شنبه, 01 خرداد 1395 11:45

شوالیه‌ای به نام شهاب حسینی مقابل دوربین / فروشنده منتقدان را شگفت زده کرد

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
شوالیه‌ای به نام شهاب حسینی مقابل دوربین / فروشنده منتقدان را شگفت زده کرد شوالیه‌ای به نام شهاب حسینی مقابل دوربین / فروشنده منتقدان را شگفت زده کرد

سی و یک نما- دیشب فیلم "فروشنده" اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن به روی پرده رفت و با شگفتی منتقدان روبرو شد. ترانه علیدوستی و شهاب حسینی به عنوان بازیگران اصلی فیلم تحسین منتقدین را برانگیختند، به صورتی که منتقد ورایتی نوشت :«ترانه علیدوستی نسخه ایرانی مارین کوتیار است.» و منتقد پلی لیست از  شهاب حسینی به عنوان مدعی جدی دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد یاد کرد.

نظر منتقدان درباره فیلم "فروشنده" فرهادی

سینماگران و ایرانیان حاضر در کن در اولین نمایش فیلم فروشنده در سالن دبوسی حضور یافتند و استقبال خوبی از فیلم شد. در حالی که فروشنده اولین نمایش اش را در جشنواره کن پشت سر می گذارد، پیتر بردشاو، منتقد گاردین پیش بینی اش را از جوایز امسال منتشر کرده و گفته که، فیلم فرهادی شانسی برای دریافت جایزه ندارد و در لیست برنده ها نیست. از جمله حدس هایی که برای جوایز زده، مونجیو برای "فارغ التحصیلی" نخل طلا، بهترین کارگردانی وینیگ رفن برای "شیطان نئونی"، بهترین فیلمنامه جیم جارموش برای "پترسون" و بهترین بازیگر زن روث نگا برای "لاوینگ".

photo_2016-05-21_11-35-31.jpg

منتقد سایت Cinematraqueنیز درباره فیلم می گوید: فیلم برای یک ساعت به صورت دایره ای می چرخد سپس با شیب رو به بالا پایان تحسین برانگیزی دارد. به نظر فیلمی متوسط است.

ترویس کولروس از مجله فرهنگی منسل: فیلم فرهادی تشریح کامل احساس تحقیر و گناه است.

استفان له بلانک روزنامه نگار فرانسوی: فروشنده داعیه ای پرشور برعلیه انتقام جویی است.

دانلد کلارک از ایریش تایمز: فروشنده با همان الگوی "جدایی" راز پنهان در ازدواج، پیش می رود، اما کمی خشکتر و آکادمیک تر.

هالیوود اسور: "فروشنده" درباره شک، خشم، مالکیت، انتقام، گناه و ترحم است.

اندرسون از بی بی سی: درام اخلاقی پرتنش اصغر فرهادی را دیدم، نخل طلا را بدهید به این فیلم.

گریگوری الوود، موسس هیتفیکس: فروشنده یک ملودرام خوش ساخت و باز هم یک درام اخلاق گرایانه ی دیگر از اصغر فرهادی است. ترجیح می دهم چیز تازه ای ببینم.

جردن فرلی از توتال فیلم: نمایش اخلاق گرایانه ی تکان دهنده ای از ایران که به پایه "جدایی" نمی رسد.

ربکا لاورنس، معاون دبیر سرویس فرهنگ بی بی سی: "فروشنده" فوق العاده بود. مدعی دیرهنگام برای نخل طلا.

تیم گریرسون از اسکرین اینترنشنال: سرگردانی اخلاقی و کنایه های دراماتیک سرراست فرهادی این بار کم رمق تر از همیشه است و به سختی می تواند تاثیر بگذارد.

نیکولا گروژاندوویچ از پلی لیست: "فروشنده" شگفت انگیز است. نه به خوبی "جدایی" ولی بهتر از "گذشته". مدعی خیلی جدی برای بهترین بازیگر مرد. «شهاب حسینی مدعی جدی برای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد است.»

واکنش رسمی توتال فیلم: ابهامات اخلاقی به شدت تکان دهنده این فیلم را از "جدایی" فراتر برده. بازی های درجه یک.

