به گزارش سی و یک نما به نقل از ایلنا، بهروز غریبپور؛ نمایشنامهنویس و کارگردان شناخته شده ایرانی؛ متن این پیام را به درخواست یونیمای جهانی نوشته و در آن علاوه بر تشویق یونیمای جهانی به شناسایی گونههای نمایش عروسکی در کشورهای گوناگون؛ یکی از مسئولیتهای تمامی نمایشگران و عاشقان تئاتر عروسکی را یادآوری پاکی و صفای کودکی به مردم و تلاش در جهت کاستن از میزان شرارت و دشمنی خانوادهی بشری در جهان امروز دانسته است.
متن این پیام که به پنجاه زبان ترجمه شده و به 92 کشور عضو یونیما ارسال خواهد شد؛ به شرح زیر است:
ده ساله بودم که نخستین اجرای یک نمایش عروسکی سنتی را دیدم. ده ساله بودم که عاشق "مبارک" شدم. عشقی که هنوز و پس از گذشت بیش از نیم قرن است که در ذهن و جان من است.
بیست ساله بودم که بهدنبال این عشق؛ کوچهها و خیابانهای تهران را زیر پا گذاشتم تا نمایشگران قدیمی و نیمهجان و از رمق افتادهی آن روزها را پیدا کنم و آنها را از نو به محافل هنری و دانشگاه بیاورم و دیگران را عاشق معبودم کنم. آن زمان خود را تنها عاشق دنیا میپنداشتم اما بزودی پیبردم که تنها نیستم و تا توانستم به اینجا و آن جای جهان رفتم و جهان نمایش عروسکی را کشف کردم و با عاشقان نمایش عروسکی در ایتالیا و انگلیس و هند و چین و روسیه و آمریکا و فرانسه و آلمان و....روبرو شدم.
کشف اینکه نهتنها؛ تنها نیستم بلکه یکی از میلیونها عاشق نمایش عروسکیام و کشف اینکه معبودم "مبارک" یکی از دهها عروسکیست که قرنها مردم را با کنایه و طنز، جهان خشن را با خنداندن بشر وحشت زده از جنگ و فقر و خشونت و آوارگی به زندگی امیدوار کردهاند؛ چنان شادمانم کرد که حد و اندازه ندارد. اما بزودی پی بردم که خانوادهی تئاتر کشورم و سایر کشورهای دنیا بهدیدهی تحقیر به این هنر نگاه میکنند و وارد شدن در این دنیا را در شأن خود نمیدانند و آنجا بود که برای دفاع از عشقم چون رزمندهای که از گنجی دفاع میکند؛ خود را به جهان بیکران سپردم و در هر فرصتی به سراغ این گنج رفتم و هربار بیشتر پی بردم که نمایش عروسکی زبانی به ژرفا و گستردگی و دیرینگی غم و اندوه و شادی بشر است و هر عروسک نمادی از جهان پیرامونی ما و انسانهای پیش از ما بوده است و به این راز پیبردم که چرا "عمر خیام" ریاضیدان، فیلسوف و شاعر بلند آوازهی ایرانی در چند رباعی بینظیر خود؛ جهان انسانها را با جهان نمایش عروسکی یکی دانسته است:
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از بهر حقیقتی نه از روی مجاز
بازیچه همیکنیم بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یک یک باز
و یا:
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
در سفرها و در نوشتهها و در گفتگو با دیگر عاشقان نمایش عروسکی بیش از پیش پی بردم که نمایش عروسکی در ذهن چیکاماتزو مونزایمون، در ذهن نمایشگران معابد، از نگاه نمایشگران سیسلی، در ذهن و زبان دالانگهای اندونزی و از منظر کارگردانها و نمایشگران جای جای جهان معانی متفاوتی دارد و باورم شد که میتوان با این زبان چندین هزار سالهی بشری به نقد جهان پرداخت و میتوان بر شمار مخاطبان و عاشقان این هنر افزود و عمیقاً باور کردم که اگر اختراع "چرخ" جهان را دگرگون کرده و راههای وصل انسانها را هموارتر و آسانتر کرده، کشف نمایش عروسکی به همان حد و اندازه در نزدیکتر کردن انسانها و برداشتن فاصلهها مؤثر بوده و هست زیرا که حتی در یک نمایش عروسکی فلسفی نیز عنصری از دنیای کودکی در مخاطب بیدار میشود و ناگهان سن و سال محو میشود و او موجودات چوبی، یا ساخته شده از هر مادهای را زنده میپندارد.
شاید بالاترین وظیفهی هر نمایشگر عروسکی در هر جای دنیا و به هر زبان و هر شکل بیدار کردن "کودکی" در میلیونها انسانی باشد که بهتدریج چهرهی جهان را به خون و خشونت آلودهاند و نمایش عروسکی و ما عاشقان هنر دیرینهی اجدادمان بایستی از میزان این شرارت و دشمنی خانوادهی بشری بکاهیم. و کودکی را و صفای کودکی و باورهای زیبای کودکی را از نو بیاد مخاطبمان بیاندازیم......روز جهانی بیدارگران کودکی، روز جهانی نمایش عروسکی، روز عاشقان نمایش عروسکی مبارک باد.