در این میان تنها شخصیتی که خوب در آمده، "فرزین صابونی" است و بازی فوق العاده ش که یکبار دیگر، این حقیقت نا خوشایندرا اثبات کردکه اکثر توانمندان صحنه نمایش، فقط می توانند جلوی دوربین شناخته شوند و حالا فرزین صابونی در نقش یک مهره ی بازی خورده و به قول خودش بچه ی شوش در میان دیگر کارآکترها خودنمائی می کند.
(که متاسفانه به مرور به سوی بازی اگزجره ای می رود که کارگردان از او می خواهد).
در مقابلش "الهام کردا" یکی از ستارگان درخشان تئاتر هرگز فرصت نکرده تا در این سریال خودی نشان دهد و تا پایان نیز چنین فرصتی را به دست نمی آورد . آنقدر که به راحتی می توان نقش او را نادیده گرفت.
"سیامک اطلسی" بازیگرو کارگردان پیشکسوت نیز حضور خوبی در تعبیر وارونه یک رویا دارد اما او نیز به سادگی از قصه کنار می رود.
و مهره ی سوخته ی تعبیر وارونه یک رویا ،"پانته آ بهرام" است که شخصیت ضعیفی که از او ساخته شده هیچ جای مانوری ندارد حتی در پایان کار که می توانست فوق العاده باشد. (واقعا هنر می خواهد از این بازیگر پر توان بی هنری نشان دادن).
ژاله ی این قصه با تعبیری وارونه، یکی از مدیران سازمان انرژی هسته ای است که هیچ شباهتی به یک زن مقتدر و توانا اما زخم خورده از یک شکست عشقی ندارد. آیا چنین شخصیتی به سادگی یک دعوت به کافی شاپ می تواند، دعوت به محضر و ازدواج را بپذیرد. این شخصیت است یا کاریکاتور از یک زن خیلی خیلی معمولی و ساده نگر. پارادوکسی بین شخصیتی که مناسب این قصه است و شخصیتی که حالا در تصویر می بینیم که در انتها ژاله می فهمد فریب یک بازی را خورده ، قرار است وارد بازی شود اما همچنان ضعیف و منفعل باقی مانده است و فرصت نمی کند تا نقش تازه ای از خود به نمایش بگذارد.فرصت طلائی که فریدون جیرانی از دست داده است و در کنار بازی بسیار بد بازیگران !!! خارجی و کشتن بی در و پیکر روانبخش به اوج می رسد.
"نگار عابدی" همسر روانبخش که بایک خبر دچار شوک می شود و یکدفعه و بی کوچکترین مقدمه و فاصله ی زمانی به یکی از تخصصی ترین بیمارستان های روانی که معمولا مختص بیماران حاد و خاص روانی است منتقل می شود و به راحتی از قصه کنار گذاشته می شود.اصولا خانواده روانبخش چه جای خاصی در این قصه داشتند؟
"فرهاد قائمیان"و "قاسم زارع"، هردو پتانسیل خوبی برای نقش خود داشتند که باز هم در ضعف کارآکترها و قصه جا می مانند و "داریوش ارجمند" در نقشی متفاوت و با فاصله از فردوس سریال ستایش که حضوری تحسین برانگیز اما بی حاصل دارد که به جای مغز متفکر و با تجربه به پدربزرگی دلسوز بیشتر شبیه است.
و اما در مورد بازیگرهای جوان و نقش هایشان که هیچ چیزی نمی توان گفت جز اینکه سریال را به شدت پائین کشیده اند."نیما نادری" بازیگری جوانی که قرار است در دو نقش ظاهر شود و از بس سعی می کند متفاوت باشد، بازیش اگزجره شده است اما در فصل پایانی و سکانس های مربوط به کشته شدن وی تا حدودی توانسته که این ضعف را جبران کند.
و اما "امیر جعفری"که یک مرد است و یک شهر. امیر جعفری بازیگر بسیار خوبی است که قصه ای که برای او نوشته شده حتی بازی او را هم زیر سوال میبرد. مردی که یک تنه برای نجات دختر و دامادش از مرز با پای پیاده و اتوبوس می گذرد. به راحتی وارد یک سازمان می شود و به تنهائی همه را می کشد.
حتی در فیلم آمریکائی "رمبو" هم با چنین قهرمانی رو به رو نشده ایم.
و حالا از طرفی دیگر در این سریال ماموری را می بینیم که مثل کارآگاه گجت دنبال سوژه می دود، مامور دیگری که دنبال سوژه به رستوران می رود و غذا سفارش می دهد (به سبک فیلم های سه دهه پیش)، دوربینی که سوژه در آن ماسکه می شود و ماموران دست خالی می مانند و ماموران ارشدی که از ارشد بودن فقط فیگور کم خوابیدن و دیر غذا خوردن را دارند. واقعا شخصیت ماموران امنیتی ما همین است؟ سازمان امنیت یک بازیگر تئاتر را می آورد در چند دقیقه تمام اسرار ملی را با او درمیان می گذاد و می گوید: "حالا تو یک مامور وطن پرستی، برو و برای وطنت و برای بدست آوردن دختر مورد علاقه ات که تصادفا دختر یک مامور دریا دل است، کاری بکن؟ فقط یادت باشد شیشه ی ماشین ضد گلوله را پائین نمی کشند.آیا ماموران امنیت مسائل مملکت را با اهل خانواده به مشورت می گذارند؟ آیا پس از خوردن یک لیوان آب نه چندان خنک به همسرش می گویند: "اگر گفتی شوهرت چکارست؟ یه مرد دو زنه؟ نخیر ...شوهرت مامور موساده!!!تا این اندازه بی عرضه هستند و بی فکر مهره ها را جا به جا می کنند؟
واقعا ما می توانیم این سریال را دوبله کنیم و به عقب مانده ترین کشورکوچک دنیا عرضه کنیم؟ آیا می توانیم از ضعف و بی ارزش بودن سریال های ترکی بنالیم؟...
چرا سریال های تلویزیونی برای کارگردان های مطرح سینما شده جائی برای کسب درآمدساخت فیلم سینمائی جدید و یا فراموش کردن شکست گیشه ی فیلم قبلی؟
و در آخر: حاشیه اصلی تعبیر وارونه یک رویا:
حاشیه اصلی و قابل توجه این مجموعه، تست دو تا سه میلیونی انتخاب بازیگر برای سریال “تعبیر وارونه یک رویا” به کارگردانی فریدون جیرانی با انتشار آگهی در روزنامه کثیر الانتشار است.
موسسه ای به نام فجر که مدرک "شناسه بازیگری" می دهد و فریدون جیرانی هم دراین موسسه فعال بوده و این آگهی را نیز آنجا داده است گفته: "پنج نفر از بازیگران این سریال از همین راه انتخاب شده اند."
و جیرانی در واکنش به این خبر می گوید: "کذب محض است. البته باید بگویم که چند نفر از بازیگران این سریال، از شاگردان من هستند که انتخاب شده اند.