پروانه ساخت این فیلم اواخر اردیبهشت ماه از سوی سازمان سینمایی صادر شد و پیش تولید این فیلم مدتی است که با حضور حسن مصطفوی با عنوان مدیر تولید پروژه آغاز شده و مذاکره با دیگر عوامل و بازیگران این فیلم ادامه دارد.
و اما انتخاب این عنوان برای فیلم و ارتباط داستان این فیلم با شخصیت، زندگی و نگاه خواننده ی برنده جایزه صلح جهان سوم بهانه ای است تا با وی بیشتر آشنا شویم:
«باب مارلی» یکی از چهرههای ماندگار تاریخ معاصرِ جامائیکا، خوانندهی صاحبسبک رِگِی، ترانهسرا، نوازندهی گیتار و فعال اجتماعی بود که از آزادی ، تبعیض نژادی و جنگ میخواند و در ستایش صلح، آهنگ های خود را میسرایید.
مهمترین خاطره ی تاریخی از وی اینکه؛ در زمان برگزاری یکی از کنسرت هایش، از رهبران دو حزب اصلی مخالف در کشورش دعوت کرد تا به روی صحنه رفتند و در حین اجرای ترانه ای به نام "صلح"، دست آنها را در دست یکدیگر گذاشت و با این کار خود از ایجاد یک جنگ داخلی بزرگ جلوگیری کرد و پس از آن بود که برای اجرا در جشنی به مناسبت روز استقلال زیمباوه دعوت شد.
در سال ۱۹۷۷ معلوم شد که مارلی به نوعی سرطان پوست بدخیم مبتلا است. در سال ۱۹۸۰ او و گروه نوازندگان وی به عنوان بخشی از تور اروپا، بزرگترین کنسرت خود را درشهر میلان در برابر یکصد هزار نفر اجرا کردند. پس از آن و بعد از بازگشت به کشور آمریکا، مارلی دو بار دیگر درمدیسن اسکور گاردن به روی صحنه رفت، ولی تور آمریکای مارلی به دلیل رو به وخامت گذاشتن سلامتی وی ناتمام ماند. او برای مداوا به آلمان سفر کرد و هنگامی که پس از هشت ماه تلاش برای مداوای او بهبودی قابل توجهی رخ نداد، مارلی تصمیم گرفت تا برای پایان عمر خود به زادگاهش جامائیکا برگردد. در زمان پرواز هواپیمای مارلی به سوی جامائیکا، حال وی رو به وخامت گذاشت و هواپیمای او در میامی به زمین نشست و مارلی به بیمارستان فرستاده شد. او در سحرگاه روز یازدهم ماه مه سال ۱۹۸۱ در سن ۳۶ سالگی درگذشت. آخرین جملات وی به پسرش این بود:
"با پول نمیتوان زندگی خرید"