یکشنبه, 10 ارديبهشت 1402 16:06

۱۰ فیلم برتر دنیل دی لوئیس به انتخاب لترباکسد

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
۱۰ فیلم برتر دنیل دی لوئیس به انتخاب لترباکسد ۱۰ فیلم برتر دنیل دی لوئیس به انتخاب لترباکسد

سی و یک نما - دنیل دی لوئیس شصت و شش ساله شد. او فقط یکی از پرکارترین و برجسته‌ترین بازیگران نسل خود و زمان ما نیست، بلکه با اعلام بازنشستگی‌اش در سال 2017 بعد از بازی در فیلم «رشته خیال» اثر پل توماس اندرسون، به یک نماد فرهنگی برجسته نیز تبدیل شد. او متر و معیاری برای تار و پود حرفه بازیگری است و آن را برای نمایش در موزه‌ی تاریخ سینمای انگلیسی زبان به نمایش گذاشته است.

"ستاره" نبودن‌اش نیز برای او نوعی زینت است که لطافت و شدت کارش را قوی‌تر و خاص‌تر می‌کند. برنده سه جایزه اسکار، چهار جایزه بفتا و سه جایزه  SAGA،تعهد فیزیکی و عاطفی‌اش به هر شخصیتی که بازی کرده، کارنامه درخشانی است که از خود باقی گذاشته است. حتی آثار کم‌سروصدایش نیز دارای ظرافت و طنین‌هایی هستند که در شاهکارهای بیشتر بازیگران وجود ندارد.

مجموعه آثارش در سایت لترباکسد از محبوبیت زیادی برخوردار است، سرویس شبکهٔ اجتماعی آنلاینی که سینه‌فیل‌ها آنجا را محلی برای ارزیابی، نقد و رتبه‌بندی فیلم‌ها، مینی‌سریال‌ها و فیلم‌های کوتاه خود قرار داده‌اند. آثار دنیل دی لوئیس نیز در این سایت دارای بهترین امتیاز هستند و اغلب به فهرست‌های ساخته شده توسط کاربران راه می‌یابد و نوشته‌هایی که روی اجراهای او جریان دارد، به محبوب‌ترین نظرات این سایت تبدیل شده‌اند. در ادامه فهرستی از ده فیلم بلند او که بالاترین امتیاز را از سوی کاربران لترباکسد دریافت کرده‌اند، آورده شده است.

There Will Be Blood.jpg

خون به پا خواهد شد (There Will Be Blood) ۲۰۰۷ با امتیاز ۴.۴

در سال ۲۰۰۷، دی-لوئیس در فیلم خون به پا خواهد شد، اقتباسی از رمان نفت! اثر آپتون سینکلر، به کارگردانی پل توماس اندرسون درخشید. او برای بازی در این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام و جایزه انجمن بازیگران فیلم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد (که در این مراسم از هیث لجر قدردانی کرد و گفت تحت تأثیر او بوده‌است و بازی لجر در فیلم کوهستان بروکبک را با کلمات «منحصر به فرد، بی‌نقص» توصیف کرد) برنده شد و همچنین حلقه‌های منتقدان گوناگونی از وی تجلیل کردند. با بردن جایزه اسکار، دی-لوئیس در کنار مارلون براندو و جک نیکلسون به تنها بازیگران مردی بدل شدند که بین اولین و دومین جایزه‌شان چند بار نامزد شده‌اند. وی برای این فیلم در تمامی سکانس‌های چاه نفت، خود حاضر می‌شد و از بدل کار استفاده نمی‌کرد و در صحنه‌ای که نردبان می‌شکند و او در چاه می‌افتد ۲ دنده‌اش می‌شکند.

وقتی دانیل پلانیو (دنیل دی لوئیس) اطلاع پیدا می‌کند که در شهر کوچکی در غرب دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را می‌گیرد و به آنجا می‌رود تا شانس‌هایش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می‌آورد. ولی در حالی که روز به روز پول و ثروت آنها افزایش پیدا می‌کند، کم کم هیچی از ارزش‌های انسانی، عشق، امید و عقیده باقی نمی‌ماند و حتی روابط بین پدر و پسر با انحرافات و نیرنگ‌ها و بیشتر شدن نفت به مخاطره می‌افتد.


Phantom Thread.jpg

رشته خیال یا موضوع فانتوم (Phantom Thread) ۲۰۱۷ با امتیاز ۴.۱

اولین نقش آفرینی او بعد از پنج سال در فیلم رشته خیال به کارگردانی پل توماس اندرسن بود که موضوع آن به دهه ۱۹۵۰ میلادی و صنعت مد برمی‌گشت. فیلمبرداری این فیلم در ویتبای، یورک شایر در ژانویه ۲۰۱۷ شروع و در اواخر سال ۲۰۱۷، در روز کریسمس، اکران شد. در ۵ ژوئن ۲۰۱۷، سخنگوی دی-لوئیس، لزلی دارت، اعلام کرد که او (دی-لوئیس) بازنشسته می‌شود. دی-لوئیس در رابطه با خداحافظی‌اش از سینما تا مدت‌ها سکوت کرده بود اما سرانجام در نوامبر ۲۰۱۷ در مصاحبه‌ای به صحبت دربارهٔ آن پرداخت و گفت: «می‌دانم که انتشار بیانیه دور از ادب و عادت است، اما می‌خواستم برای خود مرزی تعیین کنم. دوست نداشتم به پروژهٔ دیگری کشیده شوم. یک عمر، به این اندیشیدم که اگر چگونه بازنشسته شوم بهتر است، نمی‌دانم چرا این بار با دفعات قبل متفاوت بود، اما انگیزهٔ کناره‌گیری در من ریشه دواند، و به اضطرار بدل شد. کاری بود که باید انجام می‌دادم.» در سال ۲۰۲۰، نیویورک تایمز نام او را در رتبهٔ سوم فهرست ۲۵ بازیگر برتر قرن بیست و یکم قرار داد.


In the Name of the Father.jpg

به نام پدر (In the Name of the Father) ۱۹۹۳ با امتیاز ۴

او بار دیگر با بازی در فیلمی به کارگردانی جیم شریدان به سینما بازگشت. نام این فیلم به نام پدر بود و داستان زندگی‌گری کانلون، یکی از چهار نفری که به اتهام بمب‌گذاری در گیلدفورد محکوم شده بودند، را روایت می‌کرد. او برای بازی در این نقش تقریباً ۱۳ کیلوگرم از وزنش را کم کرد. لهجهٔ ایرلند شمالی‌ای خودش را در تمام زمان فیلمبرداری حفظ کرد و برای چندی، اوقات خود را در سلول زندان گذراند. او همچنین اصرار داشت که نگهبانان زندان رویش آب سرد بریزند و با او همانند سایر زندانیان رفتار و به او توهین کنند. این فیلم دومین نامزدی در جوایز آکادمی، سومین در بفتا و دومین در گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد.


My Left Foot The Story of Christy Brown.jpg

پای چپ من: داستان کریستی براون (My Left Foot: The Story of Christy Brown) ۱۹۸۹ با امتیاز ۳.۸

در سال ۱۹۸۹، دی-لوئیس با بازی در فیلم پای چپ من به کارگردانی جیم شریدان، در نقش کریستی براون، ظاهر شد. او در این فیلم، به‌طور کامل، از سبک متد اکتینگ استفاده کرد و توانست جوایز متعددی، از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، را ازآن خود کند. براون، نویسنده و نقّاش مبتلا به فلج مغزی بود و تنها می‌توانست پای چپ خود را کنترل کند. دی-لوئیس برای اینکه خود را آماده ایفای این نقش کند، به صورت مکرر، به «کلینیک سندی مونت» در دوبلین می‌رفت و در آنجا با افراد مختلفی با ناتوانی‌های متفاوت ارتباط دوستانه برقرار کرد، بعضی از این افراد حتی نمی‌توانستند صحبت کنند. او به هنگام صحنه برداری فیلم، حاضر نشد که از نقشش بیرون بیاید. بخاطر اینکه دی-لوئیس نقش فردی فلج را بازی می‌کرد، مجبور بود با ویلچر سر صحنه حاضر شود. به همین دلیل اعضای گروه فیلمبرداری او را جلوی دوربین می‌بردند و به او غذا می‌دادند. او همچنین برای بهتر شدن ایفای نقشش، به قدری با جنبه‌های درونی زندگی کریستی وفق گرفته بود که حتی همانند او خجالت می‌کشید. شایعه شده بود، او برای اینکه بتواند همانند فلج‌ها روی ویلچر بنشیند، دوتا از دنده‌هایش را شکسته‌است اما در سال ۲۰۱۳ در جشنواره بین‌المللی سنتا باربارا آن را تکذیب کرد.


The Age of Innocence.jpg

عصر معصومیت (The Age of Innocence) ۱۹۹۳ با امتیاز ۳.۷

دی-لوئیس در سال ۱۹۹۳ به آمریکا برگشت تا در اقتباس مارتین اسکورسیزی از رمان ایدیت وارتون به نام عصر بی‌گناهی بازی کند. داستان این فیلم در عصر طلایی ایالات متحده رخ می‌داد، به همین دلیل دی-لوئیس برای آماده‌سازی خود برای ایفای این نقش، پیش از شروع تصویربرداری، دو ماه لباس‌های اشرافی قرن نوزدهم (کلاه، عصا، شنل و…) پوشید و در نیویورک شروع به پرسه زدن کرد.

نيويورک، دهه‌ 1870. وکيلی به نام «نيولند آرچر» (دي لوييس)، با «می ولاند» (رايدر)، دختر خانواده‌ی متنفذ «مينگوت» نامزد می‌شود. «آرچر» می‌خواهد عروسی هر چه سريعتر برگزار شود، اما از طرف ديگر هر روز بيشتر مجذوب دختر عمه «مي»، «الن اولسنکا» (فايفر) می‌شود.

فيلمي بر مبناي رمان برنده جايزه پوليتسر اديت وارتن که بيش از هر چيز مديون فايفر است که در ايفاي نقش زنی «ديگر» می‌درخشد و سنگينی حضورش حتی در صحنه هايی که بازی ندارد، احساس می‌شود. دی لوييس در تصوير کردن مردی مردد موفق است و رايدر نيز در نقش زنی سنتی و کمابيش موذی به خوبي ظاهر می‌شود.


A Room with a View.jpg

اتاقی با یک چشم‌انداز (A Room with a View) ۱۹۸۵ با امتیاز ۳.۷

دی-لوئس بار دیگر با بازی در فیلم اتاقی با یک چشم‌انداز، اقتباسی از رمان ادوارد مورگان فورستر، توجه مردم را جلب کرد. این فیلم داستانی مربوط به دوره ادواردیان (اوایل قرن بیستم میلادی در انگلستان) را روایت می‌کرد. او در این فیلم، با بازی در نقش سیسیل وایس، نامزد عالی‌رتبه نقش اصلی فیلم، نقشی کاملاً متفاوت را به تصویر کشید.

در فیلم دختری انگليسي به نام «لوسي هاني چرچ» (بانم کارتر) طی سفری به ايتاليا با مرد جوانی به نام «جرج» (سندز) آشنا می‌شود و مدت‌ها بعد می‌فهمد که با وجود تمام تلاش‌هايش براي پنهان کردن عواطفش واقعا دل باخته او شده است.


Gangs of New York.jpg

دارودسته‌های نیویورکی (Gangs of New York) ۲۰۰۲ با امتیاز ۳.۶

بعد از پنج سال دوری از صنعت فیلمسازی، دی-لوئیس با بازی در فیلم دارودسته‌های نیویورکی (۲۰۰۲) به کارگردانی اسکورسیزی و تهیه‌کنندگی هاروی وینستین به سینما بازگشت. او در این فیلم نقش سردستهٔ فاسد خلافکاران، ویلیام «بیل قصاب» کاتینگ را در کنار لئوناردو دی‌کاپریو، که نقش شاگرد تحت‌الحمایه بیل را به عهده داشت، بازی کرد. او برای اینکه آمادگی بیشتری برای ایفای نقشش به‌دست آورد دوره‌ای طولانی مدت را به عنوان شاگرد قصاب گذراند. به همین خاطر قصابی را استخدام کرد تا به او دستورهای لازم برای سلاخی کردن گوشت و لاشه را گوشزد کند. همچنین از افراد مشغول به کار در سیرک کمک خواست تا به او نحوه کار با چاقو را آموزش دهند. مثل همیشه، هنگام فیلمبرداری از نقشش بیرون نیامد (حتی لهجهٔ نیویورکی کاراکتر فیلم را نگه می‌داشت). در زمان ساخت فیلم تشخیص داده شد که دی-لوئیس به بیماری ذات‌الریه مبتلا شده‌است به همین خاطر او مجبور شد که کت گرمی بپوشد یا حداقل خود را درمان کند تا فیلمبرداری فیلم به تأخیر نیفتد و در نهایت متقاعد شد که برای درمان خود دارو مصرف کند. این فیلم ۱۹۳ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و از سوی منتقدان نظرات مثبتی را دریافت کرد. بازی دی-لوئیس در دارودسته‌های نیویورکی سومین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد و موفق شد که برای دومین بار جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را برنده شود.

بیراه نیست که بگوییم دنیل دی لوییس توانسته با حضور فوق‌العاده خود در نقش بیل قصاب، به یادماندنی‌ترین شخصیت دهه را خلق کند. همین نقش‌آفرینی بینظیر در موارد متعددی توانسته، شخصیت اصلی را به حاشیه برده و نقش‌آفرینی سایر بازیگران، لئوناردو دی کاپریو به عنوان کاراکتر اصلی مرد و کامرون دیاز به عنوان کاراکتر اصلی زن را تحت‌الشعاع خود قرار دهد، با وجود اینکه بازی بسیار خوبی را نیز ارائه کرده بودند.


The Last of the Mohicans.jpg

آخرین موهیکان (The Last of Mohicans) ۱۹۹۲ با امتیاز ۳.۶

در سال ۱۹۹۲، تقریباً سه سال بعد از بردن اسکار، آخرین موهیکان اکران شد. دی-لوئیس برای این فیلم به کارگردانی مایکل مان نیز شروع به تحقیقات گسترده‌ای کرد و دوره‌های بسیار سنگینی را برای کم کردن وزنش پشت سر گذاشت. او که به خاطر سابقه‌اش در نجاری، مهارت فراوانی در کار با چوب داشت و برای هر چه بهتر اجرا کردن نقشش شروع به زندگی در جنگل کرد، برای خود قایق درست کرد، دست به ماهیگیری و شکار زد و یادگرفت چگونه از پوست حیوانات لباس تهیه کند. او حتی تفنگش را هم با خود به فیلم آورد. گفته می‌شود در مراسم شب کریسمس هم با همین تفنگ درازش سر میز شام حاضر شده بود.

ناتاتیل با بازی دی لوئیس به همراه پدر و برادرش، آخرین نفرات از قوم موهیکان‎ها هستند که در گیر و دار جنگ بین انگلیس و فرانسه بر سر مستعمراتشان، جان دختران افسر ارشد انگلیسی را نجات می‎دهند و ناخواسته وارد جبهه‎ی انگلیسی‎ها می‎شوند. در این میان، ناتانیل دل در گرو عشق کورا، یکی از دختران افسر انگلیسی می‎بندد.


The Unbearable Lightness of Being.jpg

سبُکیِ تحمل‌ناپذیرِ هستی (The Unbearable Lightness of Being) ۱۹۸۸ با امتیاز ۳.۶

در سال ۱۹۸۷، او بازی در اقتباس فیلیپ کافمن از میلان کوندرا به نام سبکی تحمل‌ناپذیر هستی را پذیرفت. دی-لوئیس در این فیلم نقش جراحی اهل کشور چک را بازی کرد که روابط عاشقانه‌اش با وارد شدن زنی در زندگی‌اش به کلی دگرگون می‌شود. او برای این فیلم زبان چکی آموخت و حاضر نشد در هشت ماه صحنه برداری، لهجه چکی‌اش را، چه در زمان فیلمبرداری و چه در زندگی عادی، ترک کند. در همین دوره بود که دی-لوئیس و دیگر بازیگران بریتانیایی مثل گری اولدمن، کالین فرث، تیم راث و بروس پین، «بریت پک» نامیده شدند.


My Beautiful Laundrette.jpg

رختشویخانه زیبای من (My Beautiful Laundrette) ۱۹۸۵ با امتیاز ۳.۵

در سال ۱۹۸۵، بازی در فیلم رختشویخانه زیبای من به کارگردانی استیون فریرز، برای دی-لوئیس تحسین منتقدان را به دنبال داشت. داستان این فیلم در دوره نخست‌وزیری مارگارت تاچر، در دهه ۸۰ میلادی و در لندن، اتفاق می‌افتاد و دی-لوئیس نقش همجنسگرایی را بازی می‌کرد که در رابطه‌ای بین نژادی قرار گرفته‌است. این اثر، اولین فیلمی از دی-لوئیس بود که در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر بریتانیایی بنیاد فیلم بریتانیا، با رتبه ۵۰، قرار گرفت، چراکه او دو فیلم دیگر نیز در این فهرست دارد.

دی لوئیس در «رختشوی‌خانه‌ی زیبای من» و «اتاقی با چشم‌انداز» به صورت همزمان بازی کرده که دو نقش و دنیای متفاوت را نشان می‌داد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید