جمعه, 26 مرداد 1403 16:19

فصل دوم "آقای قاضی" چطور شکل گرفت؟ / گفتگو با تهیه‌کننده‌ی فصل دوم سریال آقای قاضی

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
فصل دوم "آقای قاضی" چطور شکل گرفت؟ / گفتگو با تهیه‌کننده‌ی فصل دوم سریال آقای قاضی فصل دوم "آقای قاضی" چطور شکل گرفت؟ / گفتگو با تهیه‌کننده‌ی فصل دوم سریال آقای قاضی سی و یک نما

سی و یک نما - در اوج ناکامی های تلویزیون برای ارائه‌ی سریال‌هایی که بتواند مخاطب را به خود جلب کند و در نهایت، پروژه‌ای با هزینه‌ی بالا و عوامل شناخته‌شده به نام " نون خ" به کارگردانی سعید آقاخانی تا حدودی سریالی موفق و پربیننده محسوب میشد، یک سریال "سیت‌کام" با لوکیشن محدود و بازیگران ناآشنا و عمدتا نابازیگر به یکباره گل کرد و تنها بازیگر آن یک شبه ستاره شد در حالی که سالها پیش از آن در صحنه بازیگر بود.

"بهزاد خلج" در نقش "آقای قاضی" در سریالی با همین نام و کارآکتری درست و به اندازه و بسیار باور پذیر که موجب شد تا این حضور، سکوی پرتابی شود که در جشنواره‌ی فیلم فجر اخیر بدرخشد و سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را با شایستگی تصاحب کند.

نکته‌ی جالب توجه اینکه بهزاد خلج برخلاف بیشتر بازیگرانی که از تلویزیون به سینما رفتند و مشهور و موفق شدند، دوباره با فصل دوم آقای قاضی به تلویزیون برگشت. فصل دومی که گر چه قرار بود پُر و پیمان تر باشد اما گویی مخاطب سادگی و ریتم مناسب و بی حاشیه‌ی فصل اول را بیشتر دوست داشت.

در فصل دوم آقای قاضی، بهزاد خلج با نام اصلی خودش شخصیتی دیگر را ارائه می‌دهد و لوکیشن از محدودیت درآمده و ما با زندگی خصوصی آقای قاضی نیز آشنا می‌شویم اما گویی طراحی و تعلیقی در روند قصه وجود ندارد.

روزنامه‌ی فرهیختگان گفتگویی با تهیه کننده این سریال دارد که در ادامه می‌خوانید.

به گزارش صبا، سیدحسام‌الدین حسینی، تهیه‌کننده «آقای قاضی» است که از فصل دوم به این مجموعه پیوست، در گفت‌وگویی که با او داشتیم از تغییرات فصل دوم و مدل مواجهه با این مجموعه نمایشی توسط مخاطبان گفت.

***فصل دوم «آقای قاضی» را چطور شروع کردید و توجه شما روی چه مسائلی بود؟

‘آقای قاضی پروژه‌ای بود که از سال قبل آغاز شده بود. من به‌واسطه دوستی و همکاری نزدیکی که با سجاد مهرگان، کارگردان و طراح اصلی مجموعه آقای قاضی دارم، از ابتدا در جریان ایده و طراحی این پروژه بودم. این کار در مجموعه طرح ‌و برنامه سازمان صداوسیما در دوران مدیریت قبلی شکل گرفته بود و بعدا هم با تهیه‌کنندگی احمد شفیعی، فصل اول آن ساخته شد. در فصل اول، با یک ایده تازه مواجه بودیم. از دوستان در قوه قضائیه گرفته تا خود سازمان صداوسیما و حتی تیم سازنده، همگی با یک پیشنهاد جسورانه روبه‌رو بودند. به‌طور کلی، این نوع کارها در ایران تجربه‌ جدیدی است و از جنبه‌های مختلف به شکل یک آزمایش و آزمون‌وخطا به آن نگاه می‌کردند. بنابراین هزینه‌ها و طراحی‌های حرفه‌ای حداکثری برای آن در نظر گرفته نشد و با یک فرآیند آموزشی این کار جلو رفت. نتیجه آن کار بسیار موفق و تاثیرگذار شد. من چون در فصل اول مسئولیت رسمی‌ای نسبت به این پروژه نداشتم راحت‌تر می‌توانم درباره‌اش صحبت کنم. این موفقیت باعث شد که سازمان، مخاطبان و تیم سازنده به این جمع‌بندی برسند که این تجربه می‌تواند ادامه پیدا کند. این فرآیند همزمان شد با تغییر و تحولات در سازمان در دوره جدید. همچنین باید گفت که تغییرات ساختاری مرکز مدیریت و راهبری این پروژه چندین بار تغییر کرده بود؛ از «طرح و برنامه» به «کانال دو» و از «کانال دو» به مرکز تازه‌تاسیس «سیمرغ». همین تغییرات باعث شد تولید فصل دوم به تعویق بیفتد. پیش از من، آقای تنکابنی به‌عنوان تهیه‌کننده فصل دوم انتخاب شدند، اما قبل از اینکه پروژه وارد فرآیند پیش‌تولید شود، به‌خاطر مشکلات شخصی از پروژه خداحافظی کردند.

بهمن ماه بود که اولین‌بار با من تماس گرفتند و درباره این پروژه صحبت کردند. در واقع من اصلا وقت و فرصت لازم را نداشتم که این مسئولیت را بپذیرم اما پیش از اینکه پروژه به مرکز «سیمرغ» واگذار شود با اصرار دوستان، هم رفقای تیم تولید و هم برخی از دوستانی که با آنها مشورت کردم درنهایت پذیرفتم. همزمان با شروع کار در مرکز سیمرغ من نیز تولید فصل دوم را آغاز کردم. مرکز سیمرغ هم در همان زمان تاسیس شد و بعد از پذیرفتن پروژه توسط من کار به این مرکز منتقل شد. با دست‌اندرکاران مرکز «سیمرغ» وارد گفت‌وگو شدیم و به یک توافق برای تولید ۵۰قسمت رسیدیم. تاکنون ۱۶ یا۱۷ قسمت پخش شده و ان‌شاءالله پخش آن تا پایان امسال ادامه خواهد داشت.

***با توجه به تغییراتی که در فصل دوم در برخی از عوامل صورت گرفته، شما از وقتی که به پروژه پیوستید، چه تغییراتی را برای فصل دوم مد نظر قرار دادید؟

خب این جمله که «آدم نباید به ترکیب برنده دست بزند» بسیار معروف و عقلانی است. طبیعتا ما در فصل اول یک ترکیب برنده داشتیم و گروهی که در شرایطی که رقابت بسیار سنگین شده و پلتفرم‌های مختلفی به‌عنوان رقیب صداوسیما وجود دارند، توانست به موفقیتی دست پیدا کند. ما سعی کردیم همان فضا را حفظ کنیم، اما همان‌طور که در پاسخ به سوال اول‌تان گفتم، تلاش کردیم برخلاف فصل پیش که با فرآیند آزمون‌وخطا پیش رفت، این بار فرآیند تولید را حرفه‌ای‌تر ببینیم. به لطف دوستان در سازمان صداوسیما، این امر امکان‌پذیر شد. با حمایتی که از کار کردند و نگاهی که به جنبه‌های مالی، قراردادی و پشتیبانی داشتند، توانستیم با عوامل درجه‌یکی همکاری کنیم. به‌عنوان مثال، آقای محسن نصراللهی که طراحی دکور و صحنه را انجام دادند عمدتا در سینما کار می‌کنند و تجربه تلویزیونی زیادی نداشتند اما در رشته خود بسیار معتبر هستند. همچنین داوود محمدی به‌عنوان مدیر فیلمبرداری به تیم اضافه شدند که ایشان نیز یکی از مدیران فیلمبرداری مطرح سینمای ایران هستند. سایر عوامل نیز به همین ترتیب تغییر کردند. در طراحی دکور فصل دوم ما نگاهی بلندمدت داشتیم و به همین دلیل در شهرک غزالی سازمان صداوسیما، دکوری به مساحت هزار و ۲۵۰ مترمربع سفارش دادیم. شما تا حالا بخشی از این دکور را دیده‌اید.

