مجله مهر با چند طراح مشهور هنرمندان گفتگو کرده است که پرکارترین طراح چند دوره اخیر جشنواره فجر و بسیاری از جشنواره های دیگر "آنا ثانی" یکی از آنهاست که گفته هایش متناسب با تخصص وی به نظرقابل توجه تر می آید:
«آنا ثانی» ۳۸ساله است. خانم «ثانی» در این دوره از جشنواره علاوه بر طراحی لباس بازیگران در مراسم فرش قرمز، طراحی لباس دو فیلم «سینما نیمکت» به کارگردانی «محمدرحمانیان» و « بادیگارد» ساخته «ابراهیم حاتمی کیا» را به عهده داشت. با این طراح با سابقه درباره طراحی لباس برای بازیگران و لباس های عجیب و غریب برخی در این دوره از جشنواره حرف زدیم.
باید به محدودیت های جامعه توجه شود
برای انتخاب لباس برخی بازیگران از چند وقت قبل سراغ ما می آیند، برخی هم چون فکر می کنند وقت ندارند در روزهای آخر به فکر لباس می افتند. اینطور نیست که بگویم برای همه دوستان طراحی شده است. برای برخی منحصرا طراحی شده، برخی هم از روی رگال انتخاب می کنند. مثلا خانم دولتشاهی از چند وقت قبل برای طراحی لباسش به ما مراجعه کرده بود و ما طراحی پالتوی بلند طوسی رنگ و سرمه ای رنگ خانم دولتشاهی را به عهده داشتیم. برخی هم طی می کنند که از طرح لباسشان دیگر نمونه دیگری نزنیم برای برخی هم مهم نیست. چون بیشتر از ۷مورد از هر مدل نداریم. سلایق بازیگران نیز باهم بسیار متفاوت است. ممکن است لباسی را که یکی خیلی می پسندد دیگری اصلا دوست نداشته باشد. هیچ کدام از دوستانی که امسال با آنها کار کردیم سلیقه مشابهی نداشتند. هرکدام هنگام مراجعه بایدها و نبایدهایشان را به من می گویند. مثلا کسی اصلا دوست ندارد کوتاه بپوشد. آن یکی اصلا بلند دوست ندارد. من هم براین اساس طراحی می کنم. در هنگام طراحی هم اول به محدودیت ها فکر می کنم. یعنی چیزهایی که به لحاظ عرفی باید رعایت کند. بعد شخصیت شناسی می کنم. من مراعات و محدودیت های جامعه را می شناسم و همواره هنگام طراحی برای لباس یک هنرمند به طبقه جوانی که از او پیروند می کنند دقت می کنم.
شهامت برخی در پوشیدن لباس های عجیب برایم جالب است
لباس های عجیب و غریب برخی هنرمندان برایم جالب است. اینکه خودم اینطور طراحی نمی کنم دلیل بر این نیست که دوست نداشته باشم. مثلا لباس هنرمندی که امسال خیلی از لحاظ عجیب و غریب بودن مورد توجه قرار گرفت را به لحاظ طراحی رد نمی کنم اما خودم چنین چیزی طراحی نمی کنم. اما نوع پوشش، سلیقه اش برای من قابل احترام و شهامتش برایم جالب است. اما جامعه شناختی من در طراحی لباس به یک شکل دیگری است.اما اگر آن آقا به من مراجعه کند من آن عجیب را آرام تر می کنم. نگاه من نگاه کلاسیک تری است. مثلا برند ورساچه کارهای عجیب و غریبی تولید می کند طرفداران خودش را هم دارد اما سلیقه من نیست. اما برند دیور کلاسیک کار است. در فضایی که همه چیز یک کادر دارد خب برخی یک شهامتی دارند. راستش را بخواهید این شهامت برای من قابل تحسین است اما من نمی توانم این کار را انجام بدهم. مرا در یک کشور دیگر هم بفرستید بازهم کلاسیک کار می کنم. اما این شهامت را تحسین می کنم. نگاه عمومی هم نسبت به این طور لباس ها واکنش منفی نشان می دهد. همیشه یک عده ای با این لباس ها خیلی موافقند. اما عده بسیار کثیری با این موضوع کاملا مخالفند. من حمایت گر همه سلیقه ها هستم. شما اگر به کشورهای شرق آسیا هم بروید می بینید که در فستیوال هایشان پراست از طرح های عجیب و غریب با رنگ های متفاوت چون کشورهای گرمسیر رنگ و تنوع را دوست دارند.
هر زینتی که زن را از خودش دور کند رد می کنم
با اینکه سالهاست در زمینه مد و فشن فعالیت می کنم. هیچ وقت از دو رنگ مشکی و سفید در لباسهایم خارج نشده ام. خودم بسیار ساده لباس می پوشم. من زن را بالفطره زیبا می دانم و معتقدم هر چیزی که برای زیبا کردن یک زن استفاده می شود باید یک استاندارد و حد مشخصی داشته باشد و او را از خودش دور نکند. بنابراین من به پوشش ها و آرایش های گل درشت از نظر خودم نمره منفی می دهم. متاسفانه مد و لباس ما هیچ نشانی از گذشته که در ندارد در حال حاضر هم در یک ملغمه گیر کرده است. شاید اگر این دوران گذار تمام شود به ی ثباتی برسیم. ما طراح ها به یک سری از لباس ها به اصطلاح می گویمم بازاری، به نظرم این تیپ لباس ها با شان یک بازیگر همخوانی ندارد. لباس های غلو شده و تزئینات گران قیمت غلو شده هیچ طرح و نگاه طراحانه ای پشت سرش نیست و بیشتر به هجو نزدیک است.
بازیگران پیگیر کار طراحان هستند
فضای جشنواره در چندسال اخیر فضای رقابتی را بین طراحان لباس پدید آورده است. من از اول ترجیحم بر این بود که تاثیرگذاری لباس های من از طریق بازیگران اتفاق بیفتد. من به این رقابت اعتقاد دارم که طراحان سعی می کنند بازیگران را به سمت خودشان جذب کنند و این اصلا چیز بدی نیست. شاید باورتان نشود حتی هنرمندان با دقت به خروجی طراحان لباس هنرمندان دقت زیادی دارند و به این فکر می کنند که برای تهیه لباس سراغ کدامیک بروند. این تعامل و دنبال کردن بین هردو طرف به طور جدی وجود دارد.
فقط ۲۵درصد سود می کنم
برای بسیاری قیمت لباس ها سوال است. من یک پروسه تولید متوسط دارم. اگر از زیر دست خیاطی روزی دو الی سه لباس بیرون می آید. از زیر دست خیاط من یک روز و نیم یک لباس بیرون می آید. یک سری چیزها در کار وجود دارد که زمان بر است. همچنین ما مجبوریم در نقاطی از شهر کار کنیم که مخاطبان ما از این مناطق خارج نمی شود. خب این مناطق جاهای گران قیمتی هستند و برای اینکه شما بتوانید ظرفیت تولید داشته باشید باید کیفیت کارهایتان را حفظ کنید.پارچه هایتان از یک حدی نمی توانند پایین تر باشند. مجموع این ها قیمت بالایی را رقم می زند که مردم این چیزها را نمی دانند. اگر بخواهم تولیدم را به پایین شهر ببرم و به جای دوخت ۷عددی از هرلباس به تولید انبوه روی بیاورم. قطعا کیفیت خیلی پایین تر می رود. آن وقت پارچه هایم را نیز به جای اینکه انحصاری و چاپ خودم باشد،از پارچه های معمولی استفاده کنم. برای همین قیمت لباس های من از ۶۰۰هزارتومان شروع می شود و تا ۱۷۰۰ادامه پیدا می کند. اگر پروسه کار سخت تر شود این ارقام بیشتر می شود. اما کسی به این فکر نمی کند که نهایتا فقط ۲۵درصد از این فروش سود است.