۱ – دختر مصنوعی / The Artifice Girl (2023)
یکی از بزرگترین شگفتیهای سال 2023، فیلم «دختر مصنوعی» است که چهرههای شناختهشدهای به جز لنس هنریکسن ندارد، اما مطمئناً فیلم تأثیرگذار در موضوع هوش مصنوعی است. بودجه فیلم نیز زیاد نیست، حتی مجموعههای زیادی هم ندارد، اما آنچه دارد یک طرح جذاب و چند دیالوگ بسیار ظریف است که مطمئناً توجه شما را به خود جلب خواهد کرد. فیلم جذاب فرانکلین ریچ از سه فصل تشکیل شده است.
فصل اول فیلم با یک بازجویی شروع میشود که نمیدانید داستان آن در کجا اتفاق میافتد، اما دیالوگها آنقدر مرتبط هستند که میخواهید بیشتر آن را ببینید. بعد میدانیم که شخصیت اصلی ما دختری به نام چری ساخته شده توسط هوش مصنوعی است تا شکارچیان کودک را بدون به خطر انداختن افراد "واقعی" طعمه کند. فصل دوم در دهههای بعد اتفاق میافتد و بعد در فصل سوم، همه چیز با هم جمع میشود تا یک سوال پرسیده شود: آیا رضایت چری برای انتقال او به دنیای فیزیکی لازم است؟ و آیا اصلاً میتوان چنین خواستهای را از هوش مصنوعی داشت؟
این یک فیلم تامل برانگیز، شگفتآور، احساسی با ایدههای جالب است. اگر از فیلم «فرا ماشین» (Ex-Machina) لذت بردهاید، این فیلم را هم دوست خواهید داشت، اما حتی اگر آن فیلم را دوست نداشته باشید، باز هم ارزشش را دارد که «دختر مصنوعی» را تماشا کنید. این فیلم بیشتر از آنچه شما انتظار دارید برایتان جذاب خواهد بود.
۲ – بعد از یانگ / After Yang (2022)
کالین فارل سالی باورنکردنی را در سال 2022 سپری کرد. او در یکی از بهترین فیلمهای ران هاوارد به نام «سیزده زندگی» یکی از بازیگران اصلی بود، سپس با یک بازی غیرقابل تشخیص در «بتمن» ظاهر شد و بعد با بازی درخشانش در «بنشیهای اینشرین» همه را شگفت زده کرد.
اما در همین سال یک فیلم دیگر نیز بازی کرده که به اندازه فیلمهای قبلیاش قوی و تاثیرگذار است. در "بعد از یانگ" او شخصیت فردی به نام جیک را بازی میکند که صاحب یک مغازه چای فروشی است. او و همسرش کایرا یک دختر چینی را به فرزندی پذیرفتهاند و برای اینکه میکا با فرهنگ، زبان و ریشههای چینی خود آشنا شود، یک هوش مصنوعی مستعمل و حساس را خریداری میکنند، پسری به نام یانگ که با دختر چینیشان بزرگ میشود و به او کمک میکند. یانگ یک روز از کار میافتد. جیک به دنبال راهی برای تعمیر او میگردد و... خوب، بهتر است بقیهاش را خودتان ببینید.
طبق معمول کارهای کارگردان کوگونادا، فیلمی زیبا، روحانگیز و شاعرانه است. این فیلم یک مراقبه مالیخولیایی در مورد زمان کنونی ما، کل رابطه بین بشریت و تکنولوژی است. درست مانند برخی از فیلمهای موجود در این فهرست، از ما میخواهد به این موضوع فکر کنیم که واقعاً چه چیزی از ما انسان میسازد.
۳ – کلوسوس: پروژه فوربین / Colossus: The Forbin Project (1970)
این فیلم به کارگردانی جوزف سارجنت درباره کلوسوس، ابرکامپیوتری است که توسط دکتر چارلز فوربین (اریک بریدن) برای کنترل تمام تاسیسات نظامی ایالات متحده طراحی و ساخته شده است. میتوانید بگویید که این ایده اصلا خوب نیست و در نهایت خوب به پایان نمیرسد، اما در واقع، اینطور نیست. بعد از فیلم متوجه میشویم که شورویها نیز سیستم مشابهی دارند و اکنون هوش مصنوعی قدرتهای بزرگ جهان را در اختیار گرفته است.
چیزی که در مورد فیلمهای دهه 70 درباره توسعه فناوری وجود دارد، به دلایل واضحی قدیمی به نظر میرسند، اما تماشای آنها تقریباً فوقالعاده جالب است. برای مثال این فیلم یا «نوارهای اندرسون» سیدنی لومت را در نظر بگیرید، آنها از زمان خود جلوتر بودند. علاوه بر این، «کلوسوس» به دلایل مختلف فیلمی برجسته است: فیلمی است که حرفی برای گفتن دارد و متکی به تریلرهای ارزان قیمت نیست. از بودجه اندک خود به طور موثر استفاده میکند و به مکانهایی سرک میکشد که انتظار ندارید برود.
اکنون که ما در عصر هوش مصنوعی زندگی میکنیم و هنوز تنشهای زیادی بین قدرتهای جهانی وجود دارد، دیدن (یا دوباره دیدن) این فیلمهای کلاسیک دست کم گرفتهشده جالب خواهد بود.
۴ – من آدم تو هستم / I’m Your Man (2021)
فیلمی با تم کمی عاشقانه و این بار از سینمای آلمان. این فیلم بهعنوان نامزد آلمانی برای بهترین فیلم بلند بینالمللی در اسکار 94 انتخاب شد، اما نامزدی دریافت نکرد، شاید این موضوع باعث دیده شدن دوباره فیلم شود. در این فیلم دن استیونز که بازیگری با استعداد با دستاوردهای حرفهای قابل توجه و تجربه قبلی در ایفای نقش شخصیتی شبیه به هوش مصنوعی است، نقش آفرینی میکند.
داستان فیلم در آیندهای نزدیک در برلین میگذرد: دانشمند آلما در موزهای کار میکند. او برای شرکت در یک مطالعه فوق العاده متقاعد میشود و اکنون قرار است به مدت سه هفته با یک ربات انسان نما به نام تام از شرکت Terrareca زندگی کند. این ربات طوری برنامهریزی شده که نیازهای شخصیت شما را برآورده کند.
مفهوم هوش مصنوعی همیشه ابزار خوبی برای استفاده در فیلمها برای پرسیدن سؤالاتی درباره اینکه چه چیزی ما را واقعاً انسان میکند و همچنین درباره احساسات و خواستههای انسانیمان مانند عشق و آزادی است، اما «من آدم تو هستم» چیزی فراتر از این است. فیلم ترکیبی نادر از کمدی رمانتیک است که حس خوبی به تماشاگر میدهد و میتواند شما را در یک غروب روز تعطیل خوشحال کند، اما فیلم به اندازهای هوشمندانه است که شما را وادار میکند به انسانیت، وابستگی مشترک، زندگی، نیاز ما به ارتباط و ماهیت روابط فکر کنید.
۵ – سیمون / S1m0ne (2002)
در فیلمهای اندرو نیکول همیشه چیزی وجود دارد که با گذشت سالها کهنه نمیشود. مثلا فیلم «گاتاکا» در حال تبدیل شدن به واقعیت است. فیلم «سیمون» نیز همینطور است. فیلمی بسیار دست کم گرفته شده و سرگرم کننده که حرفهایی برای زمانه ما نیز دارد.
فیلم داستان کارگردانی را دنبال میکند که فیلمش با بیرون آمدن ستارهاش به خطر میافتد. بنابراین شخصیت اصلی ما ویکتور تارانسکی (آل پاچینو) باید بازیگری را پیدا کند که بتواند کاملاً جایگزین او شود. او راه حل را در جایگزینی شخصیت اصلی فیلمش با یک هنرپیشه هوش مصنوعی پیدا میکند. میبینید فیلم چقدر امروزی است انگار به نگرانیهای اخیر بازیگران در مورد جایگزینی آنها با هوش مصنوعی اشاره دارد. فیلمهای نیکول همیشه با نقدهای اجتماعی و داستانی تاملبرانگیزش درباره فناوری میتواند ما را به کجاها ببرد.
پس از مدتی سیمون برنده اسکار میشود. ویکتور که حالا به این موجودی که خودش ساخته حسادت میکند تصمیم میگیرد تا سیمون را تخریب کند و از شهرت او بکاهد و خودش را در مرکز توجه قرار دهد پس او در نقش سیمون شروع به کارهای غیراخلاقی میکند از جمله حتی دریک فیلم سیمون نقش یک خوک را بازی میکند ولی او هرکاری میکند سیمون محبوبتر میشود و ادامه ماجراها که سیمون بر سر ویکتور میآورد.
۶ – بیصدا دویدن / Silent Running (1972)
یک فیلم علمی تخیلی و درام که در آیندهای دور اتفاق میافتد. فیلم نشان میدهد که در آینده، باغهای فضایی برای حفظ گونههای گیاهی و حیوانی زمین به فضا فرستاده شدهاند. در این فیلم، یکی از فضانوردان که برای نگهداری این باغها مسئول است، تلاش میکند تا از نابودی آنها جلوگیری کند. فیلم با بازی بروس درن و کارگردانی بسیار خوب داگلاس ترنر، به یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی و درام تبدیل شده است.
مطمئناً این فیلم طرفداران خاص خودش را دارد. مارک کرمود، منتقد مشهور سینمای بریتانیا، حتی استدلال کرده که این فیلم از «2001» کوبریک بهتر است (که مقایسهای عجیب اما قابل توجه است). این فیلم ساده و در عین حال منحصربهفرد، با یک پیشفرض متفکرانه شروع میشود و شخصیت اصلیاش بسیار قانعکننده است، و در کل پر از پیامهایی است که تا حدودی مرتبط به امروز نیز هستند.
۷ – بذر اهریمن / Demon Seed (1977)
احتمالاً تنها فیلم این فهرست که میتواند به عنوان یک "فیلم ترسناک" نیز در نظر گرفته شود، همین فیلم «بذر اهریمن» است. این فیلم در عین حال یکی از اولین فیلمهای علمی تخیلی است که هوش مصنوعی را با ظرفیتی بدخواهانه به نمایش میگذارد.
این فیلم بر اساس رمانی با همین عنوان از دین کونتز ساخته شده است که اقتباس های سینمایی آن همیشه جواب نمیدهد، اما این رمان به طرز شگفتانگیزی کار میکند. "بذر اهریمن" درباره "پروتئوس"، یک ابر کامپیوتر ارگانیک با هوش مصنوعی است که توسط دانشمند الکس هریس طراحی شده است تا به او در تحقیقاتش کمک کند. با این حال، پروتئوس آنقدر باهوش است که به زودی اراده خود را توسعه میدهد و به خصوص درباره همسر الکس (جولی کریستی) وسواس پیدا میکند.
صدای رابرت وان که در نقش پروتئوس بازی میکند بهویژه چشمگیر است. صدای ربات وقتی با سوزان است، تغییر میکند و این خیلی جالب است. یک فیلم ترسناک دهه 70 که هوشمندانهتر از آن چیزی است که شما انتظارش را دارید، «بذر اهریمن» نمایی ترسناک از یک هوش مصنوعی و ژانر سینمای بسیار تاملبرانگیز است.
۸ – مارجوری پرایم / Marjorie Prime (2017)
مایکل آلمریدا هرگز کارگردانی جذابی برای همه نبوده است. فیلمهایش جذابیتی ندارند و حتی بهعنوان یک فیلمساز هنری، فیلمهایش میتوانند دست کم تفرقهبرانگیز نیز باشند، اما با این حال، ایدههای او و نوع فیلمهایی که میسازد همیشه جذاب هستند. «مارجوری پرایم» یکی از بهترین فیلمهای اوست که در آینده هوش مصنوعی میگذرد.
مارجوری از آلزایمر رنج میبرد. او به داستانهایی گوش میدهد که نسخه هوش مصنوعی شوهر فقیدش والتر برای او تعریف میکند تا خاطراتش را به خاطر بسپارد و حفظ کند. موضوع خاطره همیشه فیلمسازان زیادی از اورسن ولز تا کریستوفر نولان را به خودش مشغول کرده است و در اینجا کارگردان به بررسی موضوع حافظه و نحوه درک ما از عزیزانمان میپردازد.
آلمریدا میگوید که او فیلم را بهعنوان یک «فیلم هوش مصنوعی» نمیبیند، بلکه فیلمی درباره انسانها است، زیرا «این فیلم درباره این است که چگونه فناوری میتواند هم معایب ما را بازتاب دهد و همچنین آنها را تقویت کند. و درباره اینکه چگونه حافظه بخشی از این تبادل است - چگونه حافظه میتواند جابجا و تجدید نظر شود. ما در دنیایی زندگی میکنیم که هوش مصنوعی سعی میکند هنرمندان مرده را برای فیلمهای آینده بازآفرینی کند و فیلم نیز در مورد آن است. وقتی نمیتوانیم گذشته خودمان را رها کنیم، میتوانیم از هوش مصنوعی برای بازگرداندن افراد مرده یا اصلاح اشتباهات گذشته خودممان استفاده کنیم.»
۹ – برایان و چارلز / Brian and Charles (2022)
آیا هوش مصنوعی میتواند بهترین دوست شما باشد؟ این چیزی است که این فیلم میپرسد. برایان مخترع عجیب و غریبی است که در شهری کوچک در ولز زندگی میکند. او فردی بسیار درونگرا است. یک روز با احساس بیحوصلگی تصمیم میگیرد رباتی بسازد. این موجود او بهترین دوست او میشود و به مرور زمان استقلال قوی پیدا میکند. چارلز که شیفته دنیای بیرون است، آرزو میکند که بتواند سفر کند و مکانهای جدیدی را کشف کند.
کسانی که از این نوع فیلمها لذت میبرند، انسانیت جذاب و دوستداشتنی فیلم را دوست خواهند داشت. این یک فیلم صمیمانه و پر از جذابیت است. فیلمبرداری عالی دارد، به خصوص وقتی حرف از زیبایی چشمگیر ولز میشود. طنزش ظریف است و اصلا آزاردهنده نیست، و موسیقی متن فیلم عالی است.
در حالت کلی، فیلمی دوست داشتنی با پیام های زیبا است. کریس هیوارد یکی از نویسندگان میگوید که آنها به دنبال آیندهای خوشبینانه برای هوش مصنوعی بودند، «منظورم این است که اگر نقطه اوج هوش مصنوعی چارلز باشد، ما خوب خواهیم بود زیرا میتوانیم آن رباتها را کنار بزنیم. اما من بیشتر نگران آن سگهای روباتی هستم که در ویدیوهایی دیدهام که در حال قدم زدن در اطراف ما و در کمین حمله کردن هستند.»
۱۰ – D.A.R.Y.L. (1985)
خوب به انتهای فهرست رسیدیم. فیلم «D.A.R.Y.L»را میتوانید با خانواده تماشا کنید و از آن لذت ببرند و سرگرم شوید.
فیلم داستان پسری به ظاهر یتیم را دنبال میکند که در جادهای در منطقهای جنگلی به تنهایی پیدا میشود. از آنجایی که هیچ پدر و مادری برای او قابل شناسایی نیست، پسر به خانوادهای به نام اندی و جویس ریچاردسون (مایکل مککین، مری بث هرت) سپرده میشود. آنها عاشقانه از او مراقبت میکنند و به پسری باهوش تبدیل میشود. راز فیلم نیز همین است؛ معلوم میشود که او نمونهای آزمایشی است که برای نسلی از روبات های سرباز جدید در نظر گرفته شده است.
برخی میخواهند او را از بین ببرند، اما احساسات در او در حال رشد است. یک نوع داستانگویی در سینمای دهه 80 بسیار رایج است، داستانی که برای همه جذاب است و فقط دولت در مورد آن نگران است. البته این فیلم دارای پیچ و تاب موضوع هوش مصنوعی نیز است و این ایده آن را امروزیتر میکند. همین یک جمله جالب که «اگر هوش مصنوعی احساسات انسان را توسعه دهد چه میشود؟» میتواند انگیزهای برای دیدن این فیلم زیبا باشد.