عباس یاری و هوشنگ گلمکانی دو عضو قدیمی مجله در مطلبی مفصل به توضیح اتفاقات پرداخته اند: «با سپاس از همکاران و همراهان همیشگی «ماهنامه فیلم» که با شنیدن شایعهها و خبرهای نصفهنیمه درباره رویدادهای مجله اظهار تأسف و همدلی کردهاند، انتظارشان را هم برای شنیدن توضیحی شفاف در این زمینه، کاملا درک میکنیم و حقشان میدانیم.
واقعیت این است که تا همین چند ماه پیش، فکر نمیکردیم امتیاز نشریه هم که یک مجوز فرهنگی است و دارندهاش باید «شرایط» لازم را برای دریافت آن داشته باشد، مثل اموال منقول و غیرمنقول به ارث برسد؛ بهخصوص امتیاز نشریهای با نزدیک به چهل سال قدمت که نقش و جایگاه سه بنیانگذارش بر کسی پوشیده نیست.
در واقع ما سه نفر بنیانگذار مجله، حتی پیش از شروع انتشار «ماهنامه فیلم» همکاریمان را شروع کرده بودیم و هنگامی که تصمیم به انتشار مجله گرفتیم، در تقسیم کار بین خودمان، مسئولیت دریافت امتیاز به آقای مسعود مهرابی سپرده شد. ماهنامه «فیلم» این طور شکل نگرفت که چند سال پیش از آن کسی رفته باشد تقاضای امتیاز داده باشد و بعد که امتیاز را گرفت محلی و امکاناتی فراهم کند و کسانی را یک به یک فرابخواند و کمکم هسته مرکزی یک مجله را شکل بدهد. چنین شخصی میتواند ادعای مالکیت داشته باشد. اما «فیلم» این گونه شکل نگرفت و مسعود مهرابی هیچ گاه در فکر انتشار مجله سینمایی نبود و البته چند سال پیش از آن درخواست انتشار یک نشریه طنز و کاریکاتور به نام «عبید» را کرده بود. حتی در سه شماره اول مجله «فیلم» که یک گاهنامه راهنمای فیلم بود کمترین نقش را داشت و از شماره چهارم در تابستان سال ۶۲ مسئولیت قانونی را به عهده گرفت تا سال ۶۹ که سرانجام امتیاز مجله صادر شد. اما با مسامحه میپذیریم که انتشار «فیلم» همزمان توسط سه نفر آغاز شد که هر کدام وظیفهای را به عهده گرفتند.
پس از سالها انتشار مجله، به دلیل اختلافنظرهایی که در جمع وجود داشت، نیاز به تدوین مشارکتنامهای احساس شد که نقش و وظیفه هر یک از شرکا و شیوه اداره مجله و آینده آن را روشن کند. در بهار سال ۱۳۸۶ این مشارکتنامه زیر نظر همکار عزیز و دوست مشترکمان آقای جهانبخش نورایی که منتقد فیلم و در ضمن وکیل دادگستری و مشاور حقوقی است تنظیم شد و شخص ایشان به عنوان حَکَم و داور مرضیالطرفین در این مشارکتنامه تعیین شدند. در یکی از مواد این مشارکتنامه آمده که با مرگ یکی از سه نفر، مشارکت منحل میشود و در ماده دیگری تصریح شده که چنانچه آقای مهرابی به هر دلیلی قصد ادامه کار مطبوعاتی نداشته باشد و بخواهد امتیاز مجله را به شخص دیگری واگذار کند، اولویت با دو شریک دیگر – یاری و گلمکانی – است.
در مجموع، با توجه به شناختی که از سابقه پنجاهساله مطبوعاتی ما و پیشینه ماهنامه «فیلم» و روند انتشار آن و همچنین نقش و جایگاه هر یک از ما سه نفر در مطبوعات، سینما و کل جامعه فرهنگی وجود دارد تصور نمیکردیم که با مرگ هر یک از ما تردیدی برای ادامه کار وجود داشته باشد، و حتی اگر قانون چیز دیگری بگوید میتوان از تبصرهای استفاده کرد که حقوق افراد در موردی چنین روشن، رعایت شود. اما بعد معلوم شد قانون به این چیزها توجه ندارد و پس از مرگ مسعود مهرابی، با شتابی که وارثان به خرج دادند، امتیاز مجله بهسرعت به فرزندش پویا مهرابی منتقل شد؛ هرچند که به نظر میرسد مقدمات این انتقال شاید پیش از مرگ مسعود مهرابی آغاز شده بود. با این حال، ما برخوردی منفی با این روند نکردیم و از این انتقال استقبال کردیم. اما از همان آغاز، وارث محترم که سنی کمتر از عمر مجله دارد، بدون تجربه و شناخت از دنیای سینما و مطبوعات و روال کار تقریبا چهلساله مجله «فیلم»، قصد دخالت در مدیریت مجله را کرد و به توصیههای ما برای چند سال تجربهاندوزی و سپس گرفتن نقش موثر در مدیریت اعتنا نکرد. هر روز که به دفتر مجله میرفتیم، میدیدیم کارکنان دفتر، حکایتها از برخورد نامتعارف او دارند. چند جلسهای هم که برای توضیح و توجیه و رفع مشکل داشتیم، بیفایده بود.
تیر خلاص در اواخر تدارک انتشار شماره ۵۸۱ زده شد. همچنان که همه میدانند سالهاست در پایان هر دوره جشنواره فجر از نویسندگان و منتقدان مجله برای انتخاب برگزیدههایشان، نظرخواهی میکنیم. این نظرخواهی هم متکی به سابقه نویسندگان و شناخته بودن نام و نگاهشان برای خوانندگان است. آقای پویا مهرابی هم مایل به شرکت در این نظرخواهی بود. هر چه توضیح دادیم که این نظرخواهی همیشه از کسانی انجام میشود که سابقهای در نقد و ادبیات سینمایی دارند و کسی شما را در این عرصه به یاد نمیآورد، بیفایده بود. گفتیم علاوه بر سنت جهانی این گونه نظرخواهیها، در مجله فیلم هم نویسندگان پس از این که چند سال از نوشتنشان میگذشت مجاز به شرکت در این نظرخواهیها میشدند و پدرت بیش از همه اصرار بر این قاعده و روال داشت.
بیفایده بود و همچنان اصرار کرد، با این استدلال که: «من مدیر مسئولم.» و هر چه میگفتیم این نظرخواهی از منتقدان و نویسندگان است نه از مدیران مسئول، اصرار ادامه پیدا کرد. پس از سه روز کشمکش و تلاش نامبرده برای وارد کردن نظرهایش به فهرست برگزیدگان، و مقاومت ما، پویا مهرابی در حضور تعدادی از همکاران در اتاق صفحهبندی فرمان به اخراج گلمکانی و یاری و شجریکهن داد!
از شرح جزییات بامزه ماجرا میگذریم. پس از دو سه روز، سرانجام با وساطت یکی از همکاران، او رضایت داد که مجله بدون ورود به نظرخواهی منتشر شود، اما به عنوان آخرین شماره. ما با توجه به شناختی که از نامبرده پیدا کردهایم، ادامه همکاری را مطلقا ناممکن میدانیم و او هم بر این تصور است که با در دست داشتن امتیاز انتشار ماهنامه «فیلم»، بدون توجه به حقوق معنوی دو شریک دیگر و سایر نویسندگان مجله مالک مطلق آن است و میتواند شخصا دربارهاش تصمیم بگیرد. همان طوری که قانون، عنوان «فیلم» را متعلق به وارث مسعود مهرابی دانسته، منتظر میمانیم تا همان قانون درباره حقوق معنوی تاریخ «فیلم» برای دو شریک و بنیانگذار دیگرش تصمیم بگیرد.
بی هیچ تردیدی ما در میراث «فیلم» سهیم هستیم و در ادامه راه، «فیلم» هم جایی است که ما و نویسندگان آشنای مجله حضور داریم؛ حتی اگر قانون، این اسم را متعلق به دیگری بداند و ما با عنوان دیگری کارمان را ادامه بدهیم. فرصت برای تدارک شماره نوروز که از دست رفته، اما شماره بعدی مجله با نامی دیگر، اردیبهشت آینده با حضور فیلمیها منتشر میشود.. و – گفتیم و بارها تکرار کردیم که – کشتی به راهش ادامه میدهد.»
بیانیه پویا مهرابی درباره اختلاف های مجله فیلم
پویا مهرابی وارث مسعود مهرابی صاحب امتیاز مجله فیلم درباره اختلاف های این رسانه بیانیه ای صادر کرد.
متن بیانیه وی بدین شرح است: «خوانندگان و همراهان همیشگی ماهنامه «فیلم» که طی روزهای اخیر نگران قدیمیترین نشریه سینمایی کشور بوده و هستید اعلام میدارم که در زمان حیات پدرم اختلافاتی بین آقایان مسعود مهرابی، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری وجود داشت که متاسفانه ادامهدار نیز بوده و در روزهای پایانی حیات پدرم به اوج رسید و همان زمان آقایان یاری و گلمکانی تصمیم به جدایی گرفته بودند و در نتیجه پیگیر درخواست مجوز ماهنامه از وزارت ارشاد شدند.
اختلافات طی سالهای همکاری به حدی بود که قبلا نیز آقای گلمکانی (حدود هفت سال قبل) درخواست مجوز ماهنامه داده بودند اما به مشورت برخی بزرگان، آن را پیگیری نکرند. تنها دو هفته پس از فوت مسعود مهرابی، در تاریخ ۲۶ شهریور ماه درخواست آقای گلمکانی در سامانه وزارت ارشاد ثبت رسمی شد که با توجه به زمانبر بودن مراحل نشان میدهد که این اقدام از گذشته در حال پیگیری بوده است.
البته دو هفته پس از فوت پدر، خبر درخواست مجوز آقای گلمکانی در رسانهها منتشر شد که ایشان همان زمان در صفحه اینستاگرام خود اعلام کردند: “به همراهان همیشگیمان اطمینان میدهم تا جایی که به جمع ما و شخص بنده مربوط میشود، مجله «فیلم» ادامه دارد.”
از طرفی دیگر تنها دو روز پس از فوت پدرم با وجود عزادار بودن ما، آقایان یاری و گلمکانی از طرق مختلف به من فشار آوردند که امتیاز ماهنامه را به آنها منتقل کنم که قطعا با مخالفت اینجانب و خانوادهام روبهرو شد.
ایشان در شش ماه گذشته منتظر صدور مجوز ماهنامه جدید خود بودند و در هفتههای گذشته نیز با نزدیک شدن موعد دریافت امتیاز جدید، فشارها را به اشکال مختلف بر من افزودند تا یا امتیاز را منتقل کنم یا آن را به آنها بفروشم که این پیشنهاد را همان گونه که وصیت پدر بود، قطعا پذیرفته نشد.
در ضمن با توجه به مشارکتنامهای که بین پدرم با آقایان یاری و گلمکانی امضا شده است بعد از فوت یکی از سه نفر، شراکت تمام و تمام حقوق و امتیاز ماهنامه فیلم همچون سالهای گذشته متعلق به مسعود مهرابی خواهد بود و آقایان با علم به این موضوع اقدام به انعقاد قرار داد کرده بودند.
بعد از فوت پدر، برای این که اخلالی در نظم و توالی انتشار ماهنامه پیش نیاید با آقایان یاری و گلمکانی مطرح کردم که به انتشار ماهنامه همچون گذشته ادامه دهیم و به مرور قرارداد جدید همکاری بین خودمان بنویسیم اما طی شش ماه گذشته آقایان به بهانههای مختلف یا خواستار انتقال امتیاز یا فروش آن شدند.
ظاهرا سه روز پیش موفق به دریافت مجوز ماهنامهی جدید شدند و از آن به عنوان اهرم فشار علیه اینجانب استفاده کردند. متاسفانه این جدایی به من و تصمیم من یا حتی وصیت شخص پدر بستگی نداشت و دیر یا زود با صدور مجوز جدید؛ آقایان یاری و گلمکانی ماهنامه را ترک میکردند.
اینجانب هیچ شخصی را تحت فشار برای خروج از ماهنامه قرار ندادم و آنان خبر جدایی خود را در فضای مجازی منتشر کردند. برای آقایان یاری و گلمکانی به عنوان پیشکسوت احترام زیادی قائل هستم به ویژه اینکه سالها در کنار پدرم فعالیت داشتند.
حتی هم اکنون با تلاش عدهای از بزرگان و دوستان، در حال تهیه و تنظیم تفاهم نامهای با آقایان یاری و گلمکانی هستیم که ماهنامه بدون وقفه به راه خود ادامه دهد.
پویا مهرابی»