به بهانه اجرا این نمایش به سراغ شیرین بینا رفتیم و با او که کمتر در صحنه تئاتر دیده میشود و بیشتر ما او را در آثار تلویزیونی و گاه سینمایی میبینم در مورد نقشش در این اثر نمایشی صحبت کردیم با ما همراه باشید تا با جزییات زندگی یکی از «بیوههای غمگین سالار جنگ» یعنی "طلعت" آشنا شوید.
"متن پاشنه ی آشیل یک نمایش است"
بعد از سالها وقفه با تئاتر « بیوههای غمگین سالار جنگ » به روی صحنه باز گشتید. چه شد که تصمیم گرفتید دوباره بازی روی صحنه را تجربه کنید؟
افرادی که تجربه کار بازیگری در تئاتر را دارند به راحتی نمیتوانند از کنار وسوسه در این عرصه بگذرند چرا که حس زندگی را به واسطه بازی در تئاتر با تمام وجودشان لمس کردند؛ اما خب متاسفانه طی سالهای اخیر به شدت درگیر کارهای تصویری شده بودم و به من مجالی برای بازی در کارهای نمایشی دست نمیداد اما وقتی پیشنهاد بازی در این نمایش به من داده شد با همه وجودم از آن استقبال کردم و به نوعی سر ذوق آمدم.
چه چیزی در این نمایش وجود داشت که تا این حد شما را ذوق زده کرد؟
متن خوب. چرا که متن ، پاشنه آشیل یک نمایش است . خوشبختانه این اثر به لحاظ ساختار نمایش نامه در سطح بسیار خوبی قرار داشت و نویسنده برای نگارش ساده ترین دیالوگهای آن ،دست به تحقیق و نگارش گستردهای زده بود طوری که هیچ اطلاعات نادرستی حتی در سادهترین دیالوگ گوییها به مخاطب منتقل نمیشود به گونهای که اگر مخاطب بخواهد پیگیر این دیالوگها شود متوجه خواهد شد که بیان هر یک از آنها ریشه در علتی دارد. محمدامیر یاراحمدی نویسنده این اثر قلم شیرینی دارد و برای نگارش آثارش زحمت زیادی را میکشد.
برای من جالب است که شما تا این حد تحت تاثیر متن کار قرار گرفتید، اتفاقی که معمولا این روزها کمتر شاهد آن هستیم.
بله، متاسفانه ضعف فیلمنامه و نمایشنامه یکی از مواردی است که این روزها اکثر ما به نوعی با آن مواجه هستیم و به سادگی هم نمیتوانیم از کنار آن عبور کنیم چرا که اگر شما خواهان اثر گذاری یک کار هستید در وهله اول باید متن خوبی را داشته باشید. این روزها متاسفانه فیلمنامه نویسهای ما دچار نوعی سری کاری شدند و برای نگارش کارهایشان آن وقت و انرژی را که باید صرف نمیکنند به همین خاطر ما کمتر شاهد خلق کارهای خوب در سینما، تئاتر و تلویزیون هستیم . اما در این نمایش مثلا اگر پیرامون خوراندن جوشاندهای به سالار جنگ حرفی به میان میآید قطعا روی خاصیت آن جوشانده و عواملی که حتی آن را خنثی میکند تحقیق شده است . به هر حال همین نکات به ظاهر ساده باعث شد تا این کار در جذب مخاطب تا حد زیادی قوی عمل کند.
این طور که شنیدم شما جزو آخرین نفرهایی بودید که به این نمایش اضافه شدید و در اجرای سال گذشته «بیوههای غمکین سالار جنگ » که در جشنواره تئاتر فجر روی صحنه رفت " مهسا مهجور" نقش طلعت را ایفا میکرد؟
همین طور است منتهی برای مهسا مهجور مسائل شخصی رخ داد که باعث شد ایشان نتوانند گروه را همراهی کنند به همین خاطر وقتی پیشنهاد حضور در این نمایش مطرح شد با ایشان تماس گرفتم و به نوعی از مهسا کسب اجاره کردم و زمانی که ایشان به من اطمینان داد که از حضورم در این کار خوشحال است و صرفا مسائلی که برای او رخ داده مانع از حضور او در این نمایش می شود بازی در «بیوههای غمگین سالار جنگ » را پذیرفتم.
با توجه به اینکه اکثر افرادی که در گروه حضور داشتند به نوعی با یکدیگر هماهنگ بودند نگران نبودید که نتوانید خودتان را در زمانی که باید به سطح آمادگی آنها برسانید؟
«بیوههای غمگین سالار جنگ » در قیاس با جشنواره تئاتر فجر تغییراتی را در متن ،فرم اجرا و حتی طراحی دکور دارد و به همین خاطر سایر بازیگران هم باید تمرین میکردند تا خودشان را به این سبک جدید وقف یدهند. از طرفی وقفهای که در کار افتاد باعث شد بود اکثر دوستان در طول این مدت در نمایشهای دیگر نقش آفرینی کنند؛ اما با تمام این تفاسیر آنها در قیاس با من با یکدیگر هماهنگتر بودند و همین موضوع باعث میشد من زمان بیشتری را برای تمرین صرف کنم از طرفی چند روز مانده به اجرا و زمانی که ما تمرین را در سالن سایه شروع کردیم ، " گلاب آدینه" نازنین جلسات خصوصی با من داشت تا بتوانم به آن سطح از آمادگی لازم دست پیدا کنم.
آیا این نمایش را به واسطه قصهای که دارد میتوان یک اثر زنانه دانست که سعی دارد به طرق مختلف دغدغههای زنها را در قشرهای مختلف بیان کند؟
بیشک هر کسی از این نمایش برداشتهای خودش را دارد اما در این مورد من با شما هم نظرم و بر این باورم که «بیوههای غمگین سالار جنگ » روایتگر قصه زنان مختلف در سطح و جایگاههای متفاوت است که میل به امنیت ، مقام و پول آنها را کنار هم جمع کرده است اما در نهایت با بازی چرخ روزگار جای فقیر و غنی عوض میشود اما قشر متوسط سر جای خودش باقی میماند.
شما هم با ایفای نقش طلعت نماینده قشر متوسط در این نمایش بودید؟
بله، طلعت با وجود اینکه در بروز این اتفاقات نقش پررنگی را ایفا میکرد اما به دلیل جبری که در آن گرفتار شده بود ، تغییری در موقعیتی که در آن قرار داشت رخ نداد.
این اثر در همان روزهای ابتدایی با اقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه شد.نظرتان در این مورد چیست
خوشبختانه بله، میزان استقبال از این اثر هم به حدی بود که از همان روزهای ابتدایی به دلیل پر شدن صندلی مخاطبان در اطراف سالن و روی تشکچهها مینشستند و در نهایت این موضوع باعث شد که کار در دو سانس به روی صحنه برود؛ در هر حال چنین استقبالی بازیگران و سایر عوامل را با وجود تمام سختیها برای ادامه کار دلگرم میکند.
به عنوان سوال پایانی...ما باز هم شما را روی صحنه تئاتر خواهیم دید و یا سالها باید صبر کنیم؟
برای بازی روی صحنه خودم هم بسیار مشتاقم؛ اما نباید فراموش کنیم مشکلات مالی که در تئاتر وجود دارد گاه باعث میشد بازیگران جذب کار تصویر شوند و نتوانند آن طور که باید در این حیطه فعالیت داشته باشند اما امیدوارم بتوانم با تمام این تفاسیر بعد از کمی استراحت دوباره روی صحنه تئاتر ظاهر شوم.