شرایط نمایش چقدر بر روی واکنش‌ها تاثیر گذاشت؟ ساعاتی قبل از آن که نمایش «فروشنده» در کن آغاز شود، کاربران فروم وبسایت اواردزواچ مشغول بحث و گمانه‌زنی بر روی نتایج کن امسال و واکنش‌های احتمالی بر روی دو فیلم باقیمانده از جدول نمایش، یعنی «فروشنده» و فیلم جدید پل ورهوفن، بودند. تئوری مطرح شده در این بحث‌ها از این قرار بود، با توجه به این که در دو روز اخیر هیچ فیلمی به غیر «فارغ التحصیلی» مونجیو نتوانسته نظر منتقدان را جلب کند و «چهره آخر» و «اهریمن نئون» به شدت هو شده اند، فیلم فرهادی احتمالا واکنش‌‌ مثبتی می‌گیرد. چرا که فیلم‌های فرهادی در بدترین حالت هم یک اثر متوسط رو به بالا است و با توجه به جو منفی علیه فیلم‌های چند روز آخر، فیلم فرهادی این شانس را دارد که بیشتر از حد معمول توجه جلب کند.

photo_2016-05-21_11-35-15.jpg

اریک مولار منتقد LAPRESS کانادا :فروشنده فیلمی است که در لحظات آخر به جشنواره 69ام کن اضافه شد و در حالی که کیفیت کلی جشنواره امسال بالا رفته بود، همچنان تا شب جمعه شاهکار تمام عیاری ندیده بودیم. نتیجه: اصغر فرهادی با فیلمش سطح مسابقه را بالا برد. در این روز عجیب در کن ما بهترین فیلم جشنواره و بدترین را دیدیم، دومی به لطف جناب شان پن و آخرین چهره‌ی نفرت انگیزش!

اگر فستیوال را به دو استقامت تشبیه کنید که از ابتدا در حال دیدن پایانش هستید، فرهادی کسی است که به شما بال پرواز می‌دهد. در آخرین حضورش، در سال 2013 با گذشته برای برنیس بژو جایزه بهترین بازیگر زن را به ارمغان آورد. این‌بار اما ایرانی‌ها هستند که بر روی صحنه‌ی کاخ جشنواره خواهند رفت. اما آیا جایزه‌ای خواهند برد؟ خواهیم دید...

یک زوج همچنان در مرکز داستان قرار دارند، به خاطر یک تصادف از روی بدشاتسی، رعنا (ترانه علیدوستی) در آپارتمانی که با عماد (شهاب حسینی) در آن زندگی می‌کند، مورد حمله قرار می‌گیرد. او که از این اتفاق آسیب روحی دیده از شکایت کردن خودداری می‌کند. اما شوهرش که سرنخ‌هایی پیدا کرده، به دنبال یافتن مجرم است، و این کار را تا جایی ادامه می‌دهد که برایش به یک وسواس ذهنی بدل می‌شود.

در این بوم نقاشی، فرهادی مسائل مختلفی را برای ما کالبد شکافی می‌کند: مانند خشم، انتقام، تحقیر، عصبانیت، افتخار، بخشش و ترحم. و همچنین تغییرات روابط بین یک زوج که با یک اتفاق ناگوار روبرو شده‌اند را تصویر می‌کند. او همچنین سنت‌هایی که در کشورش جریان دارد را بررسی می‌کند، بیخود نیست که روایتی موازی با مرگ فروشنده آرتور میلر ایجاد می‌کند.

فروشنده مشخصا تاثیر جدایی نادر از سیمین را ندارد، اما همچنان می‌توان استادی کارگردان را ستایش کرد. روند رشد دراماتیک داستان بی‌کم‌وکاست و بدون وقفه پیش می‌رود تا به اوجی تکان‌دهنده می‌رسد.

درام روانشناسانه فرهادی نشان از درک والایی او از درونیات انسانها دارد و به مانند فیلم او پل ورهوون اثر زیبایی رو قلب مخاطب می‌گذارد.

photo_2016-05-21_11-35-26.jpg

نقد ورایتی بر فیلم «فروشنده» / «ترانه علیدوستی نسخه ایرانی مارین کوتیار است.»

"خطر لو رفتن داستان وجود دارد"

یکی از بیشمار دلیلی که آلفر هیچکاک از نظر عموم به‌عنوان بزرگترین فیلمساز تمام تاریخ شناخته می‌شود، استاد فیلمسازی، این است که جوهر و تکنیک کار او بیشتر کارگردانان ( شاید همه‌ی‌آنها) را تحت تاثیر قرار داده. البته هیچکاک خدای ابدی و ازلی هرکسی است که تریلر می‌سازد. اما سایه‌ی او روی سر فیلمسازان دیگری هم افتاده که به سختی می‌شود آنها را غیرهیچکاکی خواند. بهترین نمونه‌اش نویسنده و کارگردان کاربلد ایرانی اصغر فرهادی است. فرهادی درام‌هایی درباره‌ی اختلافات خانوادگی می‌سازد و از  پررنگ‌ کردن هرچیزی که درام‌ها عیانش می‌کنند، سرباز می‌زند. درام‌هایی مبتنی بر مشاهده‌ی دقیق، بدون دستکاری، مشخص و واقعی. هنوز هم وقتی که فیلمی از فرهادی را می‌بینی، مثلا «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» یا همین فیلم جدیدش «فروشنده»، تقریبا با استفاده از نوعی مهندسی معکوس به سمت موقعیتی کشیده می‌شوید که ناتورالیسم کامل و محض بر آن حاکم است. تازه بعدش دستگیرتان می‌شود که درون یک گردبارد گیر افتاده اید که هرکاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد تا ذات شخصیت‌های روی پرده‌ را زیر و رو کند. شما با چیزی رو به رو می‌شوید که فقط می‌توان آن را تعلیق نامید و تکان‌دهنده هم هست. تعلیقی که تمام و کمال برمبنای آن چیزی شکل می‌گیرد که در دل و ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد.

«فروشنده» بر خلاف رویه‌ی معمول فیلم‌های فرهادی با شرح یک حادثه آغاز می‌شود: ظاهرا آ‍پارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیت‌های اصلی داستان اند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانه اند.  در پایان خانه سر جایش ثابت می‌ماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز می‌شود. عماد و رعنا مجبور می‌شوند که خانه‌ی تازه‌ای پیدا کنند. آنها سریعا می‌روند به واحد بزرگ ولی قدیمی خانه‌ای که در نزدیکی همان‌جا واقع است. اما ظاهرا ردپای ناخوشایندی از گذشته‌ی خانه هنوز باقی مانده. مستاجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید. وقتی که علتش را می‌پرسند، در جواب معلوم می‌شود خانم مستاجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده، به بیان دیگر روسپی بوده. نق‌ نق‌ها شروع می‌شود و بعد از آن اتفاقی می‌افتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاه‌تر می‌شود. رعنا در خانه تنها است و می‌شنود که کسی وارد خانه شده. به تصور این که عماد است شروع می‌کند به حرف زدن، اما عمادی در کار نیست.

شب همان روز عماد به خانه برمی‌گردد و وقتی که از پله‌ها بالا می‌رود، ردپای خونی در راه‌پله‌ها به چشمش می‌خورد و همسرش را در حالی می‌بیند که وقتی زیر دوش بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه خورده. در بیمارستان سرش را بخیه می‌زنند و معلوم می‌شود که مشکل جشمی خاصی ندارد. به غیر از این که اوضاع کلا خوب نیست. چنین اتفاقاتی پیش می‌آید و آدم‌های خوب در شهرهای بزرگ ممکن است که مورد حمله قرار بگیرند. اما آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رعنا وحشت کرده...حالت تدافعی هم بهش دست داده. از عماد که معلم ادبیات دبیرستان است می‌خواهد تا کارش را رها کند و در خانه پیشش بماند... اما از طرف دیگر هم می‌خواهد که تنها باشد. رعنا مجموعه‌ای از تنش‌ها و فراتر از آن مجموعه‌‌ی تناقضات است. از سر تنش و استرس شروع می‌کند به پرخوری. عماد در قالب جوانمردی تمام عیار ظاهر می‌شود که فقط به دنبال آرامش و حمایت از همسرش است. اما اوضاع وقتی به هم می‌ریزد که احساسات زنانه‌ی غیرمنطقی رعنا این اجازه را به او نمی‌‌دهد و عماد هم طاقتش تمام می‌شود.

برای بخشی از فیلم، «فروشنده» حتی از ساخته‌های پیشین فرهادی مینیمال‌تر، سربه زیر‌تر و جمع‌وجورتر است. با این‌حال اما تکنیک نویسنده و کارگردان مثل همیشه با اعتماد به نفس کامل همراه است. هرنمایی در جای خودش است و هر سرنخی به نتیجه‌ای غیرقابل انتظار ختم می‌شود. وقتی عماد شروع به بررسی جرم می‌کند، یک موبایل و یک دسته کلید می‌رسد که در وانتی که در محله رها شده را باز می‌کند. برای مدتی هیچکدام از این مسائل مهم به نظر نمی‌آیند، و «فروشنده» مانند یک فیلم آماتوری نئورئالیستی در ژانر کارآگاهی، چندان تنشی ایجاد نمی‌کند. اما همه این‌ها بخشی از طراحی فکر شده‌ی اثر است. عماد تنها یک کارآگاه نصفه ونیمه است، اما بعد کاملا به صورت تصادفی به شخصی می‌رسد که به نظر همسرش را در حمام گیر انداخته. این شخص متجاوز آن کسی نیست که ما انتظار داریم و آشکار شدن اینکه چه کسی این کار را انجام داده هم نکته اصلی نیست. نکته اصلی چیزی است که از بار عاطفی داستان را شکل می‌دهد: حالا که عماد شخص مهاجم را پیدا کرده، با این دانش چه می‌کند؟

در فیلمهای انتقامی مثل «ربوده شده» قهرمان یک قاتل است که کارش قابل توجیه است. در چنین اثری او از به نتیجه رسیدن انتقام شخصی‌اش لذت می‌برد (همانطور که مخاطب لذت می‌برد) اما نقشه‌ی او یک نتیجه اخلاقی هم دارد: او دخترش را پیدا می‌کند و او را برمی‌گرداند. در «فروشنده» انتقام پیچدگی فرمی و متافیزیکی می‌یابد. عماد می‌خواهد کسی که این همه مشکل برای او ایجاد کرده را مجازات کند، و چون آسیبی که آن شخص زده واقعا باعث خون‌ربزی شده و خطرناک بوده، چندان این انتقام بلندپروازانه نیست. اما مشکل اصلی عماد مقابله با کنار کشیدن همسرش است. این چیزی است که او را عصبانی می‌کند، این چیزی است که او را به انتقام گیری سوق می‌دهد. در درونش (به طریقی که خودش هیچ اطلاعی از آن ندارد) او دارد سر همسرش تلافی می‌کند. و برای همین است که نتیجه درام «فروشنده» این قدر پرتنش و نابودکننده است. شهاب حسینی بازی بسیار زیبایی از خود ارائه داده، که باعث می‌شود عماد در ظاهر آدم عاقلی به نظر برسد ولی در باطن یک دیوانه کنترل‌کننده باشد، و ترانه علیدوستی که نسخه ایرانی و مصیبت‌زده‌ای از ماریون کوتیار است. اما بهترین بازی فیلم متعلق به بابک کریمی است. به عنوان یک آدم بی‌اهمیت و گنده که باعث و بانی همه‌ی این اتفاقات است. در ابتدا، شما از او با شانه انداختن و حتی شاید نگاهی از روی تحقیر رد می‌شوید، اما بیست دقیقه بعد، او اشک شما را جاری می‌کند.

forushande-2.jpg

«دبورا یانگ» منتقد معروف «هالیوود ریپورتر» پس از تماشای این فیلم نوشت: "اصغر فرهادی پس از ساخت فیلم «گذشته» در فرانسه، یک بار دیگر برای ساخت فیلم جدید به ایران بازگشته و در فیلم «فروشنده» با اسنفاده از یک حمله تروماتیک که به تشنگی غیرقابل کنترل یک مرد برای انتقام می‌انجامد دوباره به جنبه تیره و تاریک روح پرداخته است. فیلم «فروشنده» دارای پیچیدگی اجتماعی فوق‌العاده فیلم برنده اسکار «جدایی» نیست و در اینجا گره‌های داستان چندان پنهان نیست و حسی از دارم تصنعی موجب شده بخش‌هایی از فیلم خسته‌کننده باشند اما همه اینها با پایان‌بندی فوق‌العاده فیلم که تماشاگر را هیجان زده و میخکوب می‌کند جبران می‌شود.

در حال حاضر شکی وجود ندارد که اثر فرهادی انقلابی در سینمای نوین ایران ایجاد کرده است و از مسیر پرتردد رئالیسم و درون‌اندیشی که پیشگامان آن عباس کیارستمی و محسن مخملباف بودند فاصله گرفته و مسیری جدید و بسیار دراماتیزه و تئاتری در پیش گرفته است.

گرچه در فیلم «فروشنده» یکبار دیگر اختلافات اجتماعی در جامعه مدرن ایران نقش حیاتی در درام و پیامدهای آن در زندگی شخصیت‌های فیلم دارد اما این اختلافات به اندازه پوایی اجتماعی قدرتمند میان اربات و بنده در فیلم «جدایی» و همچنین اثر قبل‌تر فرهادی «چهارنشبه سوری» گیرا نیست. آنچه در این فیلم پیش از هر چیز به چالش کشیده می‌شود ضعف روانشتاختی و خلاء اخلاقی شخصیت‌های داستان یعنی عماد (با بازی شهاب حسینی) و رعنا (با بازی ترانه علیدوستی) است که هر دو بازیگرند و بخشی از طبقه بالای فرهنگی در تهران محسوب می‌شوند.

منتقد «هالیوود ریپورتر» در ادامه با مرور داستان فیلم «فروشنده» در انتها می‌نویسد: " در صحنه‌ها، گروهی از بازیگران ظاهر می‌شوند که در ایین میان فرید سجاد حسینی فراموش نشدنی است. طراحی صحنه کیوان مقدم نیز در این فیلم چشمگیر است که در دو آپارتمان به خوبی از در و پنجره‌های خاص فیلم‌های فرهادی به عنوان لوکیشن‌هایی برای تعامل اجتماعی استفاده کرده است.»

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید