کمک گرفتن از اوتیسم برای راضی نگه داشتن و باور پذیر کردن داستان برای تماشاگر کار چندان سختی نیست، اما فیلم با این بیماری، خیلی با احتیاط مواجه می شود. تقریبا می توان گفت صحنه هایی که در فیلم برای نشان دادن این پدیده گنجانده شده است خیلی ناشیانه و راهزن استفاده شده است. فیلم حسابدار به جای پرداختن به اوتیسم پرتره بزرگی از بن افلک نشان می دهد که شخصیت ابرقهرمانی کریستین ولف را به فیلم های ابرقهرمانی معرفی می کند. بن افلک در نشان دادن چهره ای ابرقهرمانی از خود موفق است، اما فیلمنامه بیشتر بر نمایش نحوه دست و پا زدن کریستین با کارهای روزانه زندگی اش پافشاری می کند، اینکه او به چه نحوی خود را با شرایط اجتماعی هماهنگ می کند و به چه نحوی زندگی روزمره اش را با ریزه کارهایی بسیار به سر می برد. این اقتضائات، قدرتهای ریاضی و تحلیلی عالی ای را به او داده است. تمرین های کودکی اش به بار نشسته و با قدرت فیزیکی، انعطافپذیری، هنرهای نظامی و مهارتهای نشانهگیری دقیقی که به دست آورده توانسته به بتمن بدون ماسک و لباسی بدل شود که آزادانه در همه جا می چرخد و کارهای خارق العاده می کند.
اگر فیلم را ندیده اید این نوشته، داستان فیلم را لو می دهد.
کریستین ولف کودکی مبتلا به اوتیسم است و در موسسه نیوهمشایر زندگی می کند. مدیر معتقد است که کریستین نباید انتظار داشته باشد که دنیا با او کنار بیاید و باید بر مشکلی که دارد، غلبه کند. مادر کریستین که تحمل بزرگ کردن کودکی با شرایط خاص او را ندارد، کریستین و برادرش، براکستون، را ترک می کند و بچه ها پیش پدرشان که نظامی سرسختی است پرورش می یابند. پدرش ترتیبی می دهد تا بچه ها مهارت های رزمی و تیراندازی را یاد بگیرند.
کریستین بزرگ می شود و به دلیل ذهن ریاضی قوی ای که دارد، به عنوان حسابدار قانونی در دفتر حسابداری مشغول به کار می شود. کار او ردیابی فریب های مالی سرمایه گذاری های غیرقانونی است و این ماموریت ها توسط صدایی از پشت تلفنی یک طرفه به او محول می شود.
ریموند کینگ مدیر فاین سن، به دنبال کریستین است که با نام مستعار حسابدار خوانده می شود. کینگ مریبث مدینا، تحلیلگر اطلاعات، را تهدید می کند تا با او در پیدا کردن هویت و دستگیری حسابدار پیش از بازنشستگی اش کمک کند، در غیر اینصورت گذشته بزه کارانه او را بر ملا خواهد کرد.
صدا ماموریت بعدی کریستین را به او می دهد، حسابرسی شرکت رباتیکی لیوینگ رباتیکس که در آنجا اختلافات مالی پیدا شده است. لامار بلک بورن و خواهرش ریتا با کمال میل در تحقیقات به کریستین کمک می کنند. رییس شرکت یافته های دانا کیومینگز را نادرست می داند. کریستین بدون توجه به تحقیقات قبلی دانا کار را شروع می کند و بلافاصله یک اختلاس 61 میلیون دلاری را کشف می کند. شلتون در خانه اش با یک مزدور مواجه می شود و مزدور که از بیماری دیابت او خبر دارد، با تهدید به این که او و همسرش را خواهد کشت، اور را وادار به اووردوز می کند. کمی بعد لامار به کریستین می گوید که حدس می زند شلتون اختلاس را انجام داده و به خاطر احساس گناه دست به خودکشی زده است. ریتا تحقیقات اش را می بندد و کریستین را که نتوانسته جواب درستی برای این ماجرا پیدا کند، شوریده حال رها می کند.
در این بین مدینا متوجه می شود که کریستین هویتش را پنهان می کند، حتی نام فعلی اش برگرفته از ریاضی دانی به نام است. مدینا از چهره کریستین برای ردیابی او استفاده می کند و به تک تیراندازی می رسد که چندین نفر از اعضای خانواده خلاف کار کامبینو را کشته است. با تحلیل صدای ضبط شده او به نمودار گفتاری بیماران اوتیسمی می رسد. این تحقیقات او را به دفتر حسابداری معمولی می رساند که کریستین به عنوان پوشش از آن استفاده می کند و مبلغ هنگفتی از درآمدش را به موسسه هاربور می فرستد.
کریستین و دانا هدف حمله تروریستی قرار می گیرند و زمانی که مخفی می شوند متوجه می شوند پول اختلاس شده دوباره در لایوینگ رباتیکس سرمایه گذاری شده است تا ارزش سهام آنها بالا برود. آنها به این نتیجه می رسند که ریتا پشت تمام این ماجراهاست و کریستین به خانه او می رود و با جسد او مواجه می شود که چند دقیقه پیش توسط همان مزدور قبلی کشته شده است. فرض بر این است که لامار مغز متفکر تمام این اتفاقات است.
کینک و مدینا به خانه کریستین وارد می شوند و اطمینان پیدا می کنند که او همان حسابدار است و کینگ می کوید که کریستین در حادثه مرگ پدرش به زندان افتاد و در زندان توسط فرانسیسز سیلوربرگ تربیت می شود که پیش از این حسابدار بوده است وبرای خانواده جنایت کار گامبینو کار می کرده است و خبررسان دولت نیز بوده است. سیلوربرگ مدتی بعد از زندان آزاد می شود و توسط خانواده گامبینو شکنجه و کشته می شود تا بمیرد و همین امر باعث می شود کریستین فرار کند و از عاملان مرگ سیلوربرگ انتقام بگیرد. کینگ به مدینا می گوید که آن صدایی که با کریستین تماس می گیرد، در واقع خود اوست و این کریستین بوده که به او کمک کرده تا به سمت مدیریت شرکت برسد و این آزمونی بوده است برای تعیین قابلیت مدینا و بعد از کینگ او مدیر شرکت خواهد بود. کریستین به عمارت لامار حمله می کند که توسط مزدورانش حفاظت می شود و در طول تیراندازی یکی از مزدوران کریستین را می شناسد و زمانی که با او روبرو می شوئ، می گوید که براکستون برادرش است و زمانی که کریستین لامار را می کشد، براکستون واکنشی نشان نمی دهد. صدا شواهد کریستین علیه فعالیت های خلافکارانه را منتشر می کند و لیوینگ رباتیکش را نابود می کند.
کافی است شما صحنه های اوتیسمی فیلم را از فیلم جدا کنید و به کناری بگذارید مطمئن باشید که به فیلم لطمه ای وارد نمی شود، آن هم سکانس هایی که در ابتدا و انتها و لحظاتی در اواسط فیلم کمین کرده اند. آنها را حذف کنید چه چیزی بر جا می ماند؟ جواب خیلی سرراست است یک فیلم اکشن و ابرقهرمانی. فیلم چیزی برای تبدیل شدن به فیلمی ابرقهرمانی کم ندارد. اگر این فیلم درباره اوتیسم است چرا با حذف سکانس های مربوط به آن هنوز پابرجاست؟ با کمی دقت و مروز اتفاقات فیلم، خیلی آشکار است که برخلاف ادعای فیلم، داستان فیلم درباره اوتیسم نیست. داستان یک بتمن جدید با بازی بن افلک است که جزء به جزء برای معرفی کاراکترش جلو می برد و موفق هم می شود. فیلم حسابدار مثل «بتمن آغاز میکند» اثر کریستوفر نولان، میتواند یک آغاز جدید و قدرتمند برای یک مجموعه ادامه دار باشد و به عنوان یک تریلر مستقل جذاب ظاهر شود که تماشاگر را برای سالیانی سرگرم کند و حرفی هم از بیماری اوتیسم کریستین به زبان نیاورد. شاید بشود گفت اینجا بیشتر از اینکه اوتیسمی ها حرف بزنند حسابداران رزمی کار صحبت می کنند و با این حساب باید منتظر بود و دید که سرانجام حسابداران کمپانی برادران وارنر درباره این فیلم های ابرقهرمانی حسابدار چه تصمیمی خواهند گرفت.
ارتباط کریستین با دینا خیلی سطحی است اصلا به چشم نمی آید اگر بن افلک نباشد این کاراکترها در جا می زنند، افلک است که با گفتگوهای دوطرفه اش از آنها بازی می کشد و خودش نیز سروری می کند. او خیلی کم رابطه چشمی برقرار میکند و معمولا میان وضعیت گفتن یا نگفتن چیزی در حال تعلیق است. «کندریک»، «جی.کی سیمونز» و «سینتیا ادی-رابینسون» در فیلم هدر رفته اند و عملا بازی ای نمی کنند. به نظر میرسد عوامل فیلم، کاراکترهای پراهمیت تری برای آنها در دنباله های آینده این فیلم در نظر گرفته اند و الان ترجیح داده اند صدایشان درنیاید! به پایان فیلم هم توجه کنید که گویی قرار است کریستین ولف حسابدار در قامت بن افلک دوباره برگردد.