راهروها و بخش‌های دیگر نیز به کار اضافه شده‌اند که ان‌شاءالله در قسمت‌های پایانی این فصل، آنها را هم خواهید دید. در این فصل سعی کردیم به شخصیت آقای قاضی (با بازی بهزاد خلج) نزدیک‌تر شویم. به همین دلیل، در قسمت اول و دوم از دادگاه بیرون رفتیم و به لوکیشن‌های خارجی سر زدیم و به زندگی خصوصی آقای قاضی نزدیک شدیم تا مخاطب بتواند حس عمیق‌تری نسبت به او پیدا کند.

پرونده‌ها در این فصل تنوع بیشتری پیدا کرده‌اند، هم با همراهی دوستان‌مان در قوه قضائیه و هم نگاهی که تیم نویسندگان سریال داشتند. در فصل گذشته بیشتر پرونده‌هایی را بررسی می‌کردیم که مربوط به دعاوی خصوصی یا مسائل مدنی بود. اما در فصل جدید پرونده‌های جنایی و پرونده‌های مشهور و رسانه‌ای نیز اضافه شده‌اند که شاید جذابیت بیشتری برای مخاطبان داشته باشند. ضمن اینکه جنبه‌های آموزشی حقوقی کار و آشنا کردن مردم با حقوق خودشان که در فصل قبل هم بود، در این فصل نیز حفظ شده است. البته تمامی اینها در خدمت درام و با اولویت درام و قصه‌گویی شکل گرفته و به نظرم اینها تغییرات عمده‌ای بوده که صورت گرفته است.

***چند نکته در حرف‌های‌تان بود که درباره آن‌ها پرسش‌هایی دارم. شما به بعد «آموزش به مردم» تاکید کردید؛ در سریال آقای قاضی ما تقریبا می‌بینیم که آموزش همراه با سرگرمی به مردم منتقل می‌شود. آموزش عنصری است که پیش از این در تلویزیون ما بسیار کمیاب بود؛ چیزی که با سرگرمی ترکیب شود و بتواند با زبانی نرم‌تر به مخاطب منتقل شود. اگر کمی هم درباره این صحبت کنید که چه چیزهایی برایتان مهم بود که به مردم در این قالب منتقل شود.

-ابتدا باید این نکته را توضیح بدهم که آقای قاضی یک اثر نمایشی است نه یک اثر آموزشی. طبیعتا مانند هر اثر نمایشی دیگر اولویت اول آن قصه‌گویی است تا بتواند داستان خود را بهتر تعریف کند و درام قوی‌تری را شکل دهد. البته به‌خاطر موضوع و جنس سوژه‌ای که دارد و ماجراهایی که در آن اتفاق می‌افتد یک میزانسن آموزشی نیز در آن به وجود می‌آید و می‌توان گفت پیام‌ها و آموزش‌هایی از طریق آن انتقال پیدا می‌کند. من می‌خواهم توضیح بدهم که هرچقدر داستان بهتری تعریف شود، این آموزش به‌طور موثرتری منتقل می‌شود. در طول تاریخ، قصه‌های کهن ما آموزنده‌ترین فضایل را به ما منتقل کرده‌اند. بنابراین موفقیت این سریال در بخش آموزشی از توانایی آن در قصه‌گویی نشأت می‌گیرد. ما سعی کردیم این ویژگی را در این فصل ارتقا دهیم تا جایی که توانستیم البته قضاوت با اهل فن و مخاطبان است، اما تلاش ما این بوده که قصه‌های بهتری تعریف کنیم و طبیعتا هرچقدر قصه بهتری تعریف کنیم فضایل بیشتری را بیان کرده‌ایم و به یک تعبیر، اثر را آموزشی‌تر کرده‌ایم.

من از به‌کار بردن تعبیر «آموزشی» پرهیز دارم زیرا این تعبیر نوعی تقسیم‌بندی مکانیکی را به ذهن می‌آورد؛ گویی به یک اثر هنری نگاه مکانیکی داشته باشیم و بگوییم این بخش آموزشی است، این بخش سرگرمی است و این بخش هنری است. به این شکل نمی‌توان یک اثر هنری خلق کرد. یا اگر هم خلق شود نتیجه آن اثری ناموفق خواهد بود که نمونه‌های زیادی از آن وجود دارد. حتما شما هم نمونه‌های زیادی در ذهن دارید.

***لطفا کمی درباره پرونده‌های جدیدی که در فصل دوم به آنها پرداختید صحبت کنید. اگر ممکن است مصداق‌هایی بیاورید که به چه پرونده‌هایی ورود کرده‌اید و سختی‌های این کار را نیز توضیح دهید. مثلا ممانعت از ورود به یک پرونده خاص یا هر سختی دیگری که برای شما اعمال شد؟

ابتدا می‌خواهم بگویم که اتفاقا دوستان قوه قضائیه از ما خواستند به پرونده‌های کثیرالشاکی و پرونده‌هایی که مردم به آنها مبتلا هستند، بپردازیم؛ پرونده‌هایی که یا خود مردم درگیر آنها هستند یا به‌خاطر فضای رسانه‌ای با آنها آشنا شده‌اند و سوالات و ابهاماتی دارند. از این جهت واقعا مشکل خاصی نداشتیم. مساله اصلی این است که هرکدام از پرونده‌هایی که درباره آنها صحبت می‌کنیم به یکی از اقشار یا چند قشر مختلف اجتماعی اشاره دارد و شاید این مساله کمی مشکل ایجاد کند.

***چه بازخوردهایی با شروع فصل دوم گرفتید، طبیعتا مدل این مجموعه نمایشی به‌گونه‌ای است که می‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند.

-عرض کنم که هنوز پخش سریال حتی به نیمه نرسیده، بنابراین قضاوت درباره بازخوردها ممکن است کمی زود باشد. اما تا جایی که ما مشاهده کرده‌ایم مردم نسبت به سریال آقای قاضی لطف داشتند. قبل از شروع فصل دوم، مدام در شبکه‌های اجتماعی پرس‌وجو می‌کردند که «فصل دوم کی شروع می‌شود؟» یا «چه کارهایی برای فصل دوم انجام داده‌اید؟» واقعا نمی‌دانم چند سریال دیگر در فضای نمایشی کشور این توفیق را داشته‌اند که صفحه‌های مجازی هواداری برای آنها توسط خود طرفداران و نه روابط‌عمومی سریال ایجاد شود. آقای قاضی این شانس را داشته و این موفقیت پس از پخش فصل دوم نیز ادامه پیدا کرده و شاید حتی افزایش یافته باشد؛ به دلیل کیفیت بالای اثر و برخی موارد جدیدی که به آن اضافه شده است.

بهزاد خلج به‌عنوان بازیگر و ستاره سریال اکنون شناخته‌شده‌تر شده و توجهات بیشتری را به خود جلب کرده است. پس از پخش هر قسمت بدون اینکه ما بخواهیم هزینه‌ای کنیم صفحه‌های هواداری و کلیپ‌های متعددی از این قسمت‌ها به شکل خودجوش در شبکه‌های اجتماعی مختلف داخلی و خارجی تولید و منتشر می‌شود.

بازخوردها واقعا جالب و عجیب است. علاوه‌بر بازخوردهایی که شخصا به بنده، به سجاد مهرگان (کارگردان) و خلج (بازیگر نقش اصلی) یا دیگر بازیگران می‌دهند، بازخوردهای مسئولان سازمان نیز بسیار مثبت و محبت‌آمیز بوده است؛ این را هم بگویم بازخوردهای مثبت به این معنی نیست که ما هیچ ضعفی نداریم. ما قطعا نقاط ضعفی داریم و خودمان نیز به بخشی از آنها واقف هستیم. بخشی که متوجه نیستیم را دوست داریم از رسانه بشنویم.

***اگر نکته دیگری دارید، در خدمتتان هستم.

-فقط لازم است به یک نکته اشاره کنم؛ آقای قاضی نشان می‌دهد که می‌توان با یک تیم کوچک و کم‌هزینه اما با ‌انگیزه و تلاش زیاد کاری موفق ساخت. خودم از علاقه‌مندان فصل اول آقای قاضی هستم، اما قضاوت درباره فصل دوم را به شما و دیگران واگذار می‌کنم. این سریال نشان می‌دهد که برای ساخت یک اثر موفق الزاما نیازی به هزینه‌های بالا و پروژه‌های بزرگ نیست. با صرف هزینه‌های معقول نیز می‌توان آثار موفقی خلق کرد. این موضوع ارزش پرداختن در فضای رسانه‌ای را دارد؛ چه به‌صورت گفت‌وگوی عمومی و چه به‌صورت مصاحبه‌های تخصصی‌تر با عوامل فنی و کارگردان در رسانه‌های مختلف. این تجربه‌ها می‌تواند برای تولید آثار مشابه مفید باشد. بعد از فصل اول آقای قاضی، چندین مجموعه مشابه ساخته شد اما هیچ‌کدام به موفقیت این سریال نرسیدند. آن آثار فقط به ظاهر آقای قاضی توجه داشتند و به نظر می‌رسد از فرآیند تبدیل ایده به فیلمنامه و سپس به محصول ناآگاه بودند. علی‌رغم داشتن تهیه‌کنندگان شناخته‌شده موفقیت آنها به‌دست نیامد. لازم است درباره این موضوع صحبت شود و کشف کنیم چگونه می‌توان یک اثر موفق ساخت، حتی در روزگاری که به نظر می‌رسد تنها راه موفقیت صرف هزینه‌های بالاست.

***خودتان دلیل موفقیت آقای قاضی را چه می‌دانید؟ چون معمولا در فضای نمایشی ما، چه در تلویزیون، چه در سینما و چه در شبکه نمایش خانگی وقتی یک اثر موفق می‌شود بسیاری سعی می‌کنند مشابه آن را بسازند. به‌عنوان کسی که تهیه‌کنندگی این کار را برعهده داشته‌اید، به نظر شما کلید موفقیت آقای قاضی کجاست؟

-اول از همه حس هنری قوی و تیزبینی هنرمند را عامل اصلی موفقیت می‌دانم. اطمینان مدیر به این حس هنرمند که شاید تازه و ناشناخته بوده، نیز نقشی کلیدی دارد. این موفقیت حاصل جسارت و خروج از مناطق امن است. اثر هنری زمانی خلق می‌شود که هنرمند از الگوهای قدیمی عبور کند و به ناحیه‌های خطر نزدیک شود. شاید مهم‌ترین اتفاقی که در سریال آقای قاضی افتاد همین جسارت و اعتماد مدیران فرهنگی و رسانه‌ای به تیم سازنده بوده است. اما اگر بخواهم به‌طور جزئی‌تر بگویم برای هر قسمت از آقای قاضی، یک جلسه ایده‌پردازی داریم. سپس طرح نوشته می‌شود، طرح خوانده و فیلمنامه نوشته و پس از اصلاحات چندمرحله‌ای به کیومرث مرادی (مسئول انتخاب بازیگر و بازیگردان) تحویل داده می‌شود که یکی از عوامل حرفه‌ای سینمای ایران هستند. انتخاب بازیگران، عمدتا از میان هنرجویان و بازیگران تئاتر صورت می‌گیرد. برای هر نقش ممکن است ۱۰ تا ۱۵بازیگر پیشنهاد شود. پس از انتخاب بازیگران تمرین‌ها با بازیگردان آغاز می‌شود و کارگردان بر آنها نظارت دارد. ضبط هر قسمت بسیار طاقت‌فرسا و طولانی بود؛ معمولا از ظهر تا بامداد ادامه داشت و گاهی حتی تا صبح به طول می‌انجامید. وسواس جدی کارگردان نیز نقش مهمی در دستیابی به نتیجه مطلوب داشت. برای مثال، در برخی پروژه‌ها ممکن است کارگردان حضور نداشته باشد و دستیارش کارگردانی را برعهده بگیرد، یا در بعضی از آثار نمایشی دیده‌ایم که فیلمنامه جلوی بازیگر است و از روی آن می‌خواند، که این موارد به‌وضوح در نتیجه نهایی اثر تاثیر منفی دارد. همچنین عوامل سریال واقعا متعهدانه کار کردند. سجاد مهرگان (کارگردان) در زمان فیلمبرداری صاحب فرزند شدند یک‌بار به فرزندشان سر زدند و با وجود این شرایط به کارشان ادامه دادند و در طول فیلمبرداری (حدود هفت ماه) روزانه کمتر از سه ساعت خوابیدند. نه‌فقط سجاد مهرگان بلکه تمام تیم تولید چنین تعهدی را به کار داشتند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید