دوشنبه, 07 خرداد 1397 04:30

سلطان صاحبقران/ امیر کبیر/روز/داخلی/حمام فین کاشان/مرگ امیر

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
سلطان صاحبقران/ امیر کبیر/روز/داخلی/حمام فین کاشان/مرگ  امیر سلطان صاحبقران/ امیر کبیر/روز/داخلی/حمام فین کاشان/مرگ امیر

هما گویا(سی و یک نما )- یه سکانس در سریال سلطان صاحبقران رو در ذهنم به خاطر می آورم. در حمام فین کاشان. دارن رگش رو می زنند که با اون میمیک همیشگی چهره اش، ابرویی بالا می اندازه و میگه:"مرگ حقه اما نه به دست شما" 

درست یادم نیست دیالوگش رو. اما دیالوگ های شاعر سینما زنده یاد علی حاتمی رو اگه موبه مو همیادمون نباشه اما مفهومش از یادمون نمیره.سنم کم بود وقتی این سریال رو دنبال می کردم اما این سکانس رو همیشه به خاطر دارم.
راوی زری خوشکام بود. خواهر ناصرالدین شاه.با چارقد مشکی. نمای کلوزآپ داشت تعریف می کرد که چطور امیر رو کشتن.امیرکبیر که ناصر ملک مطیعی بود.
زری خوشکام می گفت:"خون امیر فرش حمام شد".
در سکانسی از" غلام ژاندارم" ناصر ملک مطیعی می گفت:"مرد هست و غرورش".
مات و مبهوتم از دیشب که چطور میشه غرور بک مرد رو شکست و قتی از چشماش،از رنگ چهره اش،از عصای دستش و ازسنش میشه فهمید که این مرد داره میره.
نه دیگه فرصتی داره که دوباره جلوی دوربین بره و نه توانی.
خیلی از مهدی مشکی ها برگشتند. تسبیح به دست،در نقش پیش نماز مسجد اما چرا بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی و بهمن مفید خار چشم شدن رو نمی دونم
شمارش معکوس شروع شده و اون فقط می خواد ممنوع التصوبر نمیره که اگر قتل هم کرده بود بعد از چهل سال میشد در بزرگ آهنی وسنگین زندان رو باز کرد تا رها بشه.
من فیلم "پل "رو هم از او خیلی دوست داشتم. اون پسر بچه  که پسر خودش بود و آدم آهنی صداش  می کرد ناصر رو هم سن اون موقع من بود. ناصر ملک مطیعی لوکوموتیو ران بود تو اون فیلم.
این روزها دیگه قیصر هم پیر شده وقتی ناصر داد میزنه:"قیصر!بیا که فرمونتو کشتن."
شاید  بهروز وثوقی در جوابش از ینگه دنیا بگه"کجا بیام! قیصر رو هم کشتن. نگا کن!دیگه دستم به سرم هم نمیرسه.
تقویم فقط تقویم آقامه.
"چکار کنیم که مصیبت ماییم ،فقط گریه کن نداریم".
عکس:زهرا اروجلو اختصاصی "سی و یک نما"

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید