«خط ویژه»ای مستقیم تا برج میلاد/خلافکاران دوست داشتنی/ نگاه نویسندگان «٣١نما» به فیلم «خط ویژه»
هما گویا (سی و یک نما)– روزهایی که به بهانه جشنواره فیلم فجر وبرای دیدن فیلم های حاضر در بخش مسابقه جشنواره به برج میلاد می رفتم، با خودم فکر می کردم که این مکان بسیار مرتفع جای مناسبی برای دیدن فیلم های امسال جشنواره نیست چرا که فیلم ها انقدر درام، ناامید کننده، تلخ و عمدتا بی پایان بود که اگر کورسوئی از افسردگی در وجود آدمها وجود داشت همانها وسوسه پرواز از برج میلاد حتا بدون «کلاشینکف» را پیدا می کردند. بخصوص قشر بلاتکلیف رسانه ای که دلشان پر است این روزها از روزگار.
اما در همان روزهای ابتدایی فیلمی در میان فیلمها بود که همه به اتفاق عقیده داشتند، حالمان را خوب کرده است و چه آن منتقد روشنفکر، چه اصحاب رسانه و هنر دوستش داشتند. مسعود فراستی هم در رابطه با این فیلم خیلی حالش بد نشد. فیلمی با عنوان «خط ویژه« کاری از «مصطفی کیایی» جوان که مهم تر از هر چیز قصه پردازی را می شناسد، چه در «بعد از ظهر سگی سگی»، چه در «ضد گلوله» و حالا در «خط ویژه» ای که در کنار «شیار 143 » محبوب و منتخب مردم در جشنواره ی فجر سی و دوم شده است و این روزها هم در اکران نوروزی قرار گرفته.
«خط ویژه» به قول مری پاپینز شربت تلخی است که با شیرینی می توان آن را خورد. داستان اصلن شیرین نیست و حتا پایان شیرینی هم ندارد و تمام حلاوت آن در همین است که تلخی را که نشات گرفته از واقعیت جامعه است بدون شعار و بزرگ نمائی به قصه ای دلچسب بدل کرده است. در قصه «خط ویژه» خلافکار حقیقی نداریم بلکه خلاف ها حقوقی است و در حقیقت زندگی چند جوان درگیر روزمرگی است و بس. و نکته ظریف قصه اینکه خلافکار واقعی، قهرمان آخر قصه «خط ویژه» است که حقیقی است و حقوقی نیست و قصر هم در میرود و تازه خرده پائی است در مهره های فساد اقتصادی کلانی که گریبانمان را گرفته است. اوج شاهکار نیز سکانس پایانی است که تصویر هشت جوان قصه ما که به عنوان متهم اقتصادی عکسشان در روزنامه اصلاح طلبی چون «شرق» تیتر یک شده است و خلافکار واقعی به آن نظر می اندازد.
ویژگی دیگر این فیلم در این است که هیچ یک از پرسوناژها شخصیت محوری نیستند و هر کدام جایگاهی در فیلم دارند که کاملن تعریف شده است و نه از شخصیت ها به راحتی گذشته و نه روی آنها زوم شده است و گر چه «میلاد کی مرام» به شایستگی برای ایفای نقش در این فیلم دیپلم افتخار گرفت اما هر یک از بازیگران مرد «خط ویژه» استحقاق دیده شدن در انتخاب داوران فیلم فجر را داشتند و مصطفی زمانی با گریم و کارآکتری متفاوت با همه نقش هایش بخوبی در این فیلم ظاهر شده است، محسن کیایی برادر کارگردان با بازی شیرینش و هومن سیدی که اصولن بازیگر خوبی است و حتی سام قریبیان که از عهده نقش متفاوتش برآمده است.
می خواستم خلاصه ای از داستان بگویم اما به همین بسنده می کنم که «خط ویژه« قصه ی چند جوان است که زندگیشان بر سر یک اتفاق به هم گره می خورد و...
فیلم با تیتراژ و موسیقی بسیار خوب شروع و تا پایان مخاطب را همراه نگه می دارد. پیشنهاد می کنم برای اینکه کمی حالتان و حال سینمای این روزها بهتر شود، دیدن آن را از دست ندهید .ما هم دوباره دیدنش را از دست نخواهیم داد.
==================
فیلمی که تکلیف اش با خودش و تماشاگرش مشخص است/ نگاه نویسندگان «٣١نما» به فیلم «خط ویژه»
مدیسا مهراب پور (سی و یک نما)- خط ویژه آخرین ساخته ی مصطفی کیایی از معدود آثار خوب یا دست کم قابل دیدن جشنواره ی فجر امسال و به احتمال قریب به یقین سال سینمایی در پیش رو است. فیلمی که تکلیف اش با خودش و تماشاگرش مشخص شده و سر راست می باشد و می داند چه می خواهد و فراتر از آنچه که در پی اش است قدم بر نمی دارد. این مهمترین ویژگی خط ویژه است که باعث می شود بسیار بیشتر از دیگر آثار روی پرده چون طبقه ی هساث! کمال تبریزی و یا دو ساعت بعد مهرآباد مهرداد فرید بتواند دل مخاطب را به دست بیاورد.
فیلم درباره ی زوج جوانی است که تصمیم دارند به کمک یک هکر، دست به یک اخلال گری بزرگ بانکی بزنند. کاوه که به دلیل هک کردن سایت سازمان سنجش به زندان افتاده است- اتفاقی که نشان از خلاقیت و استعداد بالای او در زمینه ی کارهای سایبری دارد- برای چند روز به مرخصی می آید . آنها نقشه شان را برای او شرح می دهند. قضیه از این قرار است: ده میلیارد تومان پول که می باید از حساب یکی از آدمهای کله گنده ای که روابط قوی ای دارند( محتشم) –دقیقا اصطلاحی که خود فیلم درباره ی وی به کار می برد.- به حساب دیگرش منتقل شود. ده میلیارد تومانی که به ناحق و با رانت خواری و وامی غیر قانونی به دست آمده و حالا کاوه باید با حک کردن شبکه ی شتاب این پول را در هنگام انتقال ، به حساب های دیگری از جمله حساب فریدون منتقل کند.... نقشه درست و کامل به نظر می رسد. آنها فکر همه جایش را کرده اند و گویی مو لای درز اش نمی رود. کاوه هم چاره ای جز قبول کردن ندارد...بازی شروع می شود ، دریغ از اینکه آنها محتشم را دست کم گرفته اند و نمی دانند که با چه هیولای بیرحم و خبیثی!!! طرف هستند.
آنطرف ماجرا هم دو جوان ساده و ورشکسته قرار دارند که چکشان در همان روز انتقال پول باید پاس شود ولی آه در بساط ندارند و در به در به دنبال جلب نظر طلبکارشان هستند تا به آنها کمی وقت دهد. اما طلبکار سمج تر از این حرف هاست . او برای پاس کردن چک اش به بانک می رود و آن دو جوان در حالیکه مستاصل و نا امید از همه جا و همه کس، جلوی در بانک نشسته اند و در انتظارند چک برگشتی و مکافات اش هستند، معجزه اتفاق می افتد! طلبکار با کیفی پر پول و چکی پاس شده از بانک بیرون می آید...گره ی اول داستان که پایه اش به خوبی ریخته شده است در اینجا افکنده می شود: در اثر یک اشتباه کوچک ده میلیارد تومان به حساب مشترک آن دو واریز شده !
این به تنهایی می تواند داستانی جذاب برای یک فیلم سرگرم کننده باشد. اما آنچه خط ویژه را به تلاشی فراتر از یک فیلم متوسط اکشن تبدیل می کند، داستانک های فرعی ای است که از همان ابتدا سرنخ هایی از آنها به مخاطب می دهد و رفته رفته آن ها را تا انتهای فیلم بسط می دهد.(در واقع در یک نظام منسجم شبه ارسطویی و بر اساس منطق روایی چنین نظامی، این داستانک ها در نهایت به هم پیوند می خورند و سرنوشت نهایی شخصیت ها را رقم می زند) و همچنین رگه های طنزی هم که در خلال داستان هیجان انگیز خود به وجود آورده عامل دیگر این فراروی می شود. همین طنز شیرین و استاندارد فیلم است که ایرادات فیلمنامه را به خوبی می پوشاند و مخاطب را تا لحظه ی آخر پای فیلم می نشاند. مهمترین عنصری هم که بانی طنز اثر است، کاوه می باشد...کاوه ای که سادگی و زرنگی را همزمان با هم دارد...سمجی و بی تفاوتی را هم...و به دلیل انتخاب های اشتباهش میان اینها، موقعیت های کمیک خط ویژه را به اوج می رساند.
آنچه تا به اینجا شرح اش رفت تنها مقدمه ای بر فیلم بود. درگیری اصلی اولیه را نشان می داد و دلیلی که سبب به وجود آمدن همه ی حوادث متنوعی می شود که مخاطب را همراه با سه کاراکتر اصلی فیلم یعنی فریدون کاوه و ... به دل اجتماع می برد و با مشکلات مختلفی که جوانان از هر طبقه و با هر تفکری درگیر آنها هستند، آشنا می سازد. نکته ی مهم اش اینجاست که سعی نمی کند همذات پنداری مخاطب ر از طریق برانگیختن احساسات او، دلسوزی و همدردی اش به دست بیاورد. (فاجعه ای که گویا گریبانگیر سینمای جهان نیز شده و برنده ی اسکار اش هم (دوازده سال بردگی) با چنین ترفندی کثیر اعضای آکادمی را فریب می دهد و جایزه را از آن خود می کند! ) خط ویژه دست مخاطب را باز می گذارد . به او همانقدر از مظلومیت و ناچاری جوانان اش را نشان می دهد که پستی ها و شرارت هایشان را و همین مسئله باعث می شود تا حس دلسوزی در تماشاگر از میان برود و بی پرده با خود این افراد رو در رو شود.
خط ویژه موفقیت اش را از داستان جذاب و پر ماجرایش می گیرد. مصطفی کیایی در همان ابتدا داستانش را با شور و هیجان زیادی به تصویر می کشد و مخاطب را روی صندلی میخکوب می کند و با وجود ضعف در فیلمنامه باز هم موفق می شود تا پایان کار او را همینطور هیجانزده و مشتاق و البته میخکوب بر صندلی جلو بیاورد. این همان مهمترین چیزی ست که سینما ی ایران فراموش اش کرده: تنها شروع خوب مهم نیست چه بسا که پایان باید از آغاز هم با شکوه تر باشد. اتفاقی که اینجا در خط ویژه می افتد.
==================
سینمایی ترین فیلم سینمای ایران/ نگاه نویسندگان «٣١نما» به فیلم «خط ویژه»
حسام حاجی پور (سی و یک نما)- «خط ویژه» قبل از اینکه یک فیلم درجه یک باشد، محصول یک گروه جوان و پرانرژی است. مصطفی کیایی با فیلم قصه گویش، یک بار دیگر اهمیت داستان گویی که رکن اصلی سینماست را، هم به مخاطبان و هم به دیگر سینماگران سینمای این روزهای ایران یادآوری می کند. «خط ویژه» یکی از کمیاب ترین فیلم های این روزهای سینمای ماست. فیلمی که از همان تیتراژ خلاقانه ابتدایی اش و با موسیقی پرانرژی اش، حال آدم را خوب می کند.
«خط ویژه» هم در شهر تهران و در همان خانه هایی که در تک تک فیلم ها آنها را می بینیم قصه اش را تعریف می کند. اما نکته مهم اینجاست که «قصه» تعریف می کند. کاری که تقریبا در سینمای ایران در حال منقرض شدن است. کیایی در فیلم جدیدش با برداشتن گام هایی چندین برابر جلوتر از آثار قبلی اش، دست بر روی قصه ای پرشخصیت و پرجزئیات تر گذاشته. درحالی که تصویر آدم های شهر در فیلم های این روزها و سال های سینما ما فضایی غم زده و پر از جدایی به خودش گرفته، کیایی با «خط ویژه» و قصه پرکشش آن، به بهترین شکل پلی برقرار می کند بین آدم هایی که اصلا یکدیگر را نمیشناسند. گروهی از آدم های آس و پاسی که می خواهند، هم پولدار شوند و هم تاب تحمل گذاشتن پول بقیه مردم را در جیب خودشان پیدا نمی کنند. با هوشمندی، قصه در هیچ بخشی از خط اصلی اش خارج نمی شود و بار کمدی اش همان مقدار که باید باشد، در فیلم جریان دارد و در هیچ جا از خط لودگی عبور نمی کند. به گفته کیایی سوژه اصلی فیلم اش، اتفاقات واقعی زندگی و دنیای پیرامونش شکل گرفته. از دغدغه شخصی اش. این همان برگ برنده او و فیلم اش است.
بالاخره باید فرقی باشد بین شخصی که جسارت به خرج می دهد و با شخصیت های زیاد، قصه ای پرکشش و پرجزئیات را با میزانسن های فوق العاده در این شهر شلوغ مقابل دوربین می برد با کسانی که این روزها در سینما، حتی به خودشان اجازه نمی دهند که یک قصهی حتی یک خطی برای فیلم شان تعریف کنند. «خط ویژه» قصه دارد؛ در آن مدام اتفاقات جدیدی رخ می دهد و از همه مهم تر نقطه شروع و پایان درستی دارد. باید خوشحال بود، که بالاخره نسلی جدید و با مختصات فکری تازه، در سینمای ما در حال رشد کردن است و در هر شرایطی که باشد به نفس کشیدن اش ادامه می دهد. سال گذشته با «تنهای تنهای تنها» احسان عبدی پور سینما یک جهان فکری تازه و درجه یک را تجربه کرد و امسال با «خط ویژه» مصطفی کیایی. نسلی که فیلم هایشان نه تله تئاتر است و نه نمایش رادیویی. خالقانی که فیلم هایشان، سینماست.
==================
حوصله تان را سر نمیبَرَد!/ مصطفی کیایی را دیگر نمیتوان جدی نگرفت/ گزیده نظر منتقدان درباره فیلم «خط ویژه»
سی و یک نما- «خط ویژه» در زمان اولین نمایش اش در جشنواره فجر، نظرات مختلفی را برانگیخت که در ادامه می توانید گزیده ای از نظر منتقدان را به اضافه نظر رسول صدرعاملی کارگردان سینما، درباره این فیلم بخوانید.
رسول صدرعاملی (کارگردان)- این فیلم یک فیلم بسیار شسته و رفته ای است که با اینکه من کارگردان این کار را هم از قبل نمی شناختم ولی کار او را در این فیلم پسندیدم. به نظرم در خط ویژه فیلم اجتماعی منتقدانه به شرایط اجتماعی را دیدم که بدون اینکه شعاری شود و فضای نقد نسبت به قصه غالب شود خیلی خوب حرفش را زده بود و داستانش را تعریف کرده بود و تاثیرش را روی تماشاگر می گذاشت. قطعا کارگردان این فیلم آینده درخشانی خواهد داشت.
رضا درستکار- گاهی اوقات نگاه منتقدانه ما باعث تلخی اوقات برخی افراد می شود اما در این شرایط که سینما تبدیل به سینمای محفلی شده و از تکاپو افتاده فیلمی همچون خط ویژه با میزانسن های خوب و بازی های خوب بازیگرانش قادر به آشتی دادن سینما با مخاطبان است.
امیر پوریا (مجله ٢٤)- «خط ویژه» اغلب اوقات، اندازهی ایده اش را رعایت می کند و به عنوان مثال در پایان که می خواهد نوعی «شور حاصل از خشم» نسبت به بی عدالتی اجتماعی در بیننده برانگیزد، بعد از مکث کوتاهی روی ایده ی جذاب عکس های جوانان طفلکی فیلم که در روزنامه به عنوان مفسدان اقتصادی معرفی شده اند، مفسد اصلی یعنی محتشم رانت خوار را روزنامه به دست و لبخند زنان نشان می دهد و بدون کش دادن این مجازات وارونه، روی حرکت ماشین او و رسیدن به هلی شاتی که شرایط را به همه این شهر و جامعه تعمیم می دهد، زخمه خشمگین گیتار الکتریک ترانه پایانی رضا یزدانی، با شعر یغما گلروئی و عبارت کلیدی «حسابم رسیده س، حسابم پره» را سوار می کند و تمام.
محسن آزرم- شاید اگر «خط ویژه» کمدی کاملی بود و لحنش گاه و بیگاه دچار تغییر نمیشد و شخصیتهایش گاه و بیگاه در نقش مصلح اجتماعی ظاهر نمیشدند فیلم مفرّحتر از این میشد؛ هرچند همین حالا چند شوخی خوب دارد ولی فیلمهای کمدی کامل به شوخیهایی بیشتر از چند تا نیاز دارند. نتیجهی کار؟ حوصله را سر نمیبَرَد.
مهدی انصاری (فارس)- در «خط ویژه» شاهد گناه و گناه تر هستیم. برخی اشتباهات تنها نگریسته می شوند و برخی دیگر کمتر ایراد دارند. اگر یک ویژه خوار وام بگیرد اشتباه تر است از وقتی که چندین نفر از وام او(که در واقع سپرده های مردمی است) دزدی کنند. آیا با این نگاه امنیت اقتصادی بر هم نمی خورد؟ آیا این وضعیت مانند وقتی نیست که از فردی زورگیری شود و او به همراه دیگر دوستانش به سراغ زورگیران بروند تا آنها را از بین ببرند؟ با این منطق جامعه از ثبات برخوردار می شود؟ آیا این دلیل مناسبی برای توجیه کم کاری مجریان قانون است؟
فاطمه داودی (سینما انقلاب)- اشارهی نغز کارگردان در جایجای فیلم، مبنی بر اینکه با این پول (که در مقابل اختلاسهای صورتگرفته بسیار ناچیز است) میتوان زندگی بخش بزرگی از مردم جامعه را سامان بخشید و به این ترتیب از آسیبهای اجتماعی کاست، تلنگر لطیفی به مسئولان میزند؛ درحالیکه انساندوستی شخصیتهای داستان و طنز پنهان در رفتارشان، زهر این انتقاد را میگیرد. در واقع، مخاطب اگرچه در تمام انتقادات سیاسی و اجتماعی با کارگردان همراه میشود و از او تأثیر میگیرد، اما با لبی خندان از سینما خارج میشود و این همان چیزی است که تا کنون جایش در عرصهی هنر ما خالی بوده است.
محمد پورصادقی (سینما فا)- «خط ویژه» هم در روزگار امروز می گذرد و شخصیت های خوب، بد و زشت امروزی را در دل داستان خود دارد. بزرگترین نکته ی منفی و ضربه زننده به فیلم، نداشتن منطق روایی قوی برای پیش بردن داستان است؛ خصوصا در مورد پیگیری ماجرا توسط پلیس فیلم که نویسنده ی محترم سنگ تمام می گذارد! وجود کشمکش ها و شخصیت های اضافی که در خدمت داستان نیستند نیز از دیگر عواملی است که خط ویژه را تنها در حد یک فیلم "متوسط رو به بالا" پیش می برد.
پوریا ذوالفقاری (مد و مه)- هدف فیلم¬ساز هم این است که تماشاگر را تا آخرین لحظه روی صندلی نگه دارد و برای رسیدن به این هدف، از همان مرحلهی انتخاب بازیگران تا شیوهی استفاده از موسیقی کم نگذاشته. در فیلم بازی خیرهکنندهای نمیبینیم. ولی همهی بازیگران در جای اصلی خود حضور درستی دارند و نقششان را در ماجرای جذاب فیلم بهدرستی ایفا میکنند. هرجا که فیلم خواسته مخاطب را بخنداند یا غافلگیر کند، به هدفش رسیده است. فقط کاش جاهایی به ضرورت قصه توجه بیشتری میشد و برای خنداندن تماشاگر به روشهایی مثل اصرار یکی از شخصیتها برای پیاده شدن از اتومبیل دزدی، آن هم درست در لحظهای که تحت تعقیباند، متوسل نمیشد. این صحنهها میخندانند ولی با موقعیت همخوانی ندارند و بعید است خود کیایی هم دوست داشته باشد قصهاش فدای چنین زیادهرویهایی شود.
علی جریان (سی نت)- به نظرم کیایی داستان را «شتاب زده» و «شعار زده» به پایان می رساند، گره گشایی پایان فیلم (به خصوص در صحنه پل هوایی) خوب از آب در نمی آید و به نظرم کارکرد مد نظر فیلمساز محقق نشده است. گرچه از کیاییِ فیلمنامه نویس توقع پایان ظریف تری را داشتم، اما از هوش کیاییِ کارگردان در ترکیب بندی ها و میزانسن ها لذت بردم (به خصوص در صحنه ساختمان نیمه کاره).
آوینی فیلم- مهم ترین جمله ای که کیایی سعی کرده است آن را مکررا اعلام کند این است که هدف سارقان اصلی که زوج زمانی و توسلی تشکیل می دهند فرار از کشور است.
این مفهوم بارها در فیلم نشان داده شد و در پایان نیز به این که دست وپا زدن در این کشور با همه ناحقی های موجود فایده ای نداشته و باید از کشور خارج شد!... همه نقاط قوت و ضعف «خط ویژه» فیلمی فانتزی را رقم زده است زیرا نمایش برخی سکانس ها توهینی برای شخصیت مردم تلقی می شود که اگر کیایی با ریتم فانتزی این فیلم را پیش نبرده بود حتما در نظر مخاطبان نیز فیلمی توهین آمیز تلقی میشد.
محسن آزاددل (سی نت)- مصطفی کیایی را دیگر نمیتوان جدی نگرفت.او حالا یک کارگردان صاحب سبک و با هوش است که می توان به آینده اش امیدوار بود."خط ویژه" بهترین فیلم کیایی است و کاملترین فیلم او نیست، احتمالا این جمله را تا چند فیلم بعدش خواهیم شنید و خواهیم گفت چرا که او با هر فیلم یک گام رو به جلو برمیدارد.او در «خط ویژه: یک فیلمنامه کاملا شسته رفته را کار کرده که موقعیت های طنزش به موقع است، تعلیق هایش به جا و کنایه های سیاسیش هم به موقع می زند.
==================
نقل قول های عوامل فیلم «خط ویژه»
سی و یک نما- در ادامه، مجموعه گردآوری شده توسط «٣١نما» را از صحبت های عوامل فیلم در نشست مطبوعاتی و گفت و گو با بولتن جشنواره فجر، می خوانید.
مصطفی کیایی (کارگردان)- کلیت فیلم یکدستی خاص داشت و از همان ابتدا سعی کردیم فیلم و فیلمنامه به سمت رئال برود اما در کلان قضیه یک فانتزی مستمر در آن وجود داشت. تمام تلاش خود را کردیم تا اکشن، ریتم و اتفاقاتی که در فیلم می افتد رعایت شده و فیلم یکدست باشد.
در ذهن من ماجرای این فیلم از یک اتفاق ساده شروع شد وقتی که برای گرفتن یک وام ازدواج ۵ میلیون تومانی به بانک رفته بودم مدارک بسیاری را از من خواستند که انگار می خواهم وام ۲ میلیاردی بگیرم در حالی که این مدارک را از کسانی که وام میلیاردی می خواهند بگیرند درخواست نمی کنند، فکر کردم که این موضوع شاید بتواند موضوع خوبی برای فیلم باشد چرا که دغدغه دریافت وام های کوچک توسط جوانان و مشکلات دریافت آن و گرفتن وامهای بزرگ توسط افرادی خاص دغدغه امروز جوانان این مملکت است.
من سعی کردم بر اساس واقعیت ها فیلم بسازم دوستانی که می گویند در این فیلم به مردم بی حرمتی شده باید بگویم که من در دو دیالوگ در فیلم به اصل داستان اشاره کردم. به عنوان مثال در دیالوگی یکی از کاراکترهای فیلم می گوید پولی که در بانکها است برای مردم بوده و ما داریم این پول را به مردم بر می گردانیم. ما در این فیلم می گوییم این پولی که به راحتی در دست یک سری از آدمها می گردد به راحتی می تواند مشکلات اقتصادی آدمهای بسیاری را برطرف کند. خط ویژه یک فیلم سیاسی نیست و هر آدم عدالت خواهی بدنبال آن است که رانت و تبعیض از کشورش دور شود.
منصور لشگری قوچانی (تهیه کننده)- این فیلم از نظر من تلخ نیست تمام قهرمانان داستان خوب نشان داده شده اند و شخصیت های منفی بد نشان داده شده اند. از نظر من در این فیلم هیچ ناامیدی نشان داده نشده است هر چند این قصه تلخ است اما امیدوارم با تماشای این فیلم رانت خواری نیز کمتر شود و هدف ما همین است.
فکر می کنم در این فیلم امید به خوبی نشان داده شد. قشنگ ترین روز تهران در این فیلم به نمایش درآمد، اگر قرار بود فیلم تلخ و ناامید کننده باشد رنگ و تصاویر به گونه دیگری بود. گرچه فیلم قصه تلخی دارد اما جامعه را به سوی امید پیش می برد. در این فیلم یک معضل اجتماعی را نشان دادیم هدفمان این است که این مسئله حل شود و به آن امید داریم.
هیچ بانکی اسپانسر ما نبود و به سختی لوکیشن برای برخی از سکانس هایمان پیدا می کردیم . پیام فیلم خط ویژه به هیچ عنوان قانونگریزی نبود و ما پایبندی به قانون را آموزش دادیم.
مصطفی زمانی (بازیگر)- نمی توانیم اسم شخصیت های «خط ویژه» را قهرمان بگذاریم. اینها کاراکترهایی هستند که دارند قصه را پیش می برند. «خط ویژه» داستانی اجتماعی است درباره دغدغه های روز جامعه که ممکن است هر کدام از ما هرروز از کنارش بگذریم یا درباره اش صحبت کنیم.
میلاد کی مرام (بازیگر)- نباید خودمان را گول بزنیم زیرا چنین موضوعاتی در جامعه ما بسیار است و باید با فیلم معضلات اجتماعی را نشان دهیم و امیدوارم در دولت تدبیر و امید دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم . این یک فیلم قصه محور است و هر چیزی که در فیلم نمایش داده شد حاصل همکاری تمام افراد گروه است.
هانیه توسلی (بازیگر)- انتخابم برای هر کاری اول فیلمنامه است، فیلمنامه را خواندم و از آن خوشم آمد. از جاه طلبی نقشی که پیشنهاد شده بود خوشم آمد و و جذابیت این مسئله باعث شد قبول کنم در آن بازی کنم. «خط ویژه» موقعیت های طنزدارد. فکر می کنم زندگی روزمره همه ما هم موقعیت طنز دارد ولی «خط ویژه»یک فیلم اجتماعی است که موقعیت طنز درآن نهفته است،خوشبختانه گروه خوبی بود و مطمئن هستم که اگر گروه خوب باشد انرژی به کار هم منتقل می شود،فضا انقدر خوب بود که بعد از اتمام کارغصه خوریم که چرا فیلم اینقدر زود تمام شد و همدیگر را نمی بینیم.مصطفی کیایی هم کارگردانی است که لحظه را خوب می شناشد و دقیقا می داند چه می خواهد.
من قبلا با مصطفی زمانی در فیلم «کیفر»بازی کردم ودر این فیلم زن و شوهر هستیم.مصطفی بازیگر خوبی است،نگاه و لحن خوبی دارد ،بقیه بازیگر ها هم همینطور،سام قریبیان،میترا حجار،میلاد کی مرام،هومن سیدی،پریناز ایزد یار بسیارخوب از عهده نقش هایشان برآمده اند و کنار هم لحظات خوبی را پشت سر می گذاریم.
محسن کیایی (بازیگر)-بین بازیگرانی که در این فیلم حضور داشتند، کم سابقه ترین عضو گروه بودم. همیشه هانیه توسلی و مصطفی زمانی را روی پرده دیده بودم. به هرحال آنها جایگاه خاصی در سینما داشتند. برای همین هم خیلی با ترس وارد فیلم شدم. فکر می کردم اینها همگی حرفه ای هستند و شاید به من بهایی ندهند اما خیلی راحت کنار این بچه ها پذیرفته شدم.
سام قریبیان (بازیگر)- علت حضور من در این فیلم سناریوی خوب و بازیگران حرفه ای است. متاسفانه نوع نقش من در این فیلم سینمایی به گونه ای بود که با گروه بازیگران این فیلم کمتر روبرو شدم و از این مسئله افسوس می خورم. من بازیگر نیستم و فقط شیطنت می کنم و پا در کفش دیگران می برم. یک قریبیان بازیگر، برای سینمای ایران کافی است اما در این فیلم با توجه به خوب بودن همه شرایط، کم هوش بودم اگر بازی در خط ویژه را نمی پذیرفتم.
میترا حجار (بازیگر)- کیایی کارگردان بسیار خوب و با استعدادی است که امیدوارم برای دیگر دوستان بازیگرم هم فرصت کار کردن با او پیش بیاید. معمولا در سینمای ایران یک سال پس از بازی در یک فیلم باید به دنبال دستمزد خود بدویم اما آقای لشکری به دنبال ما می دوید تا چک هایمان را بدهد.
هومن سیدی (بازیگر)- پس از چند سال فرصتی پیش آمد که هنگام نمایش اثری که در آن بازی کرده ام از خجالت در صندلی فرو نروم.
پریناز ایزدیار (بازیگر)- این فیلم یک گروه فوق العاده داشت و امیدوارم بار دیگر فرصت همکاری با این گروه و گروه هایی این چنینی پیش بیاید و مردم این کار را دوست داشته باشند.
رضا یزدانی (خواننده تیتراژ پایانی فیلم)- با توجه شناختی که از کیایی داشتم می دانستم که کار حرفه ای است و به این دلیل خوشحالم که در خط ویژه حضور داشتم.من بیشترین تیتراژها را درسینما خوانده ام. تعداد نه هایی برای خواندن تیتراژ در سینما می گویم خیلی بیشتر از آره است. کارگردان و تهیه کننده این فیلم سینمایی خیلی حرفه ای عمل کردند به گونه ای که من تنها این برخورد را در فیلمهای کیمیایی شاهد هستم. آنها در هنگام تولید از من دعوت کردند تا فیلمنامه را بخوانم من نیز بعد از مطالعه آن را برای یغما گلرویی فرستادم تا ترانه مناسب با فیلم بگوید.
==================
شما نجنگیدین و بردین، ما جنگیدیم و باختیم.../ دانلود موسیقی تیتراژ ابتدایی «خط ویژه» با صدای سینا حجازی
سی و یک نما- تیتراژ ابتدایی فیلم «خط ویژه»، یکی از جذاب ترین بخش های فیلم است که در زمان نمایش آن در جشنواره فجر، تا آخر آن روز تعریف و توصیف آن بین اهالی رسانه در برج میلاد دهان به دهان می چرخید. موسیقی جذاب و شنیدنی این تیتراژ توسط سینا حجازی خوانده شده که البته پیش از ساخت «خط ویژه»، این تک آهنگ منتشر شده بود که در این فیلم هم از آن استفاده شده. در ادامه صحبت های سینا حجازی را در نشست مطبوعاتی این فیلم در جشنواره فجر می خوانید: «تیتراژ اولیه فیلم یک اثر قدیمی است. در دولت قبلی بارها فریاد زدیم که ما پول نداریم و عده زیادی مشغول خوردن مال مردم هستند و بالاخره این موضوع در یک فیلم به نمایش درآمد. باعث افتخار من است که در این فیلم بودم. چون آقای لشکری به صورت حرفه ای با این موضوع برخورد و حق مولف این ترانه را پرداخت کرد.»