کارگردانی که ژانر فیلم های تعلیق دار را به طور غریزی می شناخت و به نهایت کمال رسانید و قواعدی جدید بر آن افزود که کسانی که بعد از او آمدند مبجور بودند که به آنها پای بند باشند و اینگونه استاد مسلم تعلیق و سینمای دلهره آور اقتدار خودش را به رخ همه کسانی می کشد که می خواهند پا جای او بگذارند.
اگر آلفرد هیچکاک و فیلم هایش را از لیست فیلم های دلهره آور و تعلیق دار حذف کنیم چه چیزی باقی خواهد ماند؟ آیا می شود فهرستی تهیه کرد که فیلم های ژانر تعلیق به جز فیلم های استاد را در بر گرفته باشد؟ برای رسیدن به جواب این پرسش و تهیه آن فهرست، نیاز داریم پارامترهایی که برای این انتخاب لازم است را بیان کنیم و به طبع آن مولفه هایی که سینمای ژانر تریلرهای تعلیق داراست را بیان داریم.
مولفه ها و پارامترهای ژانر
بدون شک ساختن تریلر دلهره آور یکی از سخت ترین ژانرهای سینمایی است که از مرحله نوشتن تا مرحله تولید و مخصوصا پس از تولید (موسیقی، جلوههای ویژه و...)، روشهای قابل توجه تفکیک شدهای را میطلبد؛ روشهایی که باید ملغمهای از دانش دانشگاهی و تجربی و باور عامیانه مردم باشد تا بتواند جامعیت ساختار خود را حفظ کند.
تریلرهای این ژانر در برگیرنده خط روایی داستانی است که به طور آهسته و شمرده شمرده روایتش را بیان می کند و ریشه در فعالیت عمل واقعی دارد که باعث دشوارتر شدن موقعیت شخصیت اینگونه فیلم ها می شود شخصیت فیلم اینجا بین مخمصه ای لاینحل گیر می افتد از طرفی باید مواظب باشد که حضورش داستان را به سمت کمیک بودن و از طرفی در دام غلو آمیز بودن بیندازد و به جای ایجاد دلهره و اضطراب تدریجی در مخاطب و تماشاگر او را به خنده نیندازد و غلو آمیز بودن نیز باعث غیرواقعی بودن خط روایی داستان خواهد شد. در حالت کلی می توان برای اینگونه فیلم ها مولفه های زیر را برشمرد:
اول: "کاربرد روانشناختی فیلمنامه"، فیلمنامهای است که نویسنده بتواند تعلیق را به لحاظ مفهومی در دل داستان آن نهادینه کند. وقتی داستان بتواند چنین کششی را در خود لحاظ کند، جلوههای بصری با توجه به دقت فیلمنامه، خواهناخواه، نیاز خود را در شکل اجرا نشان خواهد داد. تم داستانی فیلمهای پردلهره میبایست پیرنگی روانشناختی داشته باشند چرا که مهمترین دلیل اثبات یک اثر ژانر وحشت، القای صحیح ترس در مخاطب است و این ترس به دست نمیآید مگر در اثر باور مخاطب به حقیقت داستان. اگر مخاطب به راحتی میتواند با فیلمهای موفق خارجی این ژانر نظیر «روانی» آلفرد هیچکاک، «درخشش» استنلی کوبریک یا «دیگران» آلخاندرو آمنابار ارتباط برقرار کند و یا موضوع غیرواقعی و شانتاژ شده طالع نحس و جنگیر را بپذیرد، بهدلیل درنظرگرفتن صحیح اسلوبهای روانشناختیای است که نویسنده با علم به آنها، داستان را از فیلتر روانشناسی شخصیت، موقعیت و محیط عبور میدهد.
دوم:القای صحیح مفهوم ترس: نویسنده در ژانر وحشت باید تعلیق را در لابهلای سوژه و سکانسهای خود تعریف کند. ژانر وحشت نیز به مانند ملودرام، نیاز به آن دارد که داستانش از سوی مخاطب باورپذیر جلوه کند بهگونهای که مخاطب احساس نکند با فیلمی تخیلی سروکار دارد که گونه تخیلی، مقولهای کاملا جدا از سینمای وحشت است. بنابراین وظیفه یک نویسنده در وهله نخست، تمییز دادن این دو گونه از یکدیگر است چرا که مرز میان این دو گونه، بسیار نزدیک به یکدیگر است.
آیا اگر هیچکاک در کنار ساخت فیلمهایش، مثلا فیلمی درباره جنگ جهانی اول میساخت، میتوانست اعتبار امروزی خود را حفظ کند؟
این را هم به خاطر داشته باشید که بسیاری از کارگردانها مولفه های این ژانر را در کنار سبک انتخابی خودشان برای فیلمسازی استفاده می کنند مثلا ریدلی اسکات در فیلم "بیگانه" مولفه های سینمای تعلیق دار را در خدمت ژانر علمی تخیلی به کار گرفته است و نولان در فیلم "شوالیه تاریکی برمی خیزد" در خدمت ژانر اکشن و جنایی.
با این رویکردهای گفته شده مسلما هیچکاک فیلمساز یگانه و منحصر بفردی است که همه مولفه های این ژانر را در سینمای خود لحاظ کرده است اما بدون حضور فیلم های هیچکاک تهیه فهرستی که مختص این ژانر باشد کاری دشوار به نظر می آید اما سعی می کنیم فیلم هایی که بیشترین وفاداری به این رویکردها دارند را در اینجا بیاوریم:
معما 1363
فیلم "معما" (Charade) به کارگردانی استنلی دانن و بازی "آدری هپبورن" و "کری گرانت".
این فیلم استنلی دانن شبهت عجیبی به فیلم های هیچکاک دارد به حدی که به نظر می رسد حق نقض کپی فیلم های هیچکاک شکسته شده است بسیاری از تماشاگران این فیلم را کارگردانی شده توسط دانن نمی دانند.
پاریس. «رجى لامبرت» (هپبورن) هنگام بازگشت از سفرى تفریحى با جنازه ى شوهرش روبه رو مى شود. چهار مرد به دنبال رجى هستند و مردى (گرانت) به کمکش مى آید که معلوم نیست قهرمان است یا جاسوس یا قاتل…
هر چند اداهای پر زرق و برق دار آدری هپبورن و حرکات خنده دار کری گرانت فیلم را از حالت طبیعی و واقعی خود دور می کند اما فضاسازی های که در مکان های شگفت انگیز پاریس انجام شده مخاطرات عشق و خطر، داستان مرموز بودن قتل شوهر، طلا گم شده و مامور CIA را زنده نگه داشته است و اصل غافلگيري را رعايت می شود. در کل حضور آدری هپبورن فیلم را به عنوان یک فیلم هیچکاکی سر پا نگه داشته است.
شیطان صفتان 1955
فیلم "شیطان صفتان" (Diabolique) به کارگردانی هنری جورجس کلوزو
دلوزو را اغلب به عنوان هیچکاک فرانسوی ها می شناسند که با ساختن فیلم مزد ترس کار خودش را شروع کرده است. فیلمی که وامدار استاد است. فیلم شیزان صفتان داستان مثلث عشقی است که به توطئه منتهی می شود.
مدیر مدرسه اى به نام « کریستینا » ( کلوزو ) که مورد آزار و تحقیر شوهرش، « میشل » (موریس) است، با ترغیب یکى از معلم هاى مدرسه به نام « نیکول » ( سینیوره ) که محبوبه ى « میشل » بوده و حالا ادعا میکند او طردش کرده تصمیم به قتل « میشل » میگیرد.
داستان فیلم شیطان صفتان به بازبینی کنش های رفتاری انسانها در قبال مسائلی مانند احساسات، مذهب، شخصیت (تنهایی،توجه و...)و قانون می پردازد و تقابل دنیای مالیخولیایی مذهب محور را در برابر عشقی سرکش و تحقیر شخصیت توامان با دنیای جرم وجنایت گره می زند و یکی از زیباترین فیلم های معمایی را در برابر دیدگان شما به تصویر میکشد.
این فیلم به طرز طنز آمیزی وحشتناک در آمده و بیننده هرگز کاملا مطمئن نیست که تا پایان تکان دهنده فیلم، چه نوع فیلمی حال تماشا است. آیا این یک قتل، رمز و راز، داستان انتقام فوق العاده، یا یک کمدی از رفتار است؟ این پیچشها و چرخشها باعث شده "Diabolique" یکی از لذت بخش ترین تریلر های تعلیقی شمرده شود.
این نوشته بخش پایانی زیرنویس فیلم شیطان صفتان هست وبرای همین بیش از این توضیحی درباره این فیلم زیبا نمیدهیم وشما را به دیدن این فیلم دعوت می نماییم:
شيطان صفت نباشيد!
شايد اين فيلم براي دوستان شما هم جالب باشد
پس چيزهايي رو که تماشا کرديد هرگز براي آن ها بازگو نکنيد
اسپورلوس 1988
فیلم اسپورلوس (The Vanishing) به کارگردانی جرج اسلویتزر
قهرمان فیلم، رکس، در یک سفر جاده ای، به همراه همسرش، ساسکیا، روانه است. اما پس از توقف ماشین برای بنزین زدن، ساسکیا بدون هیچ گونه ردی گم می شود و رکس در صدد پیدا کردن او بر می آید .
اسپرلوس بهترین نمونه است برای فهمیدن مفهوم تعلیق . تماشاگر هیچ گاه جلوتر از فیلم و وقایعش نمی رود . او همراه با رکس به دنبال یافتن جواب ، کنجکاو و سرشار از دلهره پیش می رود . قدرت فیلم در همراه کردن تماشاگر خارف العاده است . اسپرلوس از آن فیلم هایی است که هیچکاک از دیدنش لذت می برد . و بیش از هر چیز هم به سینمای هیچکاک نزدیک است . هیچکاک همیشه در فیلم هایش در تعلیق نگاه داشتن تماشاگر را بر غافلگیر کردنشان ترجیح می داد . اسلویتزر اما هرچند کاملا در امر تعلیق موفق است اما درانتها می تواند تماشاگر را هم غافلگیر کند . ما همراه رکس جستجویی را برای یافتن ساسکیا دنبال می کنیم و این نگرانی مان کمتر از رکس نیست . این همراهی برانگیزی فوق العاده به دو دلیل است . یکی بدمن غیرقابل اعتماد فیلم است که به هیچ وجه انگیزه های معمول ندارد و با آنکه یکی از هولناکترین بدمن هایی است که سینما به خود دیده اما چنان هوشمندانه نوشته شده، چنان غیر قابل اعتماد ، پیش بینی ناپذیر و مشکوک که نمی توانیم هیچ پایان قطعی – خوب یا بد – برای سرانجام ساسکیا در نظر بگیریم . دومین دلیل انتخاب شیوه روایی تحسین برانگیز اسلویتزر و کرابه فیلمنامه نویس است ( کرابه نویسنده منبع اصلی اقتباسی هم هست . رمانی با نام تخم مرغ طلایی) . روایتی با دو راوی و دو نقطه نظر که هر کدام بخشی از حقیقت را نشان می دهند و بخشی را پیش می برند . و نهایتا با پایان بندی، روایت واحدی را که دو راوی داشته به سرانجام می رساند .
صدای تعلیق دار و دلهره آور
انفجار 1981
انفجار (Blow Out) به کارگردانی برایان دِ پالما
انفجار با نامِ اصلیِ Blow Out حتی به نامِ اصلیِ فیلمِ آگراندیسمانِ آنتونیونی یعنی Blow Up نیز شبیه است. اگر در آگراندیسمان عکاسی باریکبین با بزرگنماییِ عکسی، که در پارک گرفته، خود را با بازیِ واقعیت و مجازِ یک قتل مرموز درگیر میکند، در انفجار، یک صدابردارِ جلوههای صوتی،با بازی جان تراولتا، که تخصصاش تهیة باند صدا برای فیلم است، دلمشغولِ چنین بازیِ وهمانگیزی میشود. در فیلم انفجار جوانِ صدابردار، بهطور تصادفی، در موقع کار بر روی یکی از فیلمهایش توجهاش به نمایی جلب میشود، که پیگیریهای او آشکار میسازد که تصویری از صحنة یک قتل است.
مکالمه 1974
مکالمه (The Conversation) به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا
“مکالمه” بیش از همه برای دو چیز به یاد ماندنی است. یکی برای صحنههای خیابان ابتدای فیلم و تشریح دقیق چگونگی ضبط صدای زن و مردی که در حال قدم زدن در میان جمعیت هستند توسط سه میکروفون و سپس ترکیب سه نوار برای به دست آوردن نوار مادری که همه گفتوگو در آن به وضوح شنیده میشود (و شباهت این فرایند با میکس صدا در فیلمسازی). دوّم به خاطر شخصیتپردازی قهرمان اصلی فیلم هری کُل که به دقت طراحی شده و دارای نوعی مشکل ارتباطی است و افسردگی پنهان است که از جمله در شکل لباس پوشیدن او (بارانیِ شفاف در همه شرایط و عینک دِمُده) و رفتارهای وسواسآمیزش نمود پیدا کرده است.
مرد فراری 1956
مرد فراری (A Man Escaped) به کارگردانی روبر برسون
یکی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بنام «آندره دویگنی» که توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده است، قصد گریختن از زندان را دارد. سپس در روزی یکسان او به مرگ محکوم می شود، و همینطور یک زندانی جدید به سلول او می فرستند، که ممکن است جاسوس باشد. اکنون او یا باید هم سلولی اش را بکشد، یا اینکه ریسک کند و او را در جریان برنامه هایش برای فرار بگذارد…
دوئل 1971
دوئل (Duel) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ
اسپیلبرگ اولین اثر مهم و خلاقانه خود را که به اکران سینماها هم راه یافت در سال 1971 و با نام دوئل ساخت. دوئل اثری جاده ای ، دلهره آور و بسیار خلاق بود. دوئل ماجرای سفر یک فروشنده دوره گرد بود که اسیر دیوانگی یک راننده تریلر می شود ، راننده ای که تماشاگر هرگز چهره او را نمی بیند. اسپیلبرگ به خوبی از پس صحنه های تعقیب و گریز بر آمد و ایجاد دلهره را در متن کار قرار داد. او توانست با این فیلم ، توجه دست اندرکاران هالیوود را به خود جلب کند و خود را به عنوان یک استعداد تازه ، معرفی کند.
از کار افتاده 1997
از کار افتاده (Breakdown) به کارگردانی جاناتان ماستو
جف تیلر (راسل) و همسرش، ایمی (کوئینلن) از جاده.های بیابانی نیومکزیکو به. طرف کالیفرنیا رهسپارند که ناگهان بر اثر برخورد با یک راننده دیوانه، جیپ.شان وسط بیابان خراب می.شود و از کار می افتد. ̎جف مشغول درست کردن اتوموبیلش است که ̎رد̎ (والش) یک راننده ظاهراً دل.سوز کامیون، به آنان پیشنهاد کمک می.دهد و می.گوید که رستورانی کنار جاده.ای در چند کیلومتری آن جا هست که می.توانند از آن.جا تلفن کنند و کمک بخواهند؛ ̎جف̎ کنار اتوموبیل میماند و ̎ایمی̎ با کامیون ̎رد̎ راه می.افتد تا شاید مکانیکی پیدا کند که کمک.شان کند. پس از مدتی، ̎جف̎ خودش سرانجام جیپ را به راه می اندازد و متوجه می شود که واقعاً رستورانی در چند کیلومتری آنجا وجود داشته است، اما همه در آن جا ادعا می کنند که ̎ایمنی̎ را ندیده اند و ̎رد̎ نیز مدعی است که هرگز او را سوار کامیون خود نکرده است و …
جذابیت کشنده 1987
جذابیت کشنده (Fatal Attraction) به کارگردانی آدریان لین
در یکی از فیلم های کلاسیک مرتبط با وسواس های جنسی و آسیب پذیری نگاهی اجمالی به زندگی فردی میاندازد که اختلال شخصیت مرزی را تجربه میکند. این فیلم شبیه به فیلم Play Misty for Me میباشد، امّا بازی کلین کلوز چیزی است که درخور ستایشی قابل توجه میباشد. حرکت نزولی او به سمت دیوانگی به تدریج و با وسواس او به گابریل گاماگر موفق و جوان آغاز میشود؛مایکل داگلاس این نقش را بازی کرده است. این فیلم را به عنوان یکی از بهترین فیلم هایی در تاریخ سینما میشناسند که در رابطه با اختلال شخصیت مرزی ساخته شده است.
کلوت 1971
کلوت (Klute) به کارگردانی آلن جی. پاکودا
کارآگاهی از شهری کوچک که در جستجوی مردی گمشده است تنها یک سرنخ دارد: ارتباط با زنی اهل نیویورک
«تام گرونمن» (میلی)، دانشمند محقق مؤسسه ای در پنسیلوانیا، به طرز مرموزی ناپدید می شود و تنها سرنخ، نامه ای مبتذل است که این مرد «محترم» برای یک خیابان گرد تلفنی در نیویورک به نام «بری دانیلز» (فاندا) نوشته است. پس از شش ماه جست و جوی بی فایده، سر انجام «جان کلوت» (ساترلند) – مأمور پلیس و دوست خانوادگی «گرونمن» – شخصا به دنبال «بری» می رود…
کلوت محصول پارانویای شاخص دهه ی ۱۹۷۰ است. فیلم ملودرامی جنایی است که درس هایی را نیز از آلفرد هیچکاک به کار می بنددد، ولی مثل بسیاری از هم تایانش صرفا به این قانع نیست و می خواهد جلوه ای روشنفکرانه هم داشته باشد. فاندا فیلم را تصاحب می کند.
ظهر ارغوانی 1960
ظهر ارغوانی (Purple Noon) به کارگردانی رنه کلمان
دو آمریکائی بهنامهای «تامریپلی» (دلون) و «فیلیپ گرینلیف» (رونه) برای سفر تفریحی به ایتالیا آمدهاند. «تام» در پی به دست آوردن پنج هزار دلاری است که پدر فیلیپ در صورت ترغیب پسرش به بازگشت به آمریکا پرداخت خواهد کرد. اما تام، آرامآرام، جلب زندگی بیدغدغه فیلیپ، محبوبهاش (لافوره) کشتی تفریحی او میشود و تصمیم میگیرد که به جای ترغیب فیلیپ به بازگشت به آمریکا، او را به قتل برساند و خودش جای او را بگیرد…