را می کند تا بچه های پرورشگاه تجارب تلخ او را نداشته باشند. اما اگر اشتباهی هم دارد از روی کینه و بدخواهی نیست و در عمق تمام تصمیماتش می توان نگرانی، رافت و محبت را در سایه تردید مشاهده کرد.

بازیگر نقش صدیقه «ساناز سعیدی» نیز همه کوشش خود را برای باور پذیری نقشش دارد اما چهره سرد او موجب می شود تا مخاطب نتواند به راحتی با احساسات او همذات پنداری داشته باشد و صرفا زیبایی اوست که محسوس است.

از نکات مثبتی که در انتخاب بازیگر این سریال می توان به آن اشاره کرد ، حضور کوتاه برزو ارجمند در نقش "قدرت" است که اگر از یک بازیگر خوب مثل وی وام گرفته نمی شد حتما تاثیرگزاری لازم  که شخصیت او تا انتها با بیننده بماند ، کمرنگ می شد. درست مثل انتخاب صابر ابر با نقش کوتاهش در فیلم "ویلایی ها" که در عین کوتاهی ماندگار است.

به هر حال ما در کودکی جواد هستیم و نریشن ها به ما می گوید که باید منتظر اتفاق های زیادی باشیم . اتفاق هایی که بر خلاف بیشتر سریال های تلویزیونی چندان قابل پیش بینی نیست و امیدواریم با همین ریتم و باورپذیری به انتها برسد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید