جیلان در این نشست گفت: من اولین بار در سال ۱۹۸۵ به ایران سفر کردم و تا کنون سه بار در ایران حضور داشتم. از پیشرفتهای رخ داده در ایران و خصوصا مسائل مربوط به زنان بسیار خوشحالم. همچنین باید بگویم که سینمای ایران بسیار مورد علاقه من است.
جیلان ادامه داد: من در یک شهر کوچک زندگی کردم اما خیالات بزرگی برای زندگی در سر داشتم که مهمترین نمود آن در سینما وجود داشت. من شیوه زندگی کردن را بیشتر از خود زندگی آموختم و فیلمهای بزرگ، تاثیر زیادی بر روحیه و تفکر من باقی گذاشت. افرادی که در سن من هستند میدانند در آن زمان تلویزیون وجود نداشت و سینما همه آن چیزی بود که در اختیار داشتیم.
کارگردان «سه میمون» افزود: اولین فیلمی که تماشا کردم اثری محصول کشور یونان بود، اما فکر فیلم ساختن پس از سالها در ذهن من هویدا شد. من سینما را کمی دیر شروع کردم و اولین فیلم کوتاه خود را در ۳۶ سن سالگی ساختم. روحیه و شخصیت من چندان با سینما همسان نیست و به همین دلیل کمی دیر به سراغ کارگردانی رفتم.
این فیلمساز سرشناس یادآور شد: من بیشتر در تنهایی و تاریکی خود زندگی میکردم چراکه همواره از تنها بودم بسیار لذت میبرم. از طرفی سینما متعلق به دنیایی دیگر بود و فکر نمیکردم روزی از آن سر درآورم. من با عکاسی کار خود را شروع کردم و اوایل فکر میکردم فیلم ساختن دارای اشتراک زیادی با عکاسی است و به همین دلیل جسارت ساخت فیلم را پیدا کردم.
جیلان عنوان کرد: موضوعات اخلاقی که افراد در آن نمیتوانند تصمیم گیری کنند و همچنین موضوعاتی که از آنها سر در نمیآورم بیش از هر چیز در ساخت فیلم مورد علاقه من است.
وی خاطرنشان کرد: اعتراف میکنم که در ابتدا کار با نابازیگران بیشتر از ترس من نشأت میگرفت و به همین دلیل به سراغ فیلمسازی با دوستان و خانواده خود رفتم تا توقع چندانی از من نباشد و آثارم چندان مورد نقد قرار نگیرد. اما بعد از اینکه اعتماد به نفس کافی را به دست آوردم، به سراغ کار با بازیگران حرفهای رفتم.
وی با بیان اینکه کار با بازیگران چهره دارای محاسن مختلفی است، افزود: البته انتخاب بازیگر بستگی به نوع فیلمنامه دارد. اگر در فیلم به تداوم نیاز باشد بهتر است تا با بازیگران حرفهای کار کنیم. اما هنوز هم به دلیل بازی طبیعی نابازیگران از آنها استفاده میکنم.
جیلان درباره رویکردهای خلاقه در جریان آفرینش آثارش گفت: ایکاش یک راه مشخصی برای طی کردن فرآیند خلاقانه وجود داشت، اما برای هر فیلمنامه مجبور به استفاده از مسیرهای متفاوت هستیم. همواره بر روی هر ایدهای بسیار کار میکنم تا امکان ساخت فیلم فراهم شود. ورود به دنیای یک فیلم و اینکه مطمئن شویم آیا امکان ساخت آن وجود دارد یا خیر، بسیار رنج آور و سخت است.
جیلان افزود: من برای ساخت فیلمهای خود و این موضوع که چه اطلاعاتی باید در فیلم وجود داشته باشد، از یکی از داستانهای چخوف استفاده کردم که در آن مرزهای احساس و درک و فهم ما از وقایع چندان مشخص نیست اما با این حال قادر هستیم تمام جزئیات موجود را درک کنیم. من نزدیک پانزده سال روی قصه چخوف کار کردم و برایم ابهام موجود در آن جالب بود. فکر کردم که اگر از این روش در نوشتن فیلمنامه استفاده کنم، ممکن است اتفاق خوبی رخ دهد و به همین دلیل با همسرم تلاش کردیم تا قصههایی را در این ساختار بنویسیم.
این فیلمساز درباره نوع جهانبینی خود افزود: رویکرد من به طور کامل متکی بر فلسفه نیست و بیشتر گرایش به اگزسستانیسالیم دارم و فیلمهایی که کارگردانی میکنم بیش از هر چیز نزدیک به احساسات شخصی من هستند تا یک تفکر فلسفی.
جیلان همچنین عنوان کرد: زمانی که فیلم ساخته میشود، در فرآیند مونتاژ نمیدانیم تماشاگر چه واکنشی خواهد داشت و ما همراه با تماشاگر متوجه نتیجه میشویم. من نقدهای مثبت و منفی را میخوانم همچنین نیم نگاهی به پژوهشهای آکادمیک دارم اما در هر صورت این روزها خیلی کم به مطالعه نقدهای مختلف پیرامون فیلمهایی که ساختهام میپردازم. سینما از طریق منتقدان جایگاهی ویژه پیدا کرده است و این موضوع به فیلمسازان آسیب میزند. برای هر فیلم نقدها و گفتوگوهای زیادی انجام میشود در حالی که در ادبیات اینطور نیست و فضایی نابرابر در عالم هنر ایجاد شده و از طرفی نیز فیلمسازان ادعای خاصی پیدا میکنند.
جیلان درباره تاثیرپذیری از عباس کیارستمی گفت: کیارستمی کارگردان محبوب من است و از او نکات بسیار زیادی را آموختم و بسیار بر من تاثیر گذار بوده است. در استانبول زمانی که برای تماشای فیلم «خانه دوست کجاست» رفتم اورا نمیشناختم و همچنین چندان شناختی از سینمای ایران نداشتم. من قرار بود تنها چند دقیقه از این فیلم را تماشا کنم اما تا پایان اثر نتوانستم از پرده سینما چشم بردارم. این فیلم شبیه فیلمهایی که تا آن زمان دیده بودم نبود. او موضوعی را انتخاب کرده بود که تاکنون مورد توجه فیلمساز دیگری قرار نگرفته و بکر بود. زمانی که فیلمهایی از کیارستمی را میبینید، گویی دریچه تازهای به روی شما باز میشود.
جیلان ادامه داد: من از همان زمان آثار کیارستمی را دنبال کردم و همه فیلمهای او را دوست دارم. ایران و ترکیه دارای فرهنگ مشترکی هستند و از این لحاظ نیز با آثار او همذات پنداری میکنم و دقیقا به همین دلیل شاید آثار او در اروپا دارای چنین تاثیری نباشند. کیارستمی نگاهی تازه به سینما دارد و همچنین روش فیلم ساختن را نیز دگرگون کرده و راههای تازه فیلمسازی را به سینماگران آموخته است.
کارگردان «نور زمستانی» با بیان اینکه برای من شکل و فرم فیلم از هستنه و موضوع مهمتر است، افزود: من پیش از هر چیز به فرم فکر کرده و سپس به سراغ موضوع میروم. من از فرم به جهت نزدیک شدن به کاراکتر استفاده میکنم. فیلمهای من پیش از آنکه دارای موضوعی مشخص باشند، در مورد کاراکترهای مختلف است. در ساخت هر فیلم تلاش میکنم تا از فیلمنامه فراتر رفته و فیلم را در فرآیند کارگردانی شکل دهم.
جیلان درباره کارکرد موسیقی در آثارش گفت: من هیچگاه درباره موسیقی فیلمها فکر نمیکنم و همواره در مرحله تدوین به سراغ آن میروم. ترجیح میدهم فیلمهایی که کارگردانی میکنم فاقد موسیقی باشند اما در نهایت هنگام پس تولید مجاب میشوم که از موسیقی در آنها استفاده کنم.
وی خاطرنشان کرد: من کارگردانان زیادی از ایران را میشناسم و برخی از آنها از دوستان من هستند. فیلم ساختن در تمام دنیا کار سختی بوده اما قابل انجام است، اما مهم این است که نتیجه نهایی دارای چه کیفیتی است. من سه فیلم اول کارنامهام را با هزینه شخصی ساختم و در تولید آنها هیچ کمکی از دیگران نگرفتم.
در این نشست هنرمندانی چون پارسا پیروزفر، مانی حقیقی، الناز شاکردوست، حامد کمیلی، مهرداد غفارزاده، لیلا بلوکات، مجید نوروزی، شبنم قربانی، مجید اسماعیلی و… حضور داشتند.
رویداد «شکوه سینما» با مدیریت مستانه مهاجر و حمایت کلور در حال برگزاری است.