قهرمان: فرانکو زفیرلی
قهرمان (The Champ) نام فیلمی امریکایی به کارگردانی فرانکو زفیرلی و بازیگری جان وویت، فی داناوی و ریکی شرودر میباشد. این فیلم بازسازی فیلمی به همین نام است که در سال ۱۹۳۱عرضه شد.
بیلی فلین قهرمان سابق بوکس در حال حاضر مربی اسب در هیلی فلوریدا میباشد. او به همراه پسر هشت ساله اش تی جی زندگی میکند. همسرش بعد از تولد تی جی انها را ترک کرده است. بیلی عاشق پسرش است اما اعتیاد به قمار و مشروب به وی اجازه نمیدهد که بتواند فرزندش را خوشبخت کند. تی جی همیشه پدرش را قهرمان تلقی میکند و گمان میکند مادرش از دنیا رفته است. بیلی برای تضمین اینده پسرش تصمیم میگیرد دوباره به عالم بوکس برگردد که ناگهان انی مادر تی جی باز میگردد. او با مردی پولدار ازدواج کرده و از بیلی تقاضا دارد که سرپرستی تی جی را به او بدهد. بیلی موافقت نمیکند. او میداند که تی جی در کنار مادرش اینده بهتری خواهد داشت و اینجاست که احساس یاس و ناکامی و نفرت از خویش وجودش را فرا میگیرد...
کیمیا: احمدرضا درویش
کیمیا فیلمی است ایرانی محصول ۱۳۷۳به کارگردانی احمدرضا درویش.
در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در میآید. همسر رضا حین عمل جراحی میمیرد و شکوه جراح، فرزند رضا را نجات میدهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد میشود، پی میبرد که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها باز مانده خود، فرزندش است. کیمیا، فرزند رضا، نزد شکوه در مشهد زندگی میکند. مشکل اینجاست که شکوه به طور کامل به کیمیا وابسته است...
من سام هستم : جسی نلسون
من سم هستم (به انگلیسی: I Am Sam) فیلمی درام محصول سال ۲۰۰۱به کارگردانی و تهیهکنندگی جسی نلسون و با نویسندگی کریستین جانسون است که توسط شرکت نیو لاین سینما توزیع شد. در این فیلم بازیگرانی همچون شان پن، میشل فایفر، داکوتا فانینگ، دایان ویست و ریچارد شیف ایفای نقش میکنند. موسیقی متن این فیلم آهنگهایی از بیتلز و جان لنون را در بر دارد.
سم داوسان، مردی با ناتوانی رشدی پدر مجرد لوسی است که همسرش آنها را ترک کرده است. علیرغم محدودیتهایش، سم فرد سازگاری است و گروهی حامی از دوستان با ناتوانیهای رشدی دارد. یکی از این دوستان، همسایهای مهربان و دارای هراس از مکانهای باز به نام آنی است که وقتی سم نمیتواند، از لوسی مراقبت میکند. اگرچه سم محیطی خوب و مراقبتی برای لوسی باهوش ایجاد میکند، او به زودی متوجه ناتوانیهای ذهنی سم میشود. بقیه بچهها او را بخاطر داشتن پدری "عقب افتاده" اذیت میکنند و او از پذیرفتن اینکه از سم بسیار عاقلتر است، شرمنده میشود. در آمادهسازی پرونده نگهداری، یک کارمند اجتماعی در جشن تولد لوسی ظاهر میشود و او را میبرد و به سم اجازه دو بار ملاقات در هفته را میدهد.
بوی پیراهن یوسف: ابراهیم حاتمی کیا
بوی پیراهن یوسف نام فیلمی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و محصول سال ۱۳۷۴میباشد. آهنگساز اثر مجید انتظامی و دستیار کارگردان فیلم آتیلا پسیانی هستند.
غفور راننده تاکسی فرودگاه، با وجود همه مدارکی که ثابت میکند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز فکر میکند که او زنده است و حتی حرف دامادش اصغر را که همرزم یوسف بوده قبول نمیکند. او با این که پلاک یوسف را هم در شکم یک کوسه یافتهاند، همیشه منتظر است پسرش بازگردد. دایی غفور در فرودگاه با دختر جوانی به نام شیرین آشنا میشود که برای یافتن برادرش خسرو که در جنگ گم شده از اروپا به ایران آمده است. یکی از آزادگان که در زندان با خسرو، برادر شیرین بوده و به ایران بازگشته، با شیرین تماس میگیرد و میخواهد اطلاعاتی بدهد. شیرین و دایی غفور به دیدن او میروند و آزاده به آنها میگوید که خسرو سالم است و به زودی بازمی گردد. اما پنهانی به دایی غفور میگوید که نتوانسته حقیقت را به شیرین بگوید، زیرا خسرو در جریان یک اعتصاب در اردوگاه اعدام شده است. اصغر، داماد دایی غفور که معالجه اش را در آلمان ناتمام گذاشته و برگشته، مانند دایی غفور فکر میکند یوسف زنده است. به همین دلیل به مرز قصرشیرین ـ محل ورود اسرا ـ میرود. شیرین در تدارک استقبال از خسرو است که از حقیقت آگاه میشود. او به دایی غفور اعتراض میکند که می خواسته او را هم مانند خودش، اسیر توهم بازگشت عزیزش کند. شبی که شیرین قصد رفتن به پاریس را دارد، اصغر تلفنی به دایی غفور خبر میدهد که اطلاعاتی از خسرو به دست آمده و او به زودی به ایران بازمی گردد. دایی غفور و شیرین شبانه به سمت قصر شیرین حرکت میکنند. صبح روز بعد، هنگامی که شیرین در میان آزادگان به دنبال خسرو میگردد، ناباورانه یوسف را میبیند و مژده بازگشت عزیز دایی غفور را به او میدهد.
قصیده ای برای پدرم: یوون جی-کیون
فيلم «قصيدهاي براي پدرم» روايتي از جنگ كره و جدايي بسياري از خانوادههاي اين كشور است. دوك سو يون در زمان جنگ كره براي يافتن خواهر گمشده اش به ناچار از پدرش جدا مي شود، غافل از اينكه براي ديدن دوباره پدر سال ها بايد صبر كند. فيلم موفق به دريافت 12 جايزه بين المللي شده و در 10 جايزه نيز نامزد دريافت جايزه بوده است.
پدر : گری دیوید گلدبرگ
پدر (Dad) فیلمی است کمدی/دراما محصول سال ۱۹۸۹بر اساس رمانی از ویلیام وارتون.با بازی ستارگانی همچون جک لمون، تد دانسون، المپیا دوکاکیس، کوین اسپیسی و ایتن هاک به کارگردانی گری دیوید گلدبرگ . همچنین شرکت آمبلین اینترتینمنت تهیه کنندگی این فیلم و انتشار این فیلم برعهده یونیورسال پکچرز بود.داستان در مورد شخص بسیار پر مشغله ای است که زیاد توجهی به خانواده اش ندارد، اما زمانی که مادرش فوت می کند، مسئول نگهداری از پدرش می شود. آنها روز به روز به همدیگر نزدیک تر می شوند و...
به نام پدر: ابراهیم حاتمی کیا
به نام پدر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمیکیا و ساخته سال ۱۳۸۴است. موضوع این فیلم درباره سالهای پس از جنگ ایران و عراق و عوارض مادی و عاطفی آن است.
فيلم درباره رابطه پدری بسيجی و دختر جوان اوست كه مينهای باقيمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.
پدر: مجید مجیدی
پدر نام فیلمی به کارگردانی مجید مجیدی است که در سال ۱۳۷۴انتشار یافته است. مدت زمان این فیلم ۹۶دقیقه است.
مهرالله بعد از فوت پدرش، برای تأمین خانواده اش در شهر دیگری به کار مشغول می شود، اما هنگامی که به دیدن مادر و خواهرش باز می گردد می فهمد که مادرش با مرد مهربانی که ژاندارم است ازدواج کرده، مهرالله از این خبر عصبانی می شود و نزد مادر رفته و هدیه های خود و حقوقش را به او می دهد و مادر را برای این ازدواج بازخواست می کند و هر چه مادر دلیل می آورد، او که کینه ی ژاندارم را به دل گرفته قبول نمی کند و درصدد آزار او برمی آید و با استفاده از فرصتی، اسلحه ی ژاندارم را به سرقت می برد و…
به نام پدر: جیم شرایدان
فیلم به نام پدر محصول سال 1993 آمریکا و انگلستان و به کارگردانی جیم شرایدان، کارگردان مشهور ایرلندی و با بازی دانیل دی لوئیس و پته پوستلیتویت است.
فیلم به نام پدر (In the Name of the Father) در زمان درگیریهای بین انگلستان و ایرلند اتفاق می افتد. دی لوئیس پسر بزرگ یک خانواده است و در تظاهرات مردمی علیه انگلیس شرکت می کند. او روزی همراه با دوستش برای پیدا کردن کار به انگلستان می روند و هنگام راه رفتن در خیابان به طور اتفاقی یک روسپی را می بینند که سوار ماشین می شود و می رود و در همین حال کلید منزلش، از کیفش پایین می افتد و خودش نمی داند. دی لوئیس و دوستش این ماجرا را می بینند و کلید را بر میدارند و وارد منزل روسپی می شوند. در آنجا مقداری پول می دزدند و زود محل را ترک می کنند و از سرنوشت شومی که انتظار آنها را می کشد باخبر نیستند. مدتی بعد که آنها در خیابان قدم می زنند پلیس او و چند تا از دوستانش را بدون هیچ سوالی بازداشت می کند وبه زندان می برد. وقتی که آنها را در بازداشت گاه شکنجه میدهند، تازه می فهمند که جرم آنها کار نکرده ای است که انجام داده اند. بمب گذاری. بله آنها به جرم بمب گذاری بازداشت می شوند و زیر شکنجه های زجر آور ماموران مجبور به اعترافی دروغین می شوند. یکی از افسران پرونده که دستور بازداشت آنهار را داده است با دادگاهی اجمالی و سرسری آنها را به 30 سال زندان محکوم می کند. در طول زندان ماجراهایی برای او خانواده اش به خصوص پدرش اتفاق می افتد که حقیقتا تلخ و ناگوار است و تا جایی پیش می رود که حتی پدرش را هم بازداشت می کنند و او را همراه با پسرش زندانی می کنند.
شبیه پدر، شبیه پسر: هیروکازو کورئیدا
شبیه پدر، شبیه پسر (Like Father, Like Son) عنوان فیلمیست به کارگردانی هیروکازو کورئیدا و محصول ۲۰۱۳کشور ژاپن.
این فیلم یکی از نامزدهای نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳بود، همچنین جایزه هیئت داوران این جشنواره را برای هیروکازو کورئیدا به ارمغان آورد.
ریوتا (ماساهارو فوکویاما) معماری موفق در توکیو است، که ساعتهای زیادی از شبان هروز را برای تامین زندگی همسرش میدوری (ماچیکو اونو) و پسر شش سالهاش، کیتا، به کار اختصاص میدهد. اما وقتی که آزمایش خون نشان میدهد که کیتا به هنگام تولد با کودکی دیگر جابجا شده است، این دو خانواده بسیار متفاوت به یکدیگر میرسند و مجبور به گرفتن تصمیمی سخت و سرنوشت ساز میگردند...