سعید تهرانی همسر سابق لادن طباطبایی است. وی چند سالی است که از همسر سابقش جدا شده و در این مدت مصاحبههای مختلفی از سوی لادن طباطبایی در رسانهها و همینطور فضای مجازی درباره جدایی و مشکلات زندگی با وی منتشر شده است.خبرگزاری میزان به بهانه آخرین پست اینستاگرامی "لادن طباطبایی" و همچنین کم کاری سال های اخیر این بازیگر(سعید تهرانی) گفتگوی مفصلی با وی داشته که به نظر می رسد به زودی وی را دوباره در این عرصه فعال خواهیم . در بخشی از این گفتگو به زندگی خصوصی وی به عنوان پدری که مرحله پایانی دکترای روانشناسی را می گذراند و خود دختری "اوتیسم" دارد و همچنین پاسخ وی به گفته های همسر سابقش اشاره شده که با سپاس از خبرگزاری میزان، در ادامه مرور می کنیم:
لادن طباطبایی در آخرین واکنش خود به جدایی اش از تهرانی در صفحه اینستاگرامش نوشته بود:
"دختر نازنینم، سها ...
من گناهکارم، چون سالها سکوت کردم، چون توهین و تحقیر شنیدم و آبروداری کردم، چون خواستم زندگی و آرامش تو را حفظ کنم. حقارتها و تهمتهایی را تحمل کردم که هیچ انسان باشرافتی تاب نمیآورد. کسی که ۱۷ سال عاشقانه دوست داشتم، به ناجوانمردانهترین روشها مرا خرد کرد، غیراز حقوق قانونی خود هر راه و بیراهی را بکار گرفت:بازوان ستبر و بی سیم و موتور و ژستهای پلیس مخفی و مرموز ... تهدید و ارعاب من و خانواده ام. سکوت کردم.
پدر آبروی دختر است و این دشمن قسم خورده من، پدر تو و تنها عشق زندگی من بود. ۶ سال از جدایی ما گذشته و من هنوز اینهمه نفرت او را باور نمیکنم. تو دختر زیبایم، اگر نیاز فوری به رسیدگی و آموزش نداشتی، اگر در آستانه بلوغ زود رس حاصل از اوتیسم نبودی، من همچنان سکوت میکردم.
اما حالا سعید تهرانی پس از سالها سکوت خود را شکسته و از مسائلی که با لادن طباطبایی در زمان ازدواجشان داشته از نگاه خود صحبت کرده است.
*جریان واقعی زندگی شما با لادن طباطبایی چه بود؟
تهرانی: در اوایل تربیت فرزندم متوجه شدم که فرزندمان با اختلالی روبه رو است که ده سال قبل با واژه اوتیسم برای اولین بار آشنا شدم. با توجه به این که ۷۰ واحد روانشناسی در دانشگاه پاس کرده بودم به تحقیق درباره این بیماری پرداختم و تا حدودی اطلاعاتی کسب کردم. بیماران مبتلا به اوتیسم ظاهر خوب و سالم و سرزنده دارند، اما اختلال در یادگیری دارند و تا دو سالگی تشخیص آن سخت است.
بارها به لادن طباطبایی درباره رفتار با فرزندمان تذکر و سفارش کردم، اما او به گمان این که دخترمان لجبازی میکند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی میکرد تا بیشتر یاد بگیرد. بیمار مبتلا به اوتیسم مطلقا نباید تنبیه بدنی شود، چون مانند گنجشکی میماند که وقتی میترسد جمع شده و کوچک میشود و پرواز یادش میرود. حتما تجربه داشته اید که در خیابان گنجشکی در حال پریدن است و نمیتواند پرواز کند وقتی او را در دست میگیرید و گرما و محبت دست شما را لمس میکند ناگهان بعد از بازکردن دستتان پرواز میکند. گنجشک، چون پروازش به شکل غریزی است بر میگردد، اما وقتی در حال آموزش به فرزند هستی و غذا خوردن را به سختی به او یاد میدهید، وقتی او را کتک بزنید از ترس دیگر آن یادگیری برنمی گردد.
من هرچقدر در این باره تذکر دادم طباطبایی کار خود را انجام داد و گوش نکرد با این که پرستار ۲۴ ساعته هم برای نگهداری دخترمان داشتیم و پنجشنبهها شب پرستار به خانه میرفت و جمعه بر میگشت، اما او برای همین چند ساعت نبود پرستار هم اعصاب نگهداری فرزندمان را نداشت و فرزندمان را کتک میزد. بعضی اوقات متوجه میشدم که فرزندمان حال دیگری دارد، اما نمیدانستم چنین کاری میکند، اما روزی که من این موضوع را با چشم خود دیدم تصمیم گرفتم که فرزندم را نجات دهم بنابراین از او خواهش کردم که نگهداری فرزند را به من بسپارد. سپس وی به امریکا رفت و با شرکت در سیمنارهای مربوط به بیماری اوتیسم متوجه شد که من درست گفته ام و از این که از این بیماری اطلاع داشتم تعجب کرده بود.
میزان: زندگی تان بعد از رفتن لادن طباطبایی در مرحله اول سفر به آمریکا چگونه بود؟
تهرانی: برای نگه داشتن زندگی با لادن طباطبایی بسیار تلاش کردم. برخلاف آن چه لادن طباطبایی در رسانهها اعلام کرده بود فرزندم را در سال ۹۱ رها کرد و به آمریکا رفت. من به تنهایی از دخترم نگهداری کردم و فعالیت خودم و موسسه فیلمسازی ام متوقف شد. این در حالی بود که مادرم هم برای نگهداری از دخترم به کمکم آمد و با توجه به این که نگهداری از بیماران مبتلا به اوتیسم دقت، سختی و صبوری زیادی نیاز دارد فشار زیادی به مادرم وارد شد و با توجه به این که ۴ مدال طلای ورزشی داشت در سلامت کامل در حالی که به حرف زدن با هم مشغول بودیم ناگهان درگذشت که شوک شدیدی بر من وارد شد.
در نهایت لادن طباطبایی یک سال و نیم پیش وقتی از آمریکا برگشت گفت که ویزای آمریکا گرفته و میخواهد دخترم را ببرد، اما متاسفانه این کار را نیز انجام نداده بود و ویزایی نداشت بلکه وی ماههای زیادی را در ترکیه اقامت گزید تا ویزا دریافت کند و مجددا به آمریکا رفت. او در حال حاضر در آمریکا از دخترم سرپرستی میکند البته او قبلا هم با فرزندی که از شوهر اولش داشت هم برخورد درستی نمیکرد. البته من از زندگی با لادن طباطبایی راضی بودم. او همسر خوب و نجیبی بود، اما برای یک زندگی فقط زن بودن مهم نیست بلکه مادر بودن نیز مهم است. مسئلهای که شاید امروزه کمرنگ شده است.
دلتان برای دختران تنگ نمیشود؟
تهرانی: دل شوره ها، نگرانیها و دلتنگی پدر نسبت به دخترش امری طبیعی است و این حس فرزند و دختری با توجه به بیماری اوتیسم فرزندم و همچنین زندگی در تنهایی هایمان با هم به مدت طولانی باعث شد وقتی دخترم از ایران و از خانه ام رفت تنهاتر شدم.
بیماری اوتیسم و شرایط حاکم بر این بیماری در کشور چگونه است؟
تهرانی: از ایران گرفته تا کالیفرنیا هیچ جا مرکز آموزش اوتیسم درستی نداریم و این مراکزی که در کشور وجود دارد دروغین است چراکه بچهها را اذیت میکنند و مفید نیستند. من در حال تحصیل در دکترای رشته روانشاسی بالینی هستم. فوق لیسانس تکنولوژی آموزشی دارم. به دنبال تاسیس موسسهای مخصوص بیماران مبتلا به اوتیسم هستم یعنی مانند همان مرکز اوتیسم که دخترم در کالیفرنیا تحت آموزش و تحصیل است، به دنبال ساخت یک مجتمع بزرگ هستم که بتوانم برای بیماران اوتیسم کاری کنم. تقاضا کرده ام که خودم آن را بسازم و اگر در زمان حیاتم ساخت آن میسر نشد در ورودی این موسسه پیکرم را دفن کنند تا کسانی که رجوع میکنند، از روی قبرم بگذرند که این کار افتخاری برای من است.