سریال تاسیان نقاط ضعف بسیاری دارد از قصه تا تصویر، از فرم تا محتوا و البته در بازیها، اما یکی از بزرگترین ضربهها را از طراحی لباس و گریم خورده است. اتفاقی که کارگردان را آنقدر ذوقزده کرده بود و زرق و برق داشت که از واقعیتها و تحقیق در مورد آن دوره و نوع پوششها دورماند در شرایطی که آن نسل، نسلِ معاصری است که درحال حاضر دههی هفتم زندگی را سپری میکنند، بیشترشان درقید حیات هستند و نسلهای قبل و بعدِ آنها چه در آن زمان کودک بوده اند و یا سنِ بیشتری داشتند به خوبی میدانند که این طراحی چهره و لباس به هیچ عنوان متعلق به اواخر دههی پنجاه خورشیدی نیست و پرداختن به دهههای بیست و سی بسیار دقت و تحقیقِ کمتری در طراحی چهره و لباس نیاز دارند تا دههی بسیار در چشم، نزدیک و مهم پنجاه.
سازندگان این سریال باید دقت میکردند که ورق زدن ژورنالهایی عمدتا خارجی که هیچ ارتباطی به پوشش جوانها و بخصوص دانشجویان ایرانی در آن دوره، (با هر طبقه اجتماعی) ندارد اشتباه آشکاری است که حالا دارند واکنشها را می بینند اما در برابر نقدپذیری مقاومت میکنند و ایکاش خانم پاکروان که بیگانه با طراحی لباس نیستند به جای آن، عکسهای آلبومهای خانوادگی را ورق زده بودند.
اولین چیزی که در قسمت اول سریالِ تاسیان در ذوق مخاطب می خورد و امیدوار است که قصه، روایت و از طرفی مهارت بازیگری این نقطه ضعف را بپوشاند، گریم "هوتن شکیبا" است. واقعا این کلاه گیسِ بد رنگ و بد فرم چه ویژگی داشت که تمام جذابیت را از بازیگرِ کاریزماتیکی چون هوتن شکیبا گرفت تا جایی که انگار خود او هم با این گریم و هیرپیس ارتباط نگرفته است و بازیش اصلا باورپذیر نیست و از آن بدتر گریم موهای محمدرضا غفاری است که چهره اش را تصنعی و نامطلوب کرده است و به رغم همهی تلاشی که برای نقش میکند، موفق نیست و از طرفی دیگر، یقینا با یک سرچ کوچک متوجه میشویم گریم و بخصوص کلاههای استفاده شده برای مهسا حجازی ( که بازی قابلِ قبولی دارد) مربوط به دو دهه قبل از بستر زمانی این سریال است و حتما تینا پاکروان به اندازهای شیفته و مستِ غرور برای ساخت این سریال جدید خود بوده و فکر میکرده، احتمالا از "سریال خاتون" هم پرمخاطبتر میشود که برای خامههای روی کیک "تاسیان" ذوق میکرده و از واقعیتها به دور مانده است.
"تاسیان" نقطه ضعف هایی در فرم، محتوا و فاب دارد که اینجا مجالی برای پرداختنِ به آن نیست اما کاریکاتوری که از ظاهر شخصیتهای جوان ساخته شده مسلما تاثیر بسیاری داشته است، درست مثلِ کاریکاتوری که از ماهی سیاه کوچولو، کانون پرورش فکری و شخصیتهایی چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، جلال آل احمد در این سریال به شکلی گذرا و بیمحتوا ساخته است.