گلنار بزرگ نمی شود، نباید هم بزرگ شود همانطور که گذر زمان کلاه قرمزی و پسرخاله را بزرگ نمی کند. آنها حس خوب بی بهانه خوب و ساده بودن هستند.
فرشته طائر پور روز گذشته میهمان پشت صحنه ی کلاه قرمزی و دوستان بوده و از این با هم بودن چنین می گوید:
امشب رفتم سر صحنه كلاه قرمزي. مثل هميشه تماشاي گروهي كه بي اعتنا به اخبار حاد سياسي و اقتصادي و اجتماعي جهان و ايران، و فارغ از مضايقه ها و مقايسه ها دارند كار خودشان را مي كنند - آنهم به خوبي- آدم را به كنجي از كارهاي جهان اميدوار مي كند... كاش همه كار خودشان را بكنند؛ همينطور عاشقانه و موفق.
همه، از عروسك گردانها، گويندگان عروسكي و ساير عوامل با همان جديتي كه بچه ها عروسك بازي مي كنند، عروسك بازي مي كردند؛ و چه خوب كه اين شغلشان است.
جاي همگي خالي؛ جاي "جانان" منهم خالي كه ده ها پرسش بي پاسخ را كنار بگذارد و در باور شيرين دنياي عروسكها غرق شود؛ همه بودند، آقاي مجري و كلاه قرمزي و جيگر و ببعي و فاميل دور و ببخشيد و ... عضو جديدي كه بقول آقاي مجري آمده تا مثل بقيه بماند، قوچي با صداسازي شنيدني علي سرابي.
انگار هر عضو جديدي كه به اين جمع اضافه مي شود، آغوش تماشاگران هم گشاده تر مي شود... البته صد عضو تازه هم كه بيايند و بمانند، چه باك، اسم جمعشان همچنان "كلاه قرمزي" است. سوپراستاري كه در ابتداي جمع و جور ماجرا، تنها همراه آقاي مجري بود و امروز هم حتي اگر لابلاي بقيه عروسكهاي جور و واجور مجالي براي پرحرفي پيدا نكند، همچنان نقش اصلي و جذاب كار است... نقشي ماندگار در خاطرات حداقل سه نسل از كودكان اين سرزمين.
جبلي و طهماسب با ذوقي ذاتي، كودكي بزرگسالان و بزرگسالي كودكان را به درستي نشانه گرفته و به هدف زده اند؛ خدا در كنار يكديگر و براي كودكي هاي پيدا و پنهان همه ما و بچه هايمان و نوه هايمان حفظشان كند.
...دست همه اعضاي گروه درد نكند؛ مخصوصا دست دنيا فني زاده...