علی فروغی
متولد ۱۳۶۷
مدیر شبکه سه سیما
پسر باجناق...
اولا، بنده اعلام کردم تلویزیون حق نداره حتی مرگ من و زیرنویس بره
دوما، من نگفتم تلویزیون تماشا نخواهم کرد
سوما، مگه صداو سیما ملک شخصی یا ارث پدری شماست؟
راحتت کنم، بنده همه شبکههای ایرانی و غیر ایرانی رو نگاه میکنم، تمام اخبارهای داخلی و خارجی رو دنبال میکنم، چون کار من ایجاب میکنه، خوب ببینم، خوب بشنوم، وخوب بخونم.
اگر بنده اعلام کردم به تلویزیون نخواهم آمد، بخاطر بی کفایتی امثال شماست.
تازمانیکه صداو سیمای ملی، مدیرانی، چون شما ((البته شخص شما کوچکتر از آنی هستید، که من بخاطرش تصمیم بگیرم))
داشته باشد، تلویزیون همین خواهد بود که هست. ((البته منهای بعضی از عزیزانی که صادقانه کار میکنند))
آخه شما باچه تجربه و تخصصی مدیر شبکه تلویزیونی شدید؟
فقط، چون، من آنم که رستم بود پهلوان؟
بعد حالا چی شده مرده چوب میزنید؟
من یکسال پیش یک حرفی زدم، وپای حرفم هم ایستادم. وهر زمانی هم که تشخیص بدم که مدیران کاردان وبا صلاحیتی بر سکان صداو سیما نشسته اند، به تلویزیون برمیگردم، آنهم به عشق مردم، چون صداو سیما متعلق به مردمه.
تلویزیون من و بزرگ نکرده، بلکه من و امثال من تلویزیون و بزرگ کردیم، ومدیران فقط پزش و دادن، حداقل در بخش هنرهای نمایشی
مثل: سریال رعنا، امام علی، آپارتمان، آوای فاخته، زیر تیغ، آشپزباشی.
مثلا سریال زیرتیغ، چه به لحاظ معنوی و مادی، کم وجههای برای تلویزیون داشت؟
یا سریال آشپزباشی که هزینه ۱۶ ماه تولیدش
یک میلیاردو ششصدو... تومان بود، فقط ۵۰ میلیار تومان از طریق باکس بازرگانی صاحب درآمد شد. وما بزور دستمزدمان را گرفتیم.
ولی الان در آمد صداو سیما از کجاست؟
جز، *+#؟
علی فروغی، شما هنوز جوانید، تازه ۳۱ بهارو گذروندید، من باتجربه ۶۴ سال زندگی و ۵۰ سال بازیگری و ۱۰ سال سابقه قضایی، بهتون میگم، این میزها و سمتها، مدیریتها ماندگار نخواهد بود.
چرا که پشت میزی که شما نشستید، قبل از شما هم کس دیگری بوده و بعد از شما هم کس دیگری خواهد آمد.
پس بهتره خدارو شکر کنی و سرت و بندازی پایین و سفرهای برات پهن شده، بدون اینکه سرت و بالا بیاری، خوب تغذیه کنی و توبره ات و برای چند صباح دیگه پر کنی...
اما علی فروغی چه گفته بود که پرویز پرستویی چنین برآشفت:
علی فروغی در بخشی از نامهای که شایعه ریاستش بر صدا و سیما را تکذیب کرده بود نوشته:
حالا این روزها آنهایی که باد در گلو انداخته و آروغ روشنفکری نشخوار میکردند که «مگر کسی هم دیگر این تلویزیون را میبیند؟» به جرگه معترضین بالا تا پائین برنامههای رسانهی ملی از نخستین دقایق بامدادی تا واپسین ثانیههای شامگاه پیوستهاند و همچنان با ژست«ندیدن»، گاه در مورد فلان میان برنامهی یک دقیقهای در فلان برنامه در فلان شبکهی نوپا و تخصصی مقالهها مینویسند و توئیتها میزنند و جیغهای بنفش میکشند.
شاهد مثال، همان سلبریتی پرمدعا و منتقدی که با کلی سروصدا در صفحهی اینستاگرامش شب عیدی به بهانهای نسخه تحریم صداوسیما و شبکه «رادیکالِ سه» را میپیچد و به فاصله یک ماه و نیم، در همان صفحهی اینستاگرام طاقت نمیآورد و میگوید هر شب ماه مبارک رمضان پای سریال همان شبکهی رادیکال و همان صداوسیما اشک میریزد!