پنج شنبه, 24 خرداد 1397 04:30

حمله یک منتقد سینما به حسن فتحی کارگردان سریال شهرزاد / طلبکاری شرم آور پشت الفاظ به ظاهر ادبی

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
حمله یک منتقد سینما به حسن فتحی کارگردان سریال شهرزاد / طلبکاری شرم آور پشت الفاظ به ظاهر ادبی حمله یک منتقد سینما به حسن فتحی کارگردان سریال شهرزاد / طلبکاری شرم آور پشت الفاظ به ظاهر ادبی

 

سی و یک نما – این هفته پایانی بود برای فصل سوم سریال شهرزاد که ما نیز این سریال را دنبال می کردیم و عقیده داشتیم که از سریال های ماندگار تاریخ سریال سازی در ایران است و بی آنکه سبیلمان را کسی چرب کرده باشد (اگر سبیلی داشته باشیم) محاسن آن را برشمردیم.

ما نیز مثل همکار محترم و قدیمی مان در مورد سرمایه گزاران این پروژه سوال های زیادی داریم و هنوز قانع نشدیم اما صرفا هر چه گفتیم نقد خود سریال ، نویسنده ، کارگردان و بازیگران آن در جایگاه حرفه ای  بود و نه پول های تمیز یا کثیف پشت این پروژه که چندان به آن اشراف نداشتیم. اما تکرار می کنم که هر چه گفتیم نظر شخصی بود و بس.

اطمینان داریم که "نیما حسنی نسب " منتقد و روزنامه نگار نیز روی صحبتش نمی تواند با ما باشد و به خود نگرفتیم اما یادداشتی از ایشان منتشر شده که برای اثبات بی طرفی بازنشر می کنیم، گر چه عقیده داریم که می توانست تلطیف شده تر باشد:
متن یادداشت چنین است:
میانِ بیشمار نظر و عقیده و اظهارات پوچ و باطل و مضحک این روزگار، متن حسن فتحی به مناسبت پایان فصل سه سریال شهرزاد از همه وقیحانه تر بود. یک جور طلبکاریِ شرم آور پنهان شده پشت الفاظ بظاهر ادبی و در باطن تداوم همان مسیری که از ابتدای تولید این پروژه و حرف و حدیث ها بر سر سرمایهء کثیف و مشکوکِ پشت آن بر پا شد. جنسی از توجیه و ادعا و دروغ که کاملا برآمده از سندرمِ اشاعه و نهادینه کردنِ وقاحت و دروغ گفتن چشم در چشم مردم است و میراثِ سیاه دولت بهار!
انگار شهرزادیون اتاق فکر مشخصی برای این کار دارند که هر کدام شان هر زمان دربارهء سرمایهء چرک چیزی گفتند، از همین قماش بود؛ از بازیگرهای مثلا ظاهرالصلاح و اپوزیسیون نما تا تهیه کننده و پخش کننده و رسانه چی ها و منتقدانِ چرب سبیل. حالا ما ماندیم و کلی سوالِ بی جواب که میخواهند صورت مساله اش را هم پاک کنند یا به رسم احمدی نژاد و گوبلز و امثالهم روز روشن بگویند "ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﻭﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩﻥ ﺷﺒﻬﺎﺕ ﻭ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺕ ﻧﻴﺰ ﻛﺎﻣﻼ ﺑﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪ"! کجا آقای فتحی؟ در حساب بانکی ریالی و ارزی شما و بازیگرهای سریال یا در دادگاه و نزد افکار عمومی؟ وجدان و تعهد و اخلاق و این کلیدواژه هایی که نامهء ریاکارانهء کارگردان شهرزاد را انباشته به کنار، این کاربرد معوج و مجعول و مغلوط و زشت از واژهء "مستقل" برای کارهایی عمیقا وابسته و مزدورِ پول و رانت و مفسده دیگر اوج وقاحت است. بیچاره زبان فارسی که این سالها ادبیاتش دست چه جاعلانی افتاده و بدبخت استاد دهخدا که فرهنگ لغاتش را باید از نو بنویسد. این روزگارِ تلخ تر از زهر هم به نام و به کام شماها می گذرد. روز داوری دور نیست و آن که غربال دارد از پسِ کاروان می آید. تاریخ، این دورانِ پر از وقاحت و روزگارِ صدرنشینی راهزنان و قدربینی چاه کنان را فراموش نخواهد کرد و می رسد آن روزی که آدم فروش به خودش اجازه ندهد سلاممان کند! ... و من آن روز را انتظار می کشم، حتی اگر نباشم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید