لوکاس کارش را با دو فیلم «تیاچاکس ۱۱۳۸» و «دیوارنویسی آمریکایی» آغاز کرد، فیلم دومی یکی از فیلمهای تعیینکننده دهه ۷۰ است، و سپس «جنگ ستارگان» و دنبالههای آن را میسازد که هالیوود را با پتانسیل چند میلیارد دلاری فیلمسازی فرانچایزها آشنا کرد.
موفقیت تجاری جنگ ستارگان در اواخر دهه ۱۹۷۰ رونقی بزرگ در جلوههای ویژه پیشرفته ایجاد کرد. بازاریابی نوآورانه همچنین نحوه فروش فیلمها را برای همیشه تغییر داد. این فیلم همچنین پیشگام مفهوم فیلم پرفروش تابستانی بود و برای همیشه استراتژی اکران استودیوهای هالیوود را تغییر داد.
جنگ ستارگان همچنین رونق دهه ۷۰ فیلمسازی بزرگسالان را از بین برد و روایت فیلمهای هالیوود را به طور اساسی تغییر و در عوض، فیلمهایی با محوریت کودکان را ترویج و به بازار عرضه کرد. و عملاً داستانهای عمیق و معنادار مبتنی بر مضامین دراماتیک از بین رفتند.
سه پیش درآمد «جنگ ستارگان» که لوکاس در سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۵ کارگردانی و نویسندگی آ»ها را برعهده داست، درآمد زیادی به دست آوردند. اما مردی که «دیوارنویسی آمریکایی» را کارگردانی کرده بود نیز دیگر وجود نداشت. لوکاس دیگر به ساخت فیلمهای اصلی اهمیت نمی داد. حتی دوستش، فرانسیس فورد کاپولا، از جرگه دوستانش بیرون آمد و بیان داشت که از اینکه جورج پتانسیل سینماییاش را به مثابه یک فیلمساز هدر میدهد، احساس بدی دارد.
برداشت لوکاس از داستان در اولویت دوم بود، اما همانطور که در فیلمهای «جنگ ستارگان» و ایندیانا جونز دیدهایم، کارگردانی و نویسندگی او همیشه به بهترین صورت انجام شده است.
جرج لوکاس، درباره دریافت جایزه نخل طلای افتخاری گفته است:
«جشنواره کن همواره جایگاه خاصی در قلب من داشته. وقتی نخستین فیلم من، THX-1138، برای نمایش در بخش جدیدی برای کارگردانان به نام دو هفته کارگردانان انتخاب شد، شگفت زده و خوشحال شدم. از آن زمان، بارها و بارها به عناوین مختلف نویسنده، کارگردان و تهیه کننده به جشنواره بازگشته ام. من واقعاً به این قدردانی ویژه افتخار میکنم که برای من بسیار مهم است.»