نوشته شده بود(به گزارش ايسنا، هوشنگ صدفي - کارشناس رسانه و منتقد - در يادداشتي با پرداختن به موضوع چالشهاي کنوني رسانه ملي نوشته است...)
اسم "هوشنگ صدفی" را به عنوان منتقد و کارشناس رسانه نشنیده بودم اما با جستجو نام ایشان در اینترنت با ایشان به عنوان یک خبرنگار آشنا شدم که پراکنده در رسانه های مختلف در شاخه های مختلف"نقد" می نویسند و این روزها تقریبا همه منتقد محسوب می شوند، مگر آنکه خلافش ثابت شود و همین موجب شده که به شدت از نقدهائی که می توانیم بخوانیم و یادبگیریم و قانع شویم دور شده ایم.
اصولا نقد نمی تواند با تعریف و تمجید یکطرفه و به رخ کشیدن موفقیت های گذشته یکی او را در برابر رقیبی کت بسته قرار دهد ، این می شود نقد سفارشی که انگار "اول مارکت" در برابر "ایرانسل" قرار گرفته است.به این شکل که در یادداشت ایشان می آید:
( به عنوان کارگردان و بازيگر طناز ميتوان گفت، حدود 20 سالي است رگ خواب مخاطبان تلويزيوني را در دست دارد به همين خاطر بايد اذعان کرد هر برنامه تلويزيوني با برند مهران مديري توانسته مخاطبان عام و خاص را به خود جلب کند.
توليد مجموعههاي متنوع «ساعت خوش»، «پاورچين»، «نقطهچين»، «شبهاي برره»، «باغ مظفر»، «مرد هزارچهره، «در حاشيه» و «دورهمي» توسط مهران مديري در قاب رسانه ملي نشان ميدهد وي خلاقيت و استعداد ذاتي در برنامهسازي طنز دارد، البته تجربه برنامههاي طنز او هر از گاهي با حاشيههايي در بين مخاطبان خاص روبرو بوده که خود عامل موفقيت برنامهسازي در بين جامعه مخاطبان شده است. برنامه «دورهمي» مهران مديري اينبار از زاويهاي ديگر قابل نقد است. اين برنامه شبيه هيچ يک از کارهاي او نيست، اين برنامه ترکيبي با آيتمهاي مختلفي چون آيتم نمايشي ،گپ با هنرمندان و ورزشکاران، مسابقه با مخاطبان استوديويي، طرح موضوع با طنزکلامي، وله موسيقي و کارکرد خيريه توانسته بار ديگر جايگاه «مهران مديري» را به عنوان يک کارگردان خلاق و طناز در برنامههاي تلويزيوني تثبيت کند، به همان اندازه که پاي مخاطبان «رامبد جوان» در برنامه خندوانه سستتر ميشود، به همان نسبت جاي پاي مخاطبان مديري محکمتر ميشود.
شايد يک دليل آن را بتوان در عدم سريالي بودن برنامه طنز «دورهمي» تلقي کرد. ناگفته نماند که «مهران مديري» با رفتار خونسردانه، اغلب انبوهي از واژههاي طنزآميز را قطار ميکند که خنده پياپي تماشاگران را در پي دارد.)
راحت میشد این مطلب را نوشت و از "دورهمی" دفاع کرد که مسلم برنامه ی خوبی است و بهتر هم شده است.اما آیا رزومه ای هم از "خندوانه" آمده است. آیا نوشته شده که زنده یادان: خانم دکتر الهی قمشه ای ، محمد علی اینانلو یا مهران دوستی آخرین خاطره ی تلویزیون شان در برنامه خندوانه بوده است.آیا سابقه مهران مدیری باید از سال 72 یادآوری می شد اما تلنگری هم به دوسال از حضور خندوانه با رامبد جوان نزد.
صدفی در ادامه می نویسد:
(برنامههاي روتين به خاطر پخش روزانه، اغلب با تهي شدن مفاهيم محتوايي، عدم خلاقيت کارگردان و نويسندگان، تکراري شدن آيتمهاي تصويري و موسيقايي ميتواند سميمهلک براي برنامه تلقي شود.)
این دقیقا جوابی به نقد خود ایشان است که برنامه ی روتین زمانی موفق است که بتواند در طولانی مدت دوام بیاورد. آن هم با هجمه ای که معمولا این برنامه ها با آن رو به رو می شوند . راه سختی که رامبد جوان بیش از 300 برنامه قبل از دورهمی طی کرده ، تجربه ی کمتری در این زمینه با کارکشته ای یقینا موفق و محبوب چون مهران مدیری دارد .شکی نیست رامبد جوان فصل سوم را خوب شروع نکرده و نیاز به فرصت دارد تا یا خودش را دوباره تثبیت کند ، رو به روی دوربین برنامه خودش ایستاد و با شهامت به این ضعف اعتراف کرد و با مخاطبش در میان گذاست که در حال آماده سازی فصل جدید است.نفس به نفس نبودن با مخاطب ، بخش های تولیدی ضعیف ، کارکردان تلویزیونی که به خوبی شکار لحظه ها را نمی شناسد ، دکور شلوغ با رنگ های تند و از همه مهمتر جناب خانی که باید با فاصله از تماشاچی ها قرار بگیرد تا باورپذیرتر شود و عروسک گردان ها لو نروند و فاصله ی صدا با تصویر رویاها را بهم نزند(ایرج طهماسب هرگز در این سه دهه اجازه نداده تا مخاطب به جز آن تصویری که از عروسک ها در ذهن ساخته می شود و جان می گیرد ، ارتباطی با مخاطب داشته باشند) ضعف های فصل سوم خندوانه است که باید برطرف شود و یا به قول شما خندوانه به نفع حریف وا بدهد و برود.اما برای این پیشداوری ها خیلی زود است و این عین بی انصافی است که روی قسمت های بسیار جذاب همین فصل سوم هم چشم هایمان را ببندیم تا بشویم یک یادداشت نویس دور از جان آقای صدفی ، سفارشی.باور کنید رامبد جوان و مهران مدیری از رقابت با هم انگیزه می گیرند و مشکلی هم با هم ندارند ، مشکل جای دیگر است. جائی که اگر خندوانه هم "ناک اوت" شود آن زمان کسی دیگر می آید ومنتقد می شود و زنگ خطر را برای مهران مدیری به صدا در می آورد.
خیلی سعی کردم نسبت به این یادداشت خوش بین باشم و بگویم که یک نظر شخصی است اما چرا از کلمه "شاید" استفاده می کند. (خندوانه شاید موفق بوده؟ ) خیر، حتما موفق بوده و این ثابت شده است. حتی از طرف آنهائی که تاب موفقیت این برنامه را نداشتند.
در جائی می نویسد:
(شايد در مراحل آغازين برنامه «خندوانه» در فصل اول و دوم با تنوع آيتمها، تقويت رفتار اجتماعي خنده، ايجاد فضاي فرحبخش در رسانه، وله موسيقيهاي جذاب، رفتارهاي هيجانآميز و فيگور رسانهاي رامبد جوان توانست تاحدودي مخاطبان عام و خاص را به خود جلب کند، اما در ادامه نتوانست گروههاي مخاطبان خاص را با خود همراه سازد و هم اينک زمان ريزش مخاطبان عام فرا رسيده است. سوءاستفاده تبليغاتي برخي نهادهاي دولتي و غيردولتي از برنامه پر طرفدار «خندوانه» نيز ناخواسته زنگ خطر را براي ريزش مخاطبان فراهم ساخت.
تراشیدن سر و زدن سبیل جذاب بود؟ لااقل این را نمی نوشتید آقای منتقد!!که شک کنیم به اینکه نوشتن این مطلب و چاپ آن در ایسنا کم لطفی یا مغرضانه بوده است:
(تراشيدن سر، زدن ريش و سبيل هنرمندان در فضاي رسانه به اندازه زندگي خصوصي آنان ميتواند براي مخاطبان جذاب باشد، بخصوص وقتي هنرمندان در مقابل قاب تلويزيون مجبور شوند در برابر يک خواسته پيشبيني نشده مجري برنامه «دورهمي» عکسالعمل خاصي نشان دهند، همين جنجال رفتار غيرمتعارف ميتواند تبليغاتي موثر براي جذب مخاطبان برنامه باشد.
به عبارتي تبليغات پارتيزاني مديري توانست در فرصتي اندک برنامه «دور همي» را سر زبانها بيندازد، با اينکه به خاطر همين رفتارهاي هنجارشکنانه در قاب تلويزيون از مسئولان رسانه ملي هشدار گرفت، اما معلوم نشد تراشيدن موي سر و سبيل هنرمندان، چه هنجاري را در جامعه مخدوش کرده است؟ البته حواشي شکل گرفته درباره دکور برنامه «دورهمي» در تقليد از يک برنامه تلويزيوني هندي و يا کپيبرداري برنامه «خندوانه» از اتوبوس قرمز برنامه تلويزيوني ترکيه در تهيه گزارش ميداني سفر، مدتي فضاي رسانهاي را تحتالشعاع قرار داد.)
بعد از آن انگار یکی یادداشت را می خواند و می گوید که خیلی به نعل زدی ، حالا یکی هم به میخ بزن و یکباره چرخش 180 درجه ای . در اینجای یادداشت نویسنده متوجه می شود که انگار تند می رود و ممکن است خواننده اعتمادش از او سلب شود:
(منصفانه نيست برنامه «خندوانه»را از موفقيت مخاطبپذيري يک شبکه کممخاطب تلويزيوني يکباره کنار بزنيم، شايد به جرات بتوان ادعا کرد تنها شبکه موفق و پرمخاطب رسانه ملي در طول پخش برنامههاي «خندوانه» و «دورهمي»، همين شبکه نسيم باشد. معمولا در طول سال هيچگاه شاهد وزش نسيميدر اين شبکه نبودهايم، اما همين دو برنامه توفاني طنازانه توانست مخاطبان انبوهي را براي اين شبکه رقم بزند. در حالي که پخش برنامههاي داستاني ادامهدار پرهزينه در شبکههاي فراگير نتوانسته تکاني به ميزان مخاطبان آنان بدهد.)
و اما این بخش از یادداشت که کاملا منطقی وکارشناسانه است و می توانست زودتر به آن اشاره کرد که ضعف های برنامه خندوانه از کجا نشئت می گیرد
(بايد گفت برنامههاي فصل اول و دوم «خندوانه» با وجود آيتمهاي متنوع، شخصيت جذاب جنابخان، مسابقه کمدي استند آپ توانست جايگاه خوبي در بين مخاطبان کسب کند. لذا استفاده بهينه از فرهنگ اقوام، گزارش از اقصينقاط ايران، جسارت در طرح برخي مضامين محتوايي ازجمله کودکان کار، ميهمانان افغاني و ساير موضوعات جنجال آفرين توانست جايگاه برنامه را در بين مخاطبان مشکل پسند ارتقا دهد، اما برنامهسازي ادامهدار و تهي شدن «خندوانه» از شيوههاي خلاقانه طنز و تکراري شدن آيتم عروسک جناب خان، افزايش ميهمانان استوديو، توسعه دکور و عدم ارتباط با تماشاگران داخل استوديو، ناخواسته دلزدگي در بين مخاطبان را ايجاد کرد. فضاي گرم و صميمياستوديوي «خندوانه» در فصل اول و دوم ، ارتباط ميهمانان با مجري برنامه، تصاوير کلوزآپ خنده تماشاگران و موسيقي کلاميمتنوع، شيريني خاصي را براي برنامه رقم زده بود. بايد گفت شايد تبليغات براي سازمانها دولتي و غير دولتي در برنامه پر مخاطب «خندوانه» و «دورهمي» بتواند براي آنان اعتبار کسب کند، اما مشارکت برخي اسپانسرهاي مالي ميتواند به اعتبار برنامه تلويزيوني لطمه زند، لذا پذيرفتن هر نوع حمايت مالي بايد با اعتبارسنجي از مخاطبان صورت گيرد .
نبايد اين نکته اساسي را از نظر دور داشت که ساختن يک برنامه تلويزيوني مثل ساختن يک ساختمان شکيل و مستحکم نياز به ايدهپردازي، خلاقيت، مهندسي برنامه، پوست کلفتي در مقابل منتقدان، مديران رسانه و در يک کلام توانايي هنري و مديريتي دارد که نميتوان قابليتهاي رامبد جوان و مهران مديري رادر شرايط فعلي کتمان کرد اما در چنين شرايطي وقتي ميبينيم برنامه دوست داشتني «خندوانه» افت پيدا ميکند، لازم است به عنوان مخاطب خاص، زنگهاي هشدار را براي برنامه سازان به صدا درآورد وگرنه دوست نداريم شاهد «نخبه کشي برنامهسازان رسانه ملي» باشيم!»)
و کلام آخر :محال بود اگر برنامه خندوانه رنسانسی برای تلویزیون نمی شد و مردم را با رسانه ملی که فقط برنامه 90 می دیدند و گزارش ورزشی آشتی نمی داد، راه برای بازگشت مهران مدیری این سرمایه ارزشمند تلویزیون بازشود و "دورهمی" ما را دور هم جمع کند اما شبکه ی نسیم هم انگار این روزها قدراین موقعیتی را که با حضور خندوانه به دست آورد و شبکه سراسری شد را نمی داند و یکی از بزرگترین لطمه هائی که به خندوانه وارد کرده ، کنداکتور پنجشنبه هاست.
بیننده از ساعت 9 شب با "دورهمی" در یک تایم طولانی می خندد و لذت می برد و ساعت 11 شب دیگر نه حال خندیدن دارد و نه حال لذت بردن. یک ماراتون طولانی پای تلویزیون نشستن با برنامه هائی درفورمتی شبیه به هم که از شیرینی زیاد ،دلمان را میزند.