ما ظاهرا دو گروه سیاسی داریم . "اصلاح طلب" و اصولگرا" . هر کدام از این گروه های سیاسی هم شاخه هائی دارند از جمله اصلاح طلب افراطی و یا اصولگرای افراطی. هیچیک از دو قطب سیاسی کشور که مشابه آنها در دنیا هم با گرایش های چپ و راست و محافظه کار یا دموکرات شناخته می شوند هرگزتا جائی که به افراط کشیده نشوند نه تنها خطری برای جامعه نیستند بلکه چالش های سیاسی این دو گروه موجب سرزندگی و پویائی نیز خواهد بود . خطری که ما را تهدید می کند ضلع سوم این مثلث است که نونش در گرو اختلاف نظر ها ست و یکی از بزرگترین تهدیدی که سر راه او می تواند قرار بگیرد این است که گروه های سیاسی مختلف در کنار مردم از یک اتفاق لذت ببرند. این اتفاق در نشستن پای گیرنده های رسانه ی ملی و لذت بردن از یک برنامه به اوج می رسد می خواهد "در حاشیه " مهران مدیری باشد ، "بزنگاه" رضا عطاران باشد و یا "خندوانه" رامبد جوان.خندوانه ای که استقبال از آن یقینا در سراسری شدن شبکه نسیم تاثیر داشت.
برنامه ی "نود" عادل فردوسی پور هم تهدید جدی بود اما انقدر ریشه ی مردمی دوانده که کسی جرات نزدیک شدن به آن را ندارد.
ضمن اینکه "مردم ایران سلام "(که اصلی ترین عوامل آن در خندوانه حضور دارند) هم یکی از بهترین برنامه های صبحگاهی بود که دستخوش همین اتفاق شد.
این یکی دو روز هم فکر می کردیم صحبت از تغییر مجری و سردبیر برنامه ی پر مخاطب دیگری به نام "هفت" است که حالا زمزمه هائی مبنی بر برچیده شدن آن از روی آنتن می شنویم و اما... برنامه ی پر مخاطب "منصور ضابطیان" و "محمد صوفی" یعنی "رادیو هفت" آش داغ شبکه ی آموزش که قرار است با تغییراتی آن را هم از دهان بیندازند. بلائی که اینک برسر برنامه ی خوب "مجله تئاتر" آمده است.
چند روز اخیر و در اوج موفقیت برنامه خندوانه باز هم به نظر می رسد که عده ای از این دورهمی بدون نگرش سیاسی دلگیرند . عده ای می خواهند با کارآکتر فوق العاده جذاب "جناب خان"، جنوبی های کشور را تحریک کنند و عده ای بصورت جدی تر روی مهمان های برنامه اعتراض دارند . البته اینکه رامبد جوان و اتاق فکرش نتوانسته ریتم مناسبی در انتخاب مهمان هایش داشته باشد و هوشمندانه تر آنها را دعوت کند قابل انکار نیست و اینکه چقدر دست او و گروهش در این رابطه باز است را هم نمی دانیم اما از موردی خواهم گفت که خود من شاهدش بودم.
اوایل شروع سری دوم برنامه خندوانه بود که با رامبد جوان در مورد مهمان های غیر هنری برنامه اش صحبت می کردیم.شخصی را پیشنهاد دادم و او استقبال کرد. خود من با او تماس گرفتم ، یکی از مشاوران اصلاح طلب دولت تدبیر و امید . اما آقای دکتر این دعوت را نپذیرفت. از دولتمردان دیگر هم اطلاع دارم که رامبد جوان بارها و به شخصه از آنها دعوت کرده اما نپذیرفتند.حالا او قانع شده بود که دولتمردانه ومردان قانون گذاری که افراد سیاسی با گرایش اصلاح طلب هستند و در حال حاضر فعالیت می کنند ،مصلحت نمی دانند تا در یک برنامه با مضمون "بخند تا دنیا به رویت بخندد "حضور داشته باشند.گاهی اوقات بعضی از قانون ها ،قوانین نا نوشته اند و خط قرمزهائی که نمی دانیم از کجا و چرا کشیده می شود . این بندها هم دست و پای برنامه سازان تلویزیونی را بشدت بسته است و هم موجب احتیاط دیپلماسی می شوند.اینجاست که بی گدار به آب می زنیم و گاه قضاوت های نادرستی می کنیم . شکی نیست که خندوانه و یا هر برنامه ی ترکیبی دیگر حتی برای انتخاب مهمان هایش اختیار تام ندارد اما قضاوت های این چند سه روزبسیارعجولانه است و از آن عجولانه تر برخورد بعضی از نشریات نوشتاری و فضای مجازی معتبر که نمی توان حد بین حمایت و یا تخریب را در قلمشان تشخیص داد. مثل متن خوب،دلسوزانه و تحریک کننده ی سایت تابناک که در ادامه مرور می کنیم :
"خندوانه" یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون آهسته آهسته به برنامهای تبلیغاتی بدل میشود و چهرههایی میهمان رامبد جوان میشوند که علاوه بر قرارگیری در یک طیف سیاسی خاص، فاقد جذابیت برای مخاطب هستند و ظاهراً این برنامه نیز به سمت و سویی حرکت میکند که متأثر از سیاست زدگی با ریزش مخاطب همراه شود؛ رویکردی که باید در آن تجدیدنظر کرد.
بعید است تهیه کننده و مجری این برنامه نیز در مقابل میهمانان پیشنهادی از سوی بالادستیها، گارد بگیرد و مقاومتی از خود نشان دهد. همچنین نمیتوان رامبد جوان را در جایگاه «قربانی» قرار داد، بلکه باید بر این حقیقت تأکید کرد که در این بازی نه چندان پیچیده و «رو»، سرمایهای به نام «خندوانه» قربانی خواهد شد و اگر در این بهرهبرداری سیاسی افراط شود، کارکرد این برنامه از دست خواهد رفت و مخاطب عام، این برنامه را پس خواهد زد.
به گزارش «تابناک»، شاید بتوان دعوت علیرضا دبیر را کار رامبد جوان تلقی کرد؛ اما آیا میتوان تصور کرد که عبدالرضا عزیزی نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی را نیز میهمان منتخب جوان و تیمش تلقی نمود؟ شاید رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس که چهرهای سرشناس در سطح ملی نیست نیز توسط گروه کارشناسی این برنامه و یا شبکه آموزش انتخاب شده، ولی چرا این جامِ پرگوی هرچه میچرخد، قرعه به نام دیگر طیفهای سیاسی درنمیآید؟
این پرسشی است که با دیدن برنامه خندوانه در هفتههای اخیر قابل طرح است و تشدید دعوت از چهرههای سیاسی به این برنامه و انتخاب چهرههای فاقد تشاهر ملی، چنین پرسشی را پررنگتر میسازد و رامبد جوان را بیش از پیش در موقعیت نقد و در جایگاه متهم قرار میدهد، هرچند بسیار بعید است که جوان چنین تصمیماتی گرفته باشد، زیرا اساساً چنین اتفاقاتی در ید قدرت یک تهیه کننده تلویزیونی نیست و با روحیات جوان نسبتی ندارد.
با این حال بعید است تهیه کننده و مجری این برنامه نیز در مقابل میهمانان پیشنهادی از سوی بالادستیها، گارد بگیرد و مقاومتی از خود نشان دهد و نمیتوان رامبد جوان را در جایگاه «قربانی» قرار داد، بلکه باید بر این حقیقت تأکید کرد در این بازی نه چندان پیچیده و «رو»، سرمایهای به نام «خندوانه» قربانی خواهد شد و اگر در این بهره برداری سیاسی افراط شود، کارکرد این برنامه از دست خواهد رفت و مخاطب عام، این برنامه را پس خواهد زد.
وقتی نمیتوان در این برنامه به قول معروف «جای مردان سیاست بنشانیم درخت تا هوا تازه شود»، میتوان حداقل از هر طیف سیاسی چند نفری را دعوت کرد و سرقفلی این برنامه را به یک طیف سیاسی واگذار نکرد و بدین ترتیب، بتوان از اصولگرای رادیکال، اصولگرای معتدل، میان رو، اصلاح طلب و مستقل را در این قاب دید و با روحیاتشان آشنا شد و البته اولویت را با چهرههای سیاسی قرار داد که در سطح ملی مطرح هستند و زندگی شخصی بر روحیاتشان برای قشرهای مختلف سیاسی جذابیت بیشتری دارد.
اگر «خندوانه» در این مسیر اصلاح شود، میتوان امید داشت که مخاطب نیز حداقل واکنش منفی را به تزریق جریانهای سیاسی به چنین برنامهای داشته باشد اما در صورتی که اصرار بر مانور یک سویه بر روی یک جریان سیاسی شود، نباید امیدی به حفظ مخاطب این برنامه داشت. «خندوانه» و دیگر برنامههای پرمخاطب، سرمایه رسانه ملی هستند و بدینسان برای بهرهبرداری، حفظ سرمایه برای یک صاحبِ سرمایه در اولویت است؛ اما آیا ارادهای برای حفظ سرمایهها وجود دارد؟