پرونده ی «لیزی بوردن» (Lizzie Borden) داستان پرکشش و پر تعلیقی است که مسلما می تواند سوژه ی جذابی برای یک فیلم سینمایی باشد که حالا «کریگ ویلیام» (Craig William) این ماجرا را به تصویر کشیده است.
فیلم Lizzie با بازی خوب «کلوئه سویگنی» (Chloe Sevigny) و «کریستن استوارت» (Kristen Stewart) این داستان را به گونه ای روایت می کند که کارگردان می خواهد پرونده ی باز را پس از نزدیک به دو قرن ببندد و با خرده پیرنگ هایی بازسازی شده در تصور خود، قاتل را به ما معرفی کند.
در سال 1892 اجساد «اندریو» (Andrew) و «ابی» (Abbie) که به طرز فجیعی با تبر به قتل رسیده بودند پیدا میشود و سوءظن به، لیزی دختر افسرده ی خانواده می رود که در اداره پلیس بازجویی می شود. فیلم نیز با تصویری از «مگی » خدمتکار که با اضطراب درحال شستن شیشه های پنجره است و همزمان لیزی را زیر نظر دارد شروع می شود و بعد هم صدای جیغ وحشتناک لیزی و تصویری از اجساد در اتاق خواب و نشیمن خانه.
سپس داستان با فلش بک به شش ماه قبل برمیگردد، زمانی که خدمتکار جدید ایرلندی، «برجیت سالیوان» که او را مگی صدا می کنند، برای کاربه خانه ی بوردن می آید. "اندرو بوردن"، پدربدذات و شهوتران خانواده از مگی سوءاستفاده جنسی می کند و در خانه تنها کسی که با او مهربان است، لیزی است که حتی به مگی خواندن و نوشتن یاد می دهد. درد مشترک این دو و نفرت آنها از پدر لاابالی و شرور خانواده موجب می شود تا احساس محبت بیشتری نسبت به یکدیگر داشته باشند تا جایی که به رابطه ی جدید و غیر متعارف عاشقانه منجر می شود.
لیزی همچنین نگران است که برادر نامادری او «جان» که مردی شرابخوار و کلاهبردار است، ارث مادری او و خواهرش را بالا بکشد.(یکی از نقاط ضعف فیلم لیزی ، نپرداختن به شخصیت خواهر کوچکتر، «اما» است که می توانست نقش پررنگ تری در فیلم داشته باشد و به حرکت قصه کمک کند.) و از مگی که حالا رابطه اش با لیزی لو رفته و اخراج شده می خواهد در کشتن پدرش به او کمک کند.
نکته جالب توجهی که کارگردان هوشمندانه از آن وام گرفته اینکه ، قهرمان داستان در حقیقت لیزی نیست وبینده با شخصیت مگی است که خود را همراه می کند و برای او دل می سوزاند . دختر جوانی که ناخواسته و به دلیل طبقه اجتماعی، مهاجر بودن و فقرش وارد این ماجرا می شود.
اگر ازدیدن فیلم های رازآلود و جنایی لذت می برید، تماشای این فیلم می تواند سرگرمتان